Sunday, August 3, 2014

پزشک نروژی: آقای اوباما آیا قلب داری؟

دوستان گرامی
  • دیشب افتضاح بود. «تهاجم زمینی» به غزه باعث شد تا انبوهی از فلسطینی‌ها از هر سنی با همه نوع مجروحیتی از راه برسند؛ نقص عضو، بدن‌های پاره پاره، خونریزی، رعشه و در آستانه مرگ. همه آن‌ها هم غیرنظامی و بی‌گناه بودند.

  • قهرمانان در آمبولانس‌ها و تمام بیمارستان‌های غزه برای 12 تا 24 ساعت پشت سر هم فعالیت می‌کنند و صورت‌هایشان از خستگی و بار کاری ناجوانمردانه تیره شده است (آن هم بدون آنکه در چهار ماه گذشته حقوقی دریافت کرده باشند). آن‌ها از بیمارها مراقبت می‌کنند، وضعیت آن‌ها را بررسی می‌کنند و سعی می‌کنند هرج و مرج غیرقابل درک پیکرها، اندازه‌ها، اعضا، راه رفتن یا نرفتن، نفس کشیدن یا نکشیدن، خونریزی کردن یا نکردن آدم‌ها را بفهمند. آدم‌ها!
    همان‌ آدم‌هایی که «اخلاق‌مدارترین ارتش جهان» [!] یک بار دیگر با آن‌ها مثل حیوان رفتار کرده است.
    بی‌نهایت برای زخمی‌ها و اراده‌ آن‌ها در عین درد کشیدن، رنج و شوک، احترام قائلم. پرسنل بیمارستان و نیروهای داوطلب را بی‌اندازه تحسین می‌کنم. بودنم در کنار «مقاومت» فلسطینی به من قدرت می‌دهد، هرچند که می‌خواهم فریاد بکشم، کودکی آغشته به خون را محکم به آغوش بکشم، بگریم و بوی پوست و موی او را استشمام کنم و هر دویمان یکدیگر را در آغوشی بی‌انتها محافظت کنیم. اما نه ما می‌توانیم این کار را کنیم، نه آن‌ها.
    صورت‌های خاکستری، آه، نه! باز هم محموله‌ای از بدن‌های پاره پاره و در حال خونریزی، نه، همین حالا هم دریایی از خون، کوهی از گوشت، بانداژهای آغشته به خون کف اورژانس را پوشانده است. آه، نظافتچی‌ها، همه جا هستند، سریع زمین را از خون پاک می‌کنند و باندها، موها، لباس و هر چیزی که از کشته‌ها مانده را بیرون می‌ریزند... تا دوباره آماده شوند، تا همه چیز دوباره تکرار شود. در 24 ساعت گذشته، بیشتر از 100 مورد به بیمارستان «شفا» آمده‌اند. اگر یک بیمارستان بزرگ و مجهز بود، اوضاع روبه راه بود، اما اینجا، تقریبا هیچ چیز نداریم: نه برق، نه آب، نه مواد یکبار مصرف، نه دارو، نه تخت، نه ابزار، نه نشانگرهای درمانی. هر چیز هم که هست، زهوار در رفته است و گویی از موزه بیمارستان‌ها برداشته شده. اما این قهرمان‌ها، شکایتی نمی‌کنند. آن‌ها مثل جنگجویان با همین کنار آمده و مصمم به کارشان ادامه می‌دهند.
    این جملات را در حالی برای شما می‌نویسم که روی تختی دراز کشیده و سیل اشک‌هایم جاری است؛ اشک‌های گرم، اما بی‌فایده‌ی درد و رنج و خشم و وحشت.
    همین حالا، سمفونی نفرت‌انگیز ارکستر ماشین جنگی اسرائیل دوباره شروع شد. همین الان: صدای شلیک مداوم توپ قایق‌های نیروی دریایی در نزدیکی‌های ساحل، غرش اف-16ها، پهپادهای تهوع‌آور و آپاچی‌های گوش‌خراش. اکثر آن‌ها ساخت آمریکا و خریداری شده با پول آمریکا هستند.
     
  • آقای اوباما؛ قلب داری؟
    شما را دعوت می‌کنم، یک شب، فقط یک شب با ما در [بیمارستان] شفا باشی. شاید با لباس مبدل یک نظافت‌چی.
    من مطمئنم که این، 100 درصد، تاریخ را تغییر می‌دهد.
    امکان ندارد که کسی قلب و قدرت داشته باشد، یک شب در شفا بماند و پس از آن برای پایان دادن به سلاخی مردم فلسطین مصمم نشود.
    اما سنگ‌دل‌ها و بی‌رحم‌ها محاسبات خود را کرده و می‌خواهند کشتار «ضاحیه» [حومه جنوبی بیروت] دیگری به راه بیاندازند.
    نهرهای خون در شب‌های آینده هم جاری خواهند بود. می‌توانم حس کنم که آن‌ها ابزارهای خود را برای کشتن آماده کرده‌اند.
    لطفا، هر کاری از دستتان بر می‌آید انجام دهید. این وضعیت نمی‌تواند این طور ادامه پیدا کند».
    مدز گیلبرت
    استاد و رئیس کلینیک دانشگاه شمال نروژ
    غزه، فلسطین اشغالی

No comments: