Saturday, June 27, 2009

چرا نسبت به کشتار ملت احواز وآذربایجان سکوت اختیار کرده بودید؟عبدالعزیز عظیمی قدیم

اعتراضات گسترده مردمی به نتایج اعلام شده انتخابات اخیر توجه همگان
را به خود جلب کرده است آنچه مهم است احساس شکستی که در ساعات
اولیه اعلام نتایج به مخالفین وضع فعلی اعم ازتحریمی ها وشرکت کنندگان
تغییرطلب دست داد رفته رفته رنگ باخته و امید به آینده جای این احساس
منفی را گرفت.چرا که برگشت خوردن سیاستهای هاشمی فرصت طلب بر
سر خود یکی از وعده های بزرگ الهی بود که در مملکت خود بدون آمدن
بیگانگان توسط ظالمین وطنی به بت بزرگ ملقب و حرفها وشعارهای غیر
منتظره ای را از مردمی که خودش آنها را چنین بار آورده بود وتلویزیونی
که خودش سی سال در اختیار حاکمیت قرار داده بود به گوش خود شنید بدون
آنکه فرصتی برای دفاع و پاسخی به نامه اش داده باشند.
پروژه انگ زنی و برچسب زنی که حکومت در قبال هر نوع اعتراضی به
مخالفین و منتقدین خود بدان متوسل می شد و عده کثیری از ملت را تحت
تاثیر قرار می داد تا به راحتی به بایکوت صدای مخالف و سرکوب آزادیهای
آنان بپردازد بیش از پیش برای مردم ( دست کم نخبگان) آشکار گشت.
اگر این اعترضات زودتر از این شکل می گرفت یعنی زمانی که حاکمان دائمی
مکررا از احمدی نژاد دفاع و فریادها و اعتراضات دانشگاهیان و نخبگان و
حتی کاندیداهای رقیب را به بی انصافی! تعبیر می کردند بیشتر نتیجه می داد
و شاید شاهد چنین پیشامد های خونین نمی شدیم.
حکومتی که برای نگه داشتن مملکت به حال و هوای استبدادی خود دست به
هر کاری می زند برای این حکومت قبل از تقلب در شمارش تقلب در تبلیغات
را باید خورده گرفت.
اگر حکومتی قوه قضاییه دارد چرا فردی از قوه مجریه آنهم در زمان تبلیغات
انتخاباتی از کسانی به عنوان مفسدان اقتصادی اسم می برد ؟ چرا در
زمان تبلیغات انتخاباتی فرصتی برای دفاع به متهمین داده نمی شود و
بعد از انتخابات نیز مقام اول کشور بدون توجه به تاثیرات دوپینگی این
نوع تبلیغات مهر تایید بر سیاستهای دولت فعلی و نوع تبلیغات تقلبی می
زند و برای خروج از این بحران صنعی صرفا به دلجویی از چند فرد
مورد اتهام می پردازد.
حقی که در این بین ضایع شده است حق انتخاب آزادانه ملت است که
با دلجویی دیر هنگام و مصلحتی رهبری از یکی دو نفرکه قبل از
انتخابات برای حصول نتیجه! حتی پاسخ کوتاهی نیز به نامه برخی از
آنها نمی داد بر دیدگاه ملتی که خودش آنها را ملت با هوش خطاب می کند
تاثیر مثبتی نخواهد گذاشت هر چند که برخی از آنها به دایره اختیار رهبری
- نه اختیار خدادادی خودشان - باز گردند.
هر اندازه میر حسین موسوی و همفکران سرشناس وی بر حق تجدید انتخابات
تاکید جدی نمایند و هرچه موانع واقعی آزادی و به قول خودشان جمهوریت
نظام را نشانه گرفته و مردانه در قبال آن ایستادگی کنند نه تنها معترضین
فعلی را ثابت قدم در اعتراضات خود خواهند یافت بلکه بسیاری از مردم
بهت زده را نیز وارد این اعتراضات مزمن خواهند کرد چرا که خیلی از
مردم منتظرند ببینند میر حسین و جبهه اصلاحات در قبال حمایتهای آشکار
رهبری و نهادهای تحت نظارت وی از احمدی نزاد چه تصریحاتی خواهند
داشت؟ چرا که مردم مشکلات کشوررا ازجایی غیرازقوای سه گانه می بینند.
انصافا میر حسین تا کنون به وظیفه خود عمل کرده و زیر بار تهدید و
ارعاب نرفته که این مسئله برای راقم غیر منتظره بود . البته میر حسین
خوب می داند تهدید وی به سرنوشت اولین رئیس جمهور ایران بسیار
گستاخانه؛ بلکه رسوا کننده خود حضرات است که هر کسی را در راه
استبدا حزبی خود می بیننید تهدید به سرنوشتهای کذایی می کنند. و به
هیچ وجه میر حسین به چنین سرنوشتی دچار نمی شود چرا که این قضیه
با قضایای اوایل انقلاب تفاوت زیادی دارد و چنین کارهایی برای چند بار
و در مورد چند نفر قابل تکرار نیست . بانی این کارها هاشمی بود که نتیجه
کارهایش را می بیند و به سزای عملش می رسد.
ما از حوادث ایام اخیر نه ذوق زده ایم و نه نه نسبت به سرکوب کم سابقه
آزادی های ابتدائی انسانها بی تفاوت. اما اگر تهرانیها و تهرانبایجانی های
عزیزحساسیت پایتخت را در شهرستانهای پیرامون نمی بینند دلیل این
پیشامدها را در سکوت خود به هنگام کشتار و سرکوب مردم احواز
نقده تبریز و شهرهای کردنشین جستجو کنند. اگر مثل یک هموطن درآن
ایام با ملت تحت ستم پیرامون دست کم همدردی می کردید و انها را در
راه مبارزه برای آزادی و احقاق حقوق ملی یاری می کردید و با سکوت
خود حکومت را یاری نمی کردید بی تردید امروز همسوئی بیشتری از
ملت ترک و عرب و کرد و بلوچ مشاهده می کردید.
وقتی هزاران آذربایجانی به جرم اعتراض به اهانت روزنامه ایران
بازداشت می شدند شما دوستان آزادیخواه ما سکوت اختیار کردید.
روزنامه های شما همانند روزنامه های محافظه کار از کنار اخبار
مبارزاتی آذربایجان و احواز و بلوچستان و کردستان می گذشتید و
هفته نامه های ما نیز بدون محاکمه توسط وزارت اطلاعات برای همیشه
پلمپ می شد دریغ ازدرج یک خبرکوتاه ازنشریات وسایتهای خبری شما.
از خانم عبادی هم می خواهیم عکس العمل خود را در مورد کشتار
ملت عرب و ترک و .. در سالهای اخیر بازگو کنند تا بدانیم جاده
همدردی و همفکری دو طرفه هست یا یک طرفه.؟
با این حال معتقدیم هنوز دیر نشده است و برای نیل به آزادی واقعی که
مطالبات همه ساکنان ایران را تضمین کند می توانیم افراط و تفریط ها
را کنار گذاشته و دست در دست هم داده و با اعلام انزجار از سیاستهای
شوونیستی یک قرن اخیر درپی آزادیهای مشروع و خدادادی همه
ساکنان ایران باشیم. ان شاء الله
جمعه 5 تیرماه 1388

Thursday, June 18, 2009

ساعت مان را با وقت شوونیسم فارس کوک نکنیم

چند سخنی با تــــــــــــــــــــــــــو هموطن تورک آزربایجانیم
قصد و نیت ورق زدن تاریخ را ندارم و نیت آن را هم ندارم تاریخ جنایت
و ظلم رفته براین ملت ستمدیده را بار دیگر برایتان بنویسم و خاطرتان را
آزرده کنم .آقای دکتری ازکانادا در مصاحبه ای تلویزیونی، شرکت تورک
های آزربایجان را درمبارزه ی کنونی از واجبات می دانست ایشان
می فرمودند من کمتر از آنم که برای آذربایجان تعیین تکلیف کنم
ولی از آنطرف مبارزین تورک آزربایجان را مورد خطاب قرار میداد
که چگونه یلاکارد تعیین کنند وچه شعارهای را بدهند این یعنی پارادوکس
میگویند : یک شعر بافی " یک نوع گلیم بافی در یزد که با آرنج کوبیدن
ووو بافته می شود " شعری نوشت و حضور جناب آقای سعدی در شیراز
فرستاد سعدی بعداز خواندن شعر، شروع به بدو بیراه گفتن ، که مردیکه
این چه مزخرفاتی است نوشته ای ؟! مرد شعربا ف در جواب گفت
درمصلی و کنارقنات زیردرختان سربه فلک کشیده نشسته ای بلبل زبانی
میکنی ! گربیائی و یزد شعربافی کنی/ اوردک ازکا.. بیافتد جفت جفت
ایشان می فرمودند : آزربایجان نباید ساکت بنشیند . مبارزه کنونی یک مبارزه
مدنی و علیه دیگتاتوری است ووو این قبیل فرمایشات مصلی ی
اولا باید عرض کنم آذربایجان خیلی وقت است که مبارزه مدنی خودش را
شروع کرده است و وقتیکه همین دولت را مورد خطاب قرارمیداد. دولت
خاتمی / احمدی نژاد، جوانان آزربایجان را بضرب گلوله سرخ و جامعه
آزربایجان را سیاه پوش میکرد . ای کاش قوم فارس ساکت می ماند .تهمت ها و انگ زدن ها
بجای خود و حتی کار بجائی رسید که مخالفین دولت فرمودند در این مورد
ما کنار خاتمی /احمدی نژاد هستیم گویا بار دیگرتمامیت مرضی ایران زمین
بخطرافتاده بود !آقای دکترمگر مبارزه خلق تورک مدنی و علیه دیکتاتوری نبود؟
. مگر مشروطیت ، 21 آزر ، قیام سال سال 57 نهضت 85 مبارزه مدنی
و علیه دیکتاتوری نبود ؟! چه بلائی سرمان آوردند ! و میاورند
پسر اقای ایت الله شریعتمداری از پاریس نامه به روحانیت قم می نویسد
همان آیت الله ی که جانش را در مخالفت با ولایت فقیه داد و روحانیت قم
یا انگ جاسوسی زد یا سکوت خفت بار نمود
و شما مارا تشویق به همراهی با این قوم می فرمایید
نظر دادن آزاد است ولی لطفا مخالفین نظر خود را با الفاظ ، نشستن در
کنار کامپیوترو حکم دادن وو مزین نفرمایید که حتی نشستن درکنارکامپیوتر

نیز بین شما و تورک های داخل آزربایجان فرقی میان زمین تا آسمان
است .آیا شما هم آنجا لو میروید ؟ آیا شما هم مورد هجوم وحشیانه شبانه قرار
میگیرید . بگذار پاریس نشینان به روحانیت قم شکایت کنند ولی شما من وامثال من
را دیگر به آغوش قوم فارس حواله ندهید
بخدا قسم!! ، من وامثال من با این لالائی ها شما دیگر بخواب
نخواهیم رفت ।
شیر مادرانمان حرام مان باشد اگربار دیگر باین نغمه های که
بوی قوم شوونیسم ،فارس میدهد یک لحظه در ترد آن تردید کنیم
******************
ائل باجیما ،قارداشیما ، یول یولداشیما
* ئوزگه چیراغینا یاغ اولماق بسدیر*
* دوغما ائللریمیز قارانلیقدادیر *
* یانیب یاندیرمایاق یادین اوجاغین *
* ائویمیز سویوقدیر, قیشدیر, شاختادیر *
"شعر از سهند"
**************************

Friday, June 12, 2009

شوونیسم فارس اگر میدانست شرم چیست؟ و چه معنائی دارد باید تا بناگوش سرخ میشد

وبلاگ " تئهران اوشاقلاری " فیلترینگ و از طرف بلاگفا بسته شد "
بار دیگر دست ننگین شوونیست قوم فارس از آستین بدر آمد و یکی دیگراز وبلاگ های ملت ستمدیده تورک را نتوانست تحمل کند . و ببهانه های فاشیستی - شوونیستی خود این وبلاگ رابه تیغ سانسور کشید
" این وبلاگ بدلیل عدم رعایت قوانین سایت بلاگفا مسدود است"
کدام قوانین ؟! در حالی رئیس جمهور آقای محمود احمدی نژاد از دزدی و غارت بیت المال آنهم در سران نظام در یک رسانه سرتاسری افشاگری میکند و کاندیدای دیگر که گویا قرار است بر مسند رئیس جمهوری تکیه زند از فجایع و دروغگوی ووو دولت احساس خطر می فرمایند و از گرانی بیکاری و از سانسور فریادشان به ارش اعلا رسیده است، شما انتقاد یک وبلاگ نویس را " عدم رعایت قوانین " می نامید! واژه ملت تورک برای شما قابل تحمل نیست شیشه عمر شما و نابودی شوونیسم و فاشیسم قوم فارس با بیداری ملت تورک رو بفناست و درد قوانین شما همین جاست ملت تورک آذربایجان دیر یا زود افکار قرون وسطائی شما را بزباله دان تاریخ خواهیم انداخت تفکر هیتلریسم رضاشاهی زنگ خطر نابودی خود راروز بروز بیشتر می شنود با بستن وبلاگ های ملت جلوی پیشرفت تاریخ را نمی توانید بگیرید " سنگ را بسته سگ را رها کرده اید " وبلاک تورک را ببنیدید و وبلاگ فارسیان را باز کنید . وبلاگ " تئهران اوشاقلاری " روز بروز محبوبیت خود را در میان سایت ها و وبلاگ نویسان باز میکرد و این برای افکار پس مانده هیتلریسم این قوم قابل تحمل نبود و دستور بستن آنرا صادر کردند باز هم صورت مسئله را پاک و با خود مسئله دست بگریبانند
اگر ما از این ترفنده ها می ترسیدیم در بزم عاشقان نمی رقصیدیم
تورک اوشاقلاری بچه های بابکند تکیه گاهشان کوه ساوالان است عظمت و سربلندی را از کوه شان و ادب و استقامت را از بابک شان آموخته اند
چشم به انتظار " تهران اوشاقلاری " دروبلاگ دیگر
گله جک بیزیمدیر