Tuesday, September 23, 2014

اول مهرماه یوم النکبه آذربایجان

 
 در 15 می سال 1948 اتفاقی افتاد که اثرات آن تا سالها بر بخشهای عمده ای از جهان باقی ماند. 15 می سالروز تاسیس کشور اسراییل می باشد ، گرچه این اتفاق پس از قطعنامه 181 شورای امنیت در 29 نوامبر 1947 که فلسطین را به دو کشور یهودی نشین و مسلمان نشین تقسیم کرد قابل پیش بینی بود.
در حقیقت این قطعنامه آغاز شمارش معکوس برای شروع دورانی سراسر جنگ و خشونت و آوارگی بود که هنوز هم بر سرنوشت ملتهای منطقه و جهان تاثیر می گذارد، تاثیری که در بسیاری از اوقات بیشتر جنبه منفی خود را به انسانها نمایان ساخت. طبیعتا ملتی که بیشترین تاثیر را از این واقعه پذیرفت اعراب فلسطین بود که در همان سال 1948 بالغ بر 700 هزار آواره و پناهنده از آنها در قسمتهای زیادی از جهان پراکنده شدند ، فلسطینیان این روز را یعنی 15 ماه می را یوم النکبه یا روز نکبت و مصیبت نامیدند زیرا این روز، سرآغازی بود بر مصایب و آوارگیهایی که با گذشت بیش از 60 سال هنوز هم ادامه دارد و باعث مرگ صدها هزار نفر فلسطینی و آوارگی میلیونها تن از آنها گردیده و سالها مبارزه و جنگ نیز تنها به آزادی مقداری از سرزمینشان گردیده و در این راستا گروهها و سازمانهایی هم ایجاد شده اند که بیشتر مدافع آمال و منافع دیگر کشورها و دولتها بوده اند تا مدافعان راستین ملت فلسطین ، گروهی مدافع منافع مصر و اردن ، گروهی مواجب بگیر سوریه و گروهی نیز سربازان پیاده نظام منافع جمهوری اسلامی ایران هستند و بدون کسب اجازه از اربابان فارسی زبانشان جرعه ای نمی نوشند.
فارغ از بحث این گروهها روز نکبت می تواند سرمشقی باشد برای دیگر ملتهای جهان، اگر آن روزها نخبگان و روشنفکران فلسطین آگاهانه تر مسایل پیرامونشان را تجزیه و تحلیل می کردند و خطرات را به شکلی کاراتر به گوش ملتشان می رساندند، اگر مسئولیتهای خویش در مقابل ملتشان را فراموش نمی کردند و سر از آخور زندگی شخصی خویش بیرون می آوردند ، اگر بیشتر می خواندند و بیشتر می دانستند و آموخته هایشان را در راه آگاهی و بیداری ملتشان صرف می کردند، امروزه وضعیت ملت فلسطین به نحو دیگری می شد دیگر مجبور نبودند برای یادآوری و به خاطر سپردن اشغال کشورشان 22000 بالن سیاه رنگ در آسمان فلسطین به پرواز دربیاورند و پرچمهای سیاه بر سردر خانه هایشان بیاویزند و ناقوسهای عزا را به صدا در بیاورند. تجربه فلسطین نشان میدهد که برگرداندن آب رفته به جوی چقدر دشوار است و برای آن چه بهایی باید پرداخت ، بهایی از قبیل شهادت صدها هزار انسان و آوارگی میلیونها نفر از یک ملت. از جهاتی ملت آذربایجان شرایطی مشابه آنها را می زید، با حاکمیتی نژادپرست روبرو است ، دارای نخبگانی است که در طول تاریخ کمتر به مسئولیتهای ملی خویش واقف بوده اند و بدان عمل نموده اند و دارای مردمانی که به شدت نیازمند آگاه سازی و بیداری هستند. این نوشته در اول مهر ماهی نوشته می شود که امسال نیز کودکان تورک بسیاری زبان مادریشان را در خانه ها جا گذاشته و به قربانگاهی به نام مدرسه می روند ، قربانگاهی که یکی از اساسی ترین و کاراترین ابزارهای آسیمیلاسیون شوونیسم می باشد و کودکان را برای حذف اندک یادگارهای هویت ملی آنها آماده می سازد. نمی دانم چندین اول مهر دیگر را بدینسان در زندگی خویش خواهم دید ولی این را می دانم که هر اول مهری که می آید و می رود حاکمیت شوونیست صدها گام به آرزوی دیرینه خویش یعنی حذف کامل هویت ترکی آذربایجانیان و یکسان سازی آنها با اقلیت حاکم فارس نزدیکتر می گردد. می دانم که اگر هر چه زودتر نجنبیم و تکانی به خود ندهیم بسان بسیاری از ملتهایی که روزگاری وجود داشتند و امروز نیستند ، تنها نامی از ما و ملت ما باقی خواهد ماند. اول مهر ماه یوم النکبه ما آذربایجانیان است که در آن روز کودکان خودمان را برای نابود شدن زبان و فرهنگشان آماده می نماییم، لباسهای جدید برایشان می خریم ، کتابها و دفترها و نوشت افزارهای جدید و شاخه گلی برای شروع این ژنوساید.

No comments: