Sunday, February 22, 2009

بمناسبت روز جهانی زبان مادری

بیانیه جنبش دانشجویی آذربایجان درخصوص 21 فوریه
روزجهانی زبان مادری
زبان ترکی می باید در ایران رسمی شودحق تحصیل به زبان مادری یکی از حقوق اولیه انسانی است که مجامع جهانی اهمیت خاصی به آن قائل شده و همه ساله در ارتباط با ازبین رفتن زبانهای قومی و بومی هشدار داده و در جهت پاسداشت آن تلاشهای وافری انجام می دهند. زبان مادری بعنوان سرچشمه اصلی هویت یک شخص از اهمیت زیادی برخوردار بوده و شکل بندی شخصیت انسانی هر کس نشأت گرفته از آن می باشد. یکی از مهمترین فعالیتها در این رابطه نامگذاری 21 فوریه بعنوان روز جهانی زبان مادری توسط یونسکو است که نشان از اهمیت آن در بین کشورهای جهان می باشد. این فعالیتها در سطح بین المللی در حالی صورت می پذیرد که در کشور کثیرالمله ایران چنین اهمیتی به زبانهای مادری اقوام و ملل غیر فارس داده نشده و همه ساله با اعمال سیاستهای تبعیض آمیز زبان مادری اکثریت اقوام و ملل در حال از بین رفتن می باشد. هر چند طی سالهای اخیر تلاشهایی در جهت زنده نگه داشتن زبانهای غیر فارسی که بیش از نیمی از کشور ایران را شامل می شود، توسط فعالین اقوام صورت گرفته است ولی برخوردهای سنگین با این فعالین هر سال تشدید یافته و سیاست از بین بردن زبان و فرهنگ اقوام و ملل غیر فارس با سرعت بیشتر ادامه دارد. این تبعیض آشکار در حالی رخ می دهد که حاکمیت جمهوری اسلامی همه ساله پولهای هنگفتی را برای اعتلای زبان فارسی در کشورهای تاجیکستان و افغانستان از بیت المال مردم هزینه می کند.
زدايش سيستماتيك زبان مادرى بخش بزرگى از انسانهاى ساكن در مرز هاى ايران به معنى زدايش حافظه تاريخى و نابودى ثروت فرهنگى ميليون ها انسان است. اين زدايش جزو جدايى ناپذيرى از سيستم حكومتى در ايران در هشتاد سال اخير بوده و حتى انقلاب بهمن ٥٧ نيز كوچكترين خللى در آن وارد نياورده است. ممنوعيت زبان مادرى ترك هاى ايران يكى از مؤلفه هاى اساسى حكومت هاى سياسى تهران بوده است. رژيم پهلوى ها و رژيم جمهورى اسلامى در نابودى زبان تركى در ايران يك وجه اشتراك بزرگ اما ناگفته و نانوشته داشته اند. هيچ اميدى نيست كه در صورت وقوع تغييرات سياسى در تهران تغييرى در اين سياست ضد فرهنگى و ضد بشرى بوجود آيد. ايجاد اختلال در روند سالم فرهنگى انسان آذربايجانى و تلاش براى بريدن او از گذشته خود و تخریب پل هاى ارتباطى با تاريخ او به سرشت فصل ناپذير سياست هاى مركزى تبديل گشته است. اين چنين سياست هاى بيمار تنها بايد به زباله دانى هاى تاريخ سپرده شوند.
ممنوعيت زبان تركى در ايران در طول بيش از هشتاد سال گذشته و راه كارهاى آزادى آن يكى از گره گاههاى بزرگ در مسير اعتلايى حركت ملى آذربايجان است. از بین بردن زبان مادرى بخش بزرگى از انسانها در ايران چهره كريه تبعيض از سوى حكومت هاى تهران را بيش از پيش به نمايش گذاشته و باز گرداندن زبان ملت ترك در ايران به مقام و درجه شايسته آن به يكى از اهداف اوليه خيزش اجتماعى در آذربايجان تبديل گشته است.
در حال حاضر حاکمیت جمهوری اسلامی در حالی با فعالین حقوق مدنی و زبانی اقوام برخورد می کند که در قانون اساسی آن به صراحت حق تحصیل به زبانهای مادری اشاره شده و حق برخورداری همه ملت از حقوق برابر شهروندی نیز در آن آمده است. در این خصوص فعالین حقوق ملی صدها مرتبه با عناوین مختلف از قبیل نامه نگاری، انتشار بیانیه، برگزاری مراسمات مختلف صدای اعتراض خویش را نسبت به تبعیض زبانی موجود در ایران به گوش مسئولان رسانده اند ولی تا بحال هیچ نتیجه عملی از طرف حاکمیت مشاهده نشده است. در این ارتباط خیل کثیری از فعالین این عرصه تحت انواع محاکمه ها و اتهامات قرار گرفته و زندانهای طولانی مدت را تجربه کرده اند. در صورتیکه خواسته آنها برخورداری اقوام و ملل از حقوق برابر در خصوص فرهنگ و زبان خویش و حق تحصیل به زبان مادری است. در این بین ملت ترک آذربایجان به خاطر اکثریت آن در ایران فشارهای زیادی را تا بحال تحمل کرده و هر روز به این فشارها و ظلمها افزوده می شود. علاوه بر مشکل افت تحصیلی شدید دانش آموزان در مناطق مختلف آذربایجان به علت تحصیل به غیر از زبان مادری، بازداشت و زندانی کردن فعالین عرصه حقوق زبانی، محاکمه غیر قانونی آنان، اعمال انواع فشارهای روانی و فیزیکی برای کسانی است که تنها خواستار اجرای قانون اساسی کشور و پایبندی جمهوری اسلامی به کنوانسیونها و تعهدات بین المللی هستند. بطور یقین با توجه به شکاف قومی ایجاد شده در کشور در اثر نادیده انگاشتن حقوق اقوام و ملل در صورت عملی نشدن این خواسته مهم این شکاف عمیق تر شده و در نهایت نیروی گریز از مرکز در بین ملتهای تحت ستم افزایش خواهد یافت.
جنبش دانشجويى آذربايجان با پاسداشت روز جهانی زبان مادری، در راستای تحقق یافتن حقوق قانونی و ملی ملت آذربایجان معتقد است كه رسميت دادن به زبان تركى در كنار زبان فارسى و درج صريح و روشن آن در قانون اساسى كشور تنها راه زدايش استعمار فرهنگى موجود است. زبان مادرى ميليونها تورك آذربایجانی مى بايد از مهد كودك تا مقاطع عاليه دانشگاهي هم چون زبان فارسى در تمام موسسات آموزشى و پرورشى تدريس گردد. همچنین تأسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی از اهم خواسته های جنبش دانشجویی آذربایجان است.
گله جک بیزیمدیر

Wednesday, February 18, 2009

دست پخت ملی گرائی افراطی، آمیخته با نفرت از دیگر ملت هاست

قسمتی از مصاحبه سیروس مددی با سایت روز آن لاین
در ایران هزارها سال است که انسانهایی با زبانها، باورهای دینی، عادتها و سنتهای گوناگون در کنار هم زندگی می کنند.کسی هم ادعای برتری نژادی یا زبانی به دیگری نداشته است. از دوره استبداد رضا شاهی - حالا به دلایلی که باید جداگانه به آن پرداخت - ارتجاع ایران، که از نظر فرهنگی شیفته نژادپرستان آریایی آلمان بود، با کمک دولت انگلستان تفکری را به دکترین دولتی تبدیل کرد. اساس این دکترین برتری نژاد آریایی بر دیگر نژادها و رجحان زبان فارسی بر دیگر زبانها بود. قرار گذاشتند به هر طریقی که شده ریشه زبانهای غیر فارسی را از ایران بر اندازند. تمام دستگاه عریض و طویل دولت راه افتاد تا این روانشناسی را به مردم ایران تزریق کند که فارس بودن، نشانه تمدن و اسباب افتخار، و ترک و عرب و ... بودن نشانه توحش و سرافکندگی است. ایران، با فارس بودن، یکسان گرفته شد. موسیقی ایرانی یعنی موسیقی فارسی، تئاتر ایرانی یعنی تئاتر فارسی، ادبیات ایرانی یعنی ادبیات فارسی و ... همه اینها نسلی را در ایران بوجود آورده که به طور اتوماتیک مسموم هستند، و اکثر آنها خود از این مسمومیت خبر هم ندارند. یک عده هم نگهبان این مسمومیت اند که مبادا از آن کاسته شود. این زهر اسمش ناسیونالیسم افراطی فارسی یا شوونیسم فارس است که ربطی به ملت فارس و مردم زحمتکش فارس ندارد. دست پخت کسانی است که نه فقط دشمن غیر فارس زبانها، بلکه دشمن فارسهای ایران هم هستند

Wednesday, February 11, 2009

برگی از خدمات دموکرات های آذربایجان و برگی از جنایات ارتش شاهنشاهی ایران

دو روز ، در دو روایت
روز اول : 21/ 9 / 1324
ویلیام داگلاس قاضی عالیمقام آمریکائی در کتاب " سرزمین عجیب با مردمی مهربان" صلاحات انجام یافته توسط فرقه دموکرات آذربایجان را چنین شرح می دهد1/ تقسیم اراضی و املاک مالکین فراری و تصویب قانونی جهت تقسیم محصول زمین به نفع دهقانان2/ از بین بردن رشوه ، پیشه وری رشوه دادن به مامورین دولت را خیانت به حقوق عمومی اعلامکرد وبه مرتکبین، مجازات سختی قائل شد. این قانون اثر برق آسائی داشت.بازرگانان به من گفتند که اگر شبها مغازه یشان می ماند اموالشان تامین داشت و چیزی بسرقت نمی رفت.اهالی اظهارمی داشتند که برای اولین بار با اطمینان می توانستند،شب یا روز ماشین هایشان را در کنار خیابان یا پس کوچه بگذارند،بدون اینکه کسی جرئت دزدیدن چرخ،چراغ و آئینه یا سایر اثاث آنرا داشته باشد، حتی اگر در ماشین بازمی ماند. 3/ کلینک های بهداشتی سیاری تاسیس شده بود که از تبریزبدهات اطراف می رفت 4/ قیمت اجناس مورد نیازعمومی بطور جدی کنترل می شد واحتکار کنندگان سخت مجازات می شدند و قیمت کالاهای مورد مصرف عموم 40%پائین آمده بود
5/ قانون حداقل بیکاری و حداکثر ساعات کارتصویب و بین کارفرمایان و کارگران قراردادهای دسته جمعی بسته شد . 6/ برنامه کار عمومی اجرا و قسمت اعظم خیابانها و کوچه هااسفالت و سنگفرش شد 7/ برنامه تعلیمات عمومی اجرا ودردهات مدارس باز شد و دانشگاه تبریز با دو دانشگاه طب و ادبیات تاسیس گردید

روز دوم 21 / 9 / 1325

ویلیام داگلاس قاضی آمریکائی که خود به آذربایجان رفته بود، رفتار ارتش شاهنشاهی را با مردم آذربایجان بدینسان بیان می کند
".. وقتی ارتش ایران به آذربایجان بازگشت، وحشت برپا نمود. سربازان قتل و غارت وتاراج براه انداختند.آنهاهرآنجه بدستشان می رسید و هرچه می خواستند تصاحب می کردند.رفتار سربازان اشغالگرروس برازنده تر از اعمال وحشیانه سربازان نجات بخش ارتش شاهنشاهی بود. بطوریکه خاطره فوق العاده زشت و شومی در
آذربایجان بجاگذاشت. در آذربایجان اموال و احشام دهقانان به غارت رفت و زنان و دختران مورد تجاوز قرار گرفتند. رسالت ارتش ایران ،آزادی آذربایجان بود. ولی آنها مردم را غارت کرده پشت سرخود مرگ و نابودی بجا گذاشتند.
به دنبال ارتش، مالکین فراری بازگشتند،آنهابدریافت بهره مالکانه سال اکتفا نکردند بلکه بهره مالکانه سال قبل را نیز از دهقانان پس گرفتند و آنچنان روستائیان راغارت کردند که آنها ذخیره غذائی را خود را هم از دست داده گرفتار گرسنگی شدند
-------------------

Saturday, February 7, 2009

مجازان زندان برای خواست زبان مادری

پنج سال زندان وتبعید برای در خواست کنندگان تحصیل به زبان مادری



دادگاه انفلاب اردبیل در ۲ فوریه برای پنج فعال آذربایجانی حکم پنج سال حبس توام با تبعید صادر نمود.رحیم غلامی،ودود سحادتی،بهروز علیزاده و اردشیر کریمی در ماه آوریل (فروردین) و حسین حسینی در ماه ژوئن (تیر) به اتهام پخش اعلامیه ای در رابطه با درخواست تحصیل به زبان مادری در مدارس دستگیر شده بودند.
به گفته انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران- آداپ حکومت ایران این فعالین را در مدت یک ماه بازداشت موقتشان از طریق دادن شوک الکتریکی شکنجه داده است.آنها که به قید وثیقه های سنگین آزاد بودند چند ماه در انتظار صدور حکم دادگاه به سر می بردند.
واحید قاراباغلی، سخنگوی آداپ در مصاحبه با رادیو اروپای آزاد گفت:«حسین حسینی چندی پیش نیز درحین شرکت در مراسم بزرگداشت ستارخان دستگیر و بدون هیچ گونه تفهیم اتهامی ۶۸ روز در سلول انفرادی زندان اوین به سر برد».
حسین حسینی که به تازگی در ۲۰ ژانویه (۱ بهمن ۸۷) از زندان آزاد شده بود پس از بازگشت به اردبیل ، حکم زندان به وی ابلاغ شد.بر اساس حکم صادره از سوی قاضی حسن زاده ، این فعالین به دلیل تشکیل تظاهرات وتجمعات مختلف در استان اردبیل باید دوران محکومیت خود را در خارج از این استان بگذرانند. واحید قاراباغلی به حبرنگار ما گفت: «رحیم غلامی(روزنامه نگار) در زندان همدان ، حسین حسینی (دبیر انجمن اسلامی رازی اردبیل) درزندان کرمان، اردشیر کریمی خیاوی(دبیر انجمن اسلامی دانشگاه آزاد اردبیل) در زندان هرمزگان ، ودود سعادتی(فعال مدنی) در زندان سمنان وبهروز علیزاده (فعال مدنی) در زندان بجنورد باید مدت حبس ۵ ساله خود را بگذرانند». وی افزود:« از بین این شهرها همدان با مسافت ۱۰۰۰ کیلومتر نزدیکترین شهر و استان هرمزگان با مسافت ۴۳۰۰ کیلومتر بیشترین فاصله را از شهر اردبیل دارند».
به گفته واحید قاراباغلی هدف از صدور این احکام قطع ارتباط این جوانان با عباس لسانی فعال مدنی شناخته شده آذربایجانی است که چندی پیش از زندان آزاد شد.
واحید قاراباغلی تصریح کرد: « طبق احکام صادره از سوی دادگاه انقلاب اردبیل، اتهام این فعالین تشکیل دسته و گروههای غیر قانونی جهت بر هم زدن امنیت ملی عنوان شده است.قابل توجه اینکه این حکم اشاره به گروه چنلی بئل دارد حال آنکه گروهی به این نام وجود نداشته و چنلی بئل نام مغازه عباس لسانی فعال سرشناس آذربایجانی در اردبیل است».
چندی پیش نیزعسگر اکبرزاده فعال دانشجویی آذربایجانی طی حکمی مشابه از سوی همین دادگاه به پنج سال حبس تعزیری در زندان زاهدان محکوم گردیده بود.
دادگاه انفلاب اردبیل در ۲ فوریه برای پنج فعال آذربایجانی حکم پنج سال حبس توام با تبعید صادر نمود.رحیم غلامی،ودود سحادتی، بهروز علیزاده و اردشیر کریمی در ماه آوریل (فروردین) و حسین حسینی در ماه ژوئن (تیر) به اتهام پخش اعلامیه ای در رابطه با درخواست تحصیل به زبان مادری در مدارس دستگیر شده بودند.
به گفته انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران- آداپ حکومت ایران این فعالین را در مدت یک ماه بازداشت موقتشان از طریق دادن شوک الکتریکی شکنجه داده است.آنها که به قید وثیقه های سنگین آزاد بودند چند ماه در انتظار صدور حکم دادگاه به سر می بردند.
واحید قاراباغلی، سخنگوی آداپ در مصاحبه با رادیو اروپای آزاد گفت:«حسین حسینی چندی پیش نیز درحین شرکت در مراسم بزرگداشت ستارخان دستگیر و بدون هیچ گونه تفهیم اتهامی ۶۸ روز در سلول انفرادی زندان اوین به سر برد».
حسین حسینی که به تازگی در ۲۰ ژانویه (۱ بهمن ۸۷) از زندان آزاد شده بود پس از بازگشت به اردبیل ، حکم زندان به وی ابلاغ شد.بر اساس حکم صادره از سوی قاضی حسن زاده ، این فعالین به دلیل تشکیل تظاهرات وتجمعات مختلف در استان اردبیل باید دوران محکومیت خود را در خارج از این استان بگذرانند. واحید قاراباغلی به حبرنگار ما گفت: «رحیم غلامی(روزنامه نگار) در زندان همدان ، حسین حسینی (دبیر انجمن اسلامی رازی اردبیل) درزندان کرمان، اردشیر کریمی خیاوی(دبیر انجمن اسلامی دانشگاه آزاد اردبیل) در زندان هرمزگان ، ودود سعادتی(فعال مدنی) در زندان سمنان وبهروز علیزاده (فعال مدنی) در زندان بجنورد باید مدت حبس ۵ ساله خود را بگذرانند». وی افزود:« از بین این شهرها همدان با مسافت ۱۰۰۰ کیلومتر نزدیکترین شهر و استان هرمزگان با مسافت ۴۳۰۰ کیلومتر بیشترین فاصله را از شهر اردبیل دارند».
به گفته واحید قاراباغلی هدف از صدور این احکام قطع ارتباط این جوانان با عباس لسانی فعال مدنی شناخته شده آذربایجانی است که چندی پیش از زندان آزاد شد.
واحید قاراباغلی تصریح کرد: « طبق احکام صادره از سوی دادگاه انقلاب اردبیل، اتهام این فعالین تشکیل دسته و گروههای غیر قانونی جهت بر هم زدن امنیت ملی عنوان شده است.قابل توجه اینکه این حکم اشاره به گروه چنلی بئل دارد حال آنکه گروهی به این نام وجود نداشته و چنلی بئل نام مغازه عباس لسانی فعال سرشناس آذربایجانی در اردبیل است».
چندی پیش نیزعسگر اکبرزاده فعال دانشجویی آذربایجانی طی حکمی مشابه از سوی همین دادگاه به پنج سال حبس تعزیری در زندان زاهدان محکوم گردیده بود.