Sunday, August 17, 2014

در باره یک شخصیت تاریخ ساز - بیاد دکتر جواد هئیت (یادداشت یورد نت)

درگذشت دکتر جواد هئیت شخصیت برجسته علمی و ادبی ترک موجی از تاثر و اندوه در میان علاقمندان ایجاد نموده است.

 عليرغم پيگيريهاي خانواده و دوستان نزديک دکتر هئيت، مقامات ایران با دفن پيکر وي در تبريز موافقت نکرده و در نتيجه وي در آرامگاه فخري باکو، در جوار شخصيت هاي بزرگ آذربايجان از جمله سيد جعفر پيشه وري و ابولفضل ائلچي بي به خاک سپرده شد. هر چند سفير ايران در باکو پيام تسليتي فرستاده اما در ايران هيچگونه اطلاعيه رسمي انتشار نيافته و صرفا در چند سايت وابسته به وزارت اطلاعات خبري که در آن تنها به مدارج پزشکي دکتر هئيت اشاره شده و همراه  آن نیز، ايران دوستي وي ادعا گرديده انتشار يافته است. برخي از جريانات پان ايرانيست در اشاره ناگزير به دکتر هئيت، حتي مدارج علمي وي را نيز به هيچ گرفته و نفرت و کينه اشان از وفاداري وي به هويت ملي خود را پرده پوشي نکرده اند.
*
براي توصيف شخصيت دکتر جواد هئيت هر کسي از ظن خود، وجهی از زندگي و کارهاي وي را برجسته میکند و آنرا بمثابه جوهر عمر وي به حساب میآورد. اينکه وي درطبابت و جراحي چه مقاماتي داشت و اينکه وي اولين پيوند کننده قلب و کليه در ایران بوده ميتواند وجه برجسته علمي وي را نشان دهد اما در اصل، آنچه که دکتر جواد هئيت را در حد پدر معنوي ترکها و ترکمنها در ایران قرار داده است مستقیما به مدارج علمي طبي وي ارتباط پیدا نمیکند. برای ترکها نام دکتر هئیت  رنسانس ادبي و اجتماعي در آذربايجان جنوبي و ديگر نقآط در ايران را تداعی میکند.

در کنار نشر کتاب هاي متعدد وي در امر ادبيات، فولکلور و تاريخ ترکها، کار سترگ وي بنيانگذاري مکتبي در حول مجله وارليق است که بيش از سي سال در يک محيط بسته توتاليتر و در جو ضد ترک ايران سرپا و پر بار مانده است. اگر معجزه تبديل عصاي موسي به مار و يا زنده کردن مرده با دم مسيحائي، افسانه به حساب ميايد اما تربيت نسلي از جوانان در سرزمين آفت زده راسيستي ايران، و زمینه سازی برای سر بر آوردن متفکران و نویسندگان متعدد از ميان آتش و دود کتابهای ترکی سوزانده شده در جریانات پس از سقوط حکومت ملي و در دوره اي که هويت ملي ترک ها داشت به امری مربوط به گذشته تبديل میشد، کم از معجزه نيست. دم مسیحائی وي در واقعیت، نسلی را به هویت خود آگاه کرد و به حرکت در آورد که حماسه هاي قلعه بابک و قيام خرداد 85 را آفريدند.
دکتر جواد هئيت سياستمدار، به معني مصطلح آن -که بعضا با لفظ مبتذل سياست بازي نیز مترادف است- نبود. وي در ظاهر اصلا کار سياسي نميکرد و به هيچ تشکيلات سياسي دولتي و اپوزيسيون وابسته نبود. شعار سياسي نميداد و دنبال مرده باد و زنده نبود. يک شخصيتي علمي و در کنار آن يک اديب بود. این البته صورت ظاهر کار بود. اگر وجه مبتذل سياست را کنار بگذاريم، در واقع پس از سيد جعفر پيشه وري، دکتر جواد هئیت سياسي ترين شخصيت ترک میتواند بحساب آید. کما اينکه مجله وارليق نيز-هر چند که از سياست حرف نميزند- سياسي ترين نشريه ترک زبان دوره خود محسوب میشود. اينکه در آن جو اختناق در ایران، مجله اي در بياوري که در آن به ترکي مطلب بنويسي و بیش از سي سال آنرا بطور مداوم منتشر کني کار ادبي صرف نميتواند باشد.

کسی که جمعی از نويسندگان ترکي نويس را دور خود جمع میکند، بانی این میشود که جمع بزرگتری از جوانان به ترکی بنویسند، کسي که مکتبي را بنیان میگذارد که مشابه يک فرهنگستان زبان، بر حسب نياز زمان قواعدي براي اسلوب زبان ترکي تنظيم و ترویج میکند، با ترتیب الفباي متحد ترکي-عربي بي نظمي ناشي از وجود املاهاي مختلف قديمي را که پيشتر در دوره عثماني و حکومت ملي آذربايجان اعمال ميشد در مدل جديد وارليق پياده میکند، قواعد اصوات زبان ترکي را تنظيم و وترويج ميکند، آثار ارزشمند نسلي از صاحبان قلم را که در اختناق ضد ترک محيط ادبي و سياسي ايران فرصت بروز پيدا نميکردند انتشار ميدهد، اعتبار مجله خود را به آن درجه ميرساند که نويسندگان صاحب فکر را به امید نشر آثار خود در آن، برای خلق آثار جديد وسوسه میکند، و همه اینها را در حالی انجام میدهد که برای کار خود، زد و بند و يا تعريف و تمجيدی از صاحبان قدرت هم ندارد و به اين و يا آن شاخه سياسي يا مذهبي نیز وابسته نیست، بیشک انسان برجسته و تاريخ سازي است.

اگر قبول داریم که نام آذربايجان و بخصوص ترکيب آذربايجان جنوبي بار سياسي انقلابي در محيط ايران دارد تصور درجه بارسياسي بالاتر زبان ترکي دشوار نيست. در محيط آفت زده ادبي و سياسي ايران که در طول دهها سال بدنبال جا انداختن زبان آذري بوده است، اساسا زبان ترکي نه تنها يک مفهوم فرهنگي و ادبي صرف نيست بلکه اصلا بار ادبي و فرهنگي حمل نمیکند. در این محیط مسموم، زبان و نشريات ترکي و مجله مرجعي که نقش فرهنگستان زبان ترکي را ايفا مينمايد عميقا سياسي و آنهم از نوع انقلابي بر انداز به حساب ميايد و بر اين اساس است که کار دکتر جواد هئيت در برپائي و سرپا نگه داشتن مجله وارليق در کوران بيش از سي سال بالا و پائين سياست ايراني که نقطه اشتراکشان در کنار تعلقات مذهبي، وفاداري خدشه ناپذير به سيستم پان ايرانيستي ضد ترک است، يک کار استثنائي بوده است.

در کنار کار بزرگ دکتر جواد هئيت در داخل، نقش وي در رابطه با نمايش خارجي موجوديت سرزميني و هويتي آذربايجان جنوبي نیز اهميت کمی نداشته است. در سفرهاي متعدد وي به جمهوري آذربايجان و ترکيه و ملاقاتهائي که با مقامات بالاي اين دو کشور برادر و هم زبان از جمله با تورگوت اوزال، عبدلله گول، حيدر عليف و الهام عليف داشته است چنين مينمود که در اصل، وي در رديف نماينده عالي آذربايجان جنوبي از طرف آنان پذيرفته ميشود. اين رابطه نزديک، هر چند هم که غير دولتي و غير رسمي به حساب ميامد اما در بطن خود، تاکید اين دو کشور به وجود آذربايجان و جامعه بزرگ ترک در ايران را میرساند. اين مقامات، دکتر جواد هئيت را نه به عنوان يک شخصيت علمي ايراني و نه به عنوان يک شخصيت علمي صرفا ترک، بلکه به عنوان يک اديب و تورکولوگ از آذربايجان ایران ملاقات ميکردند. جدا از اينکه مقامات ايرانی به چه دلیل این ارتباطات را تحمل میکردند و در ازای آن چه امتیازی از اين دو کشور انتظار داشتند، در اینجا نفس به رسميت شناخته شدن ضمنی ترکها بصورتی متمايز از نمايندگان رسمي ايران نکته قابل توجهی است.

*

درگذشت دکتر جواد هئيت براي فاميل، دوستان و فعالان حقوق مدني در ايران واقعه اي جانگداز و غم انگيز است اما بدون شک براي خيل قدردانان خدمات بزرگي که وي در حق جامعه ترکها در ايران انجام داده، حس حضور وي قوی تر از واقعيت فقدان اش میباشد. در واقع براي همه علاقمندانی که خود توفيق کار مشترک و يا نعمت دوستي و علاقه فاميلي با دکتر هيئت رانداشته اند، در اصل چيز زیادی تغيير نميکند. آثار دکتر هئيت همچنان هست و خواهد بود و از این رو نيز حضور وي همراه با آنچه که خلق کرده است کماکان احساس خواهد شد. هر چند که پيکر دکتر جواد هيئت امکان نيافته که در شهر زادگاه خود قرار گيرد اما وي کماکان در اندیشه و عمل مردمي که به آنها عميقا عشق ميورزيد و براي آگاهي ملي و هويتي آنها کار سترگي در بستر سازي انجام داده بود حضور داشته و خواهد داشت.
 شانزده ماه اوت 2014
2014-08-16 09:31:07


No comments: