Sunday, October 17, 2010

این یک مساله ملی است، این ملی باآن ملی دیگر فرق دارد

مسأله ملي در جغرافياي ايران که تحت اشغال رژيم فاشيست فارس و شرکا ميباشد دو معني کاملاً متفاوت با هم دارد. يک معني آن «همه بسيج شويد تا از شلوار دروغين آريايي حفاظت کنيم» و معني ديگر «هرچه زودتر نابودش کنيد، تا باخبر نشده اند» ميباشد.
اين معاني که در بالا تعريف کرده‌ام واقعاً در سياست رژيم اشغالگر جاسازي شده است و ساليان سال است که اجرا ميشود. تاجدار و عمامه دارش هم فرقي با هم ندارند چرا که سياست فارس بودن مانند لباس دوخته شده يونيورسال ميباشد که به تن کننده اش هيچ اختياري در دوخت و دوزش ندارد و تنها به عنوان استفاده کننده زندگي ميکند. ساده‌تر بگويم، شخصي که لباس سياست فارس به تن ميکند، در‌ واقع ميخواهد پوششي بر نقاط عريان و نيز شرمگاهي (آنگونه که مذهبيها مينامند) خود به دست بياورد. تورکهاي آذربايجان و عموميتر بگوئيم آذربايجانيها نيازي به پوشاندن شرمگاهي خود ندارند چون آن‌ها از هيچ کجاي بدن خود شرم آگين نيستند، و نيز، آن‌ها نيازي به پنهان ساختن بدن خود حس نميکنند چرا که حسابشان پاک است و برخلاف خود فارس
انگاران که نفس کشيدنشان نيز دروغين ميباشد، باکي از محاسبه ندارند.
مسأله ملي از نوع اول به سبک سياستمداران فارس
خليج هميشه فارس، تا ابد و دلنشين براي فارسها
محافظت از دولاب يوناني تحت عنوان قبر کوروش کبير، تا ابد و دلنشين براي فارسها
انرژي هسته اي، حق مسلم و ابدي و دلنشين براي فارسها
مثلث فارسي ايران-افغانستان-تاجيکستان، تا ابد و دلنشين براي فارسها
مثلث شيعي از اينور طالبان تا آنور يهوديان، تا ابد و دلنشين براي فارسها
مسأله ملي از نوع دوم به سبک سياستمداران فارس
خشکاندن عمدي و برنامه‌ريزي درياچه اورمو (اورميه) و پاسخگو نبودن به آدم و عالم
تخريب عمدي و برنامه‌ريزي شده آثار باستاني متعلق به تورکهاي آذربايجان
تخريب سايتهاي باستاني نظير شنب غازان، اژدها داشي، شهر يئري، کندوان و بسياري ديگر
خشکاندن جنگلها، تالابها و مردابهايي چون مرداب انزلي، جنگلهاي ارسباران،
باغميشه و قوري گؤل
حالا بياييد و عادلانه به موضوع نگاه کنيم. آيا شما به عنوان يک فارس که خود را آدمي داراي عقل و درايت ميدانيد ميتوانيد در مقال اينهمه حق کشي و خيانت سکوت کرده و بازهم به ما «تجزيه طلب» بگوئيد و ما را با «جويده شدن گلو توسط ايران پرستان حقيقي» تهديد کنيد؟
ما هم مسأله ملي داريم، گلوي مزاحمان را هم به راحتي خواهيم جويد
تبريزلي باي بک
۱۵/۱۰/۲۰۱۰
کرويدن
www.solgunaz.com/
از سایت آذربایجان جنوبی

Wednesday, October 6, 2010

پاسخ به انتقادات ضد دموکراتیک آقای گونای تبریزی

"در مقاله " قربانیان ایدئولوژی، خطاکار یا خائن
سول گوناز
ما همیشه تلاش کردیم شرایط و فضایی دمکراتیک و بدوراز هرگونه محدودیت برای تثبیت سنت انتقاد و انتقاد از خود و رفع موانع جنبش و مبارزه خود ایجاد کنیم تا انسانها براحتی آراء و نظرات خود را بیان کنند. چونکه بر این باوریم که سلاح انتقاد در نبرد و مبارزه به شناخت موانع و افکار کهنه کمک کرده و باعث جایگزینی افکار و روشهای نوین در تکامل مبارزه و جامعه میشود. اما برداشتها و درکهای متفاوتی از انتقاد هست. انتقادی که به پیروزی کهنه در نبرد علیه نو کمک کند نه تنها نمی تواند مبارزه را تقویت کند بلکه مبارزه و جامعه را به عقب میبرد.
ما در نقد جنبش چپ و ضعفهای خود در فعالیتها لحظه ای درنگ نکردیم و ازانتقاد نیروهای رزمنده هم همیشه سود جسته ایم. سوسیالیستها معتقدند که بدون شناخت ضعفها و نقد انحرافات گذشته نمی توانند قدمی به پیش بگذارند. ما درنقد چپ از هر گونه انتقادی سازنده استقبال میکنیم.
گرایش سوسیالیستی درجنبش رهایبخش ملی وبرابری طلبانه آذربایجان با وجود ضعفها و نقصانها همچنان دخالت موثر و مثبت داشته و به حیات خود ادامه داده است. فعالین این جریان با نقد اشتباهات و انحرافات گذشته برای قدرتمند شدن جریان سوسیالیستی و انسجام سیاسی، ایدئولوژیک و تشکیلاتی آن استفاده میکنند.
اکنون گرایش سوسیالیستی در آذربایجان در ضعف و نا توانی بسر می برد. ضعف و نا توانی سوسیالیستها قبل از آنکه نتیجه ضربات بورژوازی باشد نتیجه ضربات مدعیان سوسیالیست بوده است.
لنینیستها، مائوئیستها، استالینیستها و غیره سرمایه داری دولتی و دیکتاتوری حزبی سرمایه داران را بنام سوسیالیسم و حکومت کارگری بخورد مردم دادند. بدینگونه همه جنایات، بی حقوقیهای مردم، استبداد، بحرانها و خرابیهای کاپیتالیستی درتاریخ بنام سوسیالیسم ثبت شده و شکست سرمایه داری دولتی در روسیه بنام شکست سوسیالیسم و مرگ کمونیسم اعلام شده است.
افکارمردم تحت تاثیر تبلیغات ضد کمونیستی سرمایه داری جهانی وعملکردهای مدعیان سوسیالست قرار گرفته و درمخالفت با سوسیالیسم و منافع واقعی خود قرار می گیرند.
بسیاری از منتقدان سوسیالیسم درآذربایجان از مواضع مدافعان سرمایه و استثمار انسان از انسان تبعیت کرده وبه دشمنی با سوسیالیسم می پردازند و مانند آقای گونای سوسیالیزم را عاجز از جوابگویی به مسائل اساسی جوامع سرمایه داری میدانند.
جمهوری اسلامی ایران یکی از ضد کمونیست ترین رژیمهای دنیا توانست کمونیستها را به خشن ترین شیوه ها کمونیستها را سرکوب کرده و نسلی ازانسانهای ضد کمونیست را پرورش دهد بطوریکه نسلی از آذربایجانیها تحت تاثیر فرهنگ اسلامی، آموزشها وتاثیرات جمهوری اسلامی قرار گرفتند.
تحت این شرایط سنگین حتی بسیاری از کمونیستهای سابق آذربایجانی تاب و تحمل فکری خود را از دست داده و با روی برگرداندن از سوسیالیسم به صف منتقدان آن پیوستند.
علاوه برآنچه که گفته شد، در جنبش ملی آذربایجان گرایشی رشد و نمو کرده که با تبعیت و تقلید از جریانات سنتی، راسیستی و ضد سوسیالیستی ترکیه، ایحاد کینه و نفرت علیه سوسیالیسم بخشی از فعالیتهای آنها بشمار میرود.
تغییرو تحولات نوین درجوامع امروزی و عدم پاسخگویی تئوریک وعلمی به آنها از سوی سوسیالیستها، بحران عمومی و جهانی سوسیالیسم در جهان، تبلیغات و سرکوبهای دولتهای سرمایه داری جهان و بویژه جمهوری اسلامی علیه سوسیالیستها، ضربات ویرانگر مدعیان کمونیسم، ایرانی همگی تاثیرات منفی و مهلک خود را بر چپ و سوسیالیست آذربایجانی گذاشته و شرایط سختی را برآنها ایجاد نموده اند.
تحت این شرایط نا مساعد، جنبش سوسیالیستی آذربایجان فاقد رهبری سیاسی، ایدئولوژیک و تشکیلاتی بوده و سوسیالیستها تورک با حمل ضعفهای زیاد همچنان در انزوا، پراگندگی و انفعال بسر می برند.
بیشک در این وضعیت نیروهای سیاسی آزادیخواه و وطندوست آذربایجانی هم انتظارات و تواقعات زیادی از سوسیالیستها داشته وتلاش میکنند سیاستها و فعالیتهای کم و بیش سوسیالیستها درخلاف جهت منافع آذربایجان و مبارزه مردم تورک قرارنگیرد.
در این رابطه اخیرا یکی از فعالین آذربایجانی انتقادات و سوالاتی از جریانات مختلف چپ وبطور مشخص از سایت سول گونازداشتند که ما خود را موظف به پاسخگویی به انتقادات هستیم.
آقای گونای تبریزی در نوشته " قربانیان ایدئولوژی، خطاکار یا خائن " قبل از پرداختن به انتقادات حکم و موضع خود را نسبت به کمونیسم بیان کرده و" ایدئولوژی کمونیسم رابغایت قبض یافته" معرفی کرده که توان پاسخگویی به مسائل اساسی را ندارد. اما علیرغم این حکم به خلاف آن پرداخته و به نقش مثبت و چشمگیر احزاب چپ و سوسیالیست در پیشرفت و ترقی اجتماعی و اقتصادی جوامع دمکراتیک اشاره نمودند.
آقای گونای قبلا هم انتقاداتی ازجریانات دیگر چپ داشته که سول گونازرا در برنمی گرفته است. اما ایشان درنوشته اخیرشان بیشتر سول گوناز را خطاب قرار داده و اشاره کردند که عملکرد سول گوناز با اهداف اعلام شده در لوگوی سایت در تضاد می باشد. آقای گونای می نویسند درحالی که کشورهای مدرن و دمکراتیک هم با احتیاط به مسئله دین برخورد میکنند، چه چیزی سول گونازرا به سوی ضدیت با دین و خدا سوق داده و آیا سول گوناز سوسیالیسم را ضدیت با دین تعریف میکند؟
از نوشته آقای گونای چنین برداشت میشود که ایشان مواضع ضد دینی سول گوناز را خیلی عمده و برجسته کرده و این حداقل را هم زیادی می دانند در حالی که انتشارمقالات ضد دینی بخش بسیار کوچکی ازفعالیتهای سول گوناز میباشد. سول گوناز در فعالیتهای چهار ساله خود در بخشهای فارسی، تورکی و انگلیسی بیشتر به مسائل ملی آذربایجان در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، انتشاراخبارآذربایجان و اخبارزندانیان آذربایجانی پرداخته است.
سول گونازتنها فعالیت خود را محدود به جنبش ومسئله ملی نکرده و به مسائل و جنبش های کارگران، زنان، دانشجویان و دیگر جنبش های اعتراضی آذربایجان اهمیت ویژه ای داده است. اگر اغراق نباشد سول گوناز تنها صدای محرومان و کارگران آذربایجان در چند سال گذشته بوده است. سول گونازبدون کوچکترین توهمی درافشای همه جناحهای رژیم اسلامی بعنوان دشمنان اصلاح ناپذیر و آشتی ناپذیر کوشیده و با قاطعیت از ایده استقلال آذربایجان دفاع کرده است.
استقلال و تشکیل دولت و کشور مستقل آذربایجان از اساسی ترین موضوعات سایت سول گوناز ویکی ازشعارها و اهداف مهم این سایت یعنی " استقلال – سوسیالیسم " بوده است.
سول گونازتلاش نموده به مسائل مهمی چون محیط زیست آذربایجان، نقد انحرافات جنبش کمونیستی مانند نقد لنینیسم اهمیت داده و با نیروی کم قدمهای مثبتی بر داشته است. سایت سول گوناز همچنین برای نشان دادن ماهیت استثمار گرانه و ضد انسانی کاپیتالیسم و آشنایی نسل جدید از کارگران با سوسیالیسم و مسائل کارگری به انتشارمقالات و بحثهای تئوریک پرداخته است.
سول گونازدر طول فعالیت خود تلاش نموده سایتی آزاد و دمکراتیک باقی بماند و افکار آذربایجانیها را منعکس نماید. سول گوناز تمامی این فعالیتها را از وظایف دمکراتیک و سوسیالیستی خود تعریف کرده است.
ما قصد نداریم به تمامی فعالیتهای سول گونازاشاره کنیم. هدف ما ازاشاره به بعضی از فعالتیها به این منظور صورت گرفت که نشان دهیم تمامی فعالیتهای سول گوناز به فعالتیهای ضد دینی خلاصه نشده و در زمینه های مختلف فعالیت دا شته است. همه فعالیتها نشان میدهند که سول گوناز سوسیالیسم را تنها بمعنای ضد یت با دین تعریف نمیکند.
منتقد سول گوناز می پرسند چرا سول گوناز بسوی ضدیت با دین سوق داده شده است ولی ما هم تعجب میکنیم که آقای گونای بعنوان یکی از روشنفکران آذربایجان چرا تاکنون متوجه علل مواضع ضد دینی سول گوناز و جنبش ضد دینی و رشد آتئیسم در آذربایجان جنوبی نشده است.
واقعیت این است که قبل از اینکه ما به جنگ دین برویم دین به جنگ آذربایجان و مردم آذربایجان رفته است. دین اسلام و اشغالگران اسلامی در دوره بابک خرمدین جنگ را با آذربایجان آغاز کرده و هنوز هم ادامه دارد. بابک خرمدین در برابر اشغالگران اسلامی بیست و سه سال جنگید و خونش را در راه آزادی آذربایجان فدا کرد اما تسلیم اشغالگران اسلامی نشد. با شکست جنبش خرمدینان، اشغالگران چپاولگر و استعمارگر اسلامی با زور شمشیر، کشتار،شکنجه و جزیه آذربایجانیها را مسلمان کرده و قوانین و سنتهای ضد انسانی اسلام و قرآن را بر تورکها تحمیل نموده اند و تورکها در دوازده قرن گذشته در اسارت قوانین اسلامی، سنتهای اسلامی، فرهنگ اسلامی، خرافات و جهالت اسلامی برده وار زندگی میکنند.
اگر ما به جنایات حاکمان و رهبران اسلامی در تاریخ دقت و مراجعه نکنیم و فقط به جنایات اسلام در سی و یک سال گذشته در ایران و آذربایجان دقیق شویم متوجه خواهیم شد که چرا سول گوناز بر خلاف آقای گونای در برابر جنایات دینی سکوت نمیکند.
آقای گونای تبریزی بخوبی میدانید که در ایران دین از دولت جدا نیست و تمامی قوانین کشوری تماما براساس قرآن،سنتهای اسلامی، خدایی و الهی هستند. قوانین اسلامی در ایران در تمامی شئون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی،فرهنگی و حتی زندگی خصوصی مردم سایه شوم خود را گسترانده است. آذربایجانیها درهر لحظه از زندگی شان با محدودیتها، تبعیضها و زورگووی های قوانین و سنتها و فرهنگ اسلامی روبرو هستند.
سرمایه داران فارس، ایرانی و دولت آنها آذربایجان را اشغال کرده و به استثمار کارگران و زحمتکشان آذربایجان پرداخته و تمامی ثروتها، دارائی ها آنرا به غارت میبرند. سرمایه داران برای کسب سود و تامین منافع خود به هر اقدام وحشتناک و جنایتکارانه علیه ملت تورک و سرزمین آذربایجان دست زده و از هیچ چیزی ابایی ندارند. حاکمان سرمایه دار ایران برای سرکوب ملت تورک تنها از نیروهای نظامی و مسلح، دادگاهها، اطلاعات، زندان و دیگر ارگانهای سرکوب استفاده نمیکنند بلکه آنها برای سرکوب مردم از سلاح بسیار کوبنده و قدرتمند دین و مذهب هم استفاده میکنند. سول گوناز برای گرفتن این سلاح از دست دشمن و خلع سلاح اشغالگران تلاش میکند اما آقای گونای به این تلاش جسورانه سول گونازاعتراض دارند.
جمهوری اسلامی ایران از طریق رادیو و تلویزیونها، روزنامه ها، سایتهای انترنتی، آموزش و پرورش و مساجد شب و روز دین و خرافات را تبلیغ و ترویج میکند تا با حفظ مذهب و مذهبی نمودن مردم به حاکمیت استثمارگرانه خود حقانیت و رسمیت داده ومردم را سر جایشان بنشاند.
آقای گونای نه تنها هیچ اعتراضی علیه تبلیغات خرافی و مذهبی جمهوری اشغالگر اسلامی در سی و یک سال گذشته نکرده بلکه زمانی که سول گوناز چند مقاله ضد دینی در سایت کوچک، ابتدائی و فیلتر شده منتشر میکند به داد و بیداد و اعتراض بر میخیزد وتمکین کشورهای مدرن غرب را در برابر جنایات دینی را مثال می آورد.
اشغالگران اسلامی مردم تورک را به دین معتاد کرده اند وآنها را به موجودی بدبخت، بی اراده و بی آزارتبدیل کرده اند. دشمن توسط دین مانع مبارزه ستمدیدگان شده اند. معتادین به دین در برابر ظلمها و ستمها تسلیم شده و به خدا، امام حسن، حسین، عباس ، ایضا، علی، ولی و مهدی پناه برده و برای حل مشکلات زندگی فقط دعا و التماس میکنند.
دین از مواد مخدر خطرناکترمی باشد بنا بر این سول گوناز علیه آن مبارزه میکند و تلاش میکند تورکهای آذربایجان سلامتی فکری و روحی را بدست آورده و به اندیشه های علمی مسلح شوند. سول گوناز نمی تواند مانند آقای گونای ملت تورک را در باتلاق کندیده خرافات وعقب ماندگیهای فکری و دینی رها کند.
حکومت های اشغالگر و استعماری میکوشند در سرزمینهای تحت سلطه خود مانند آذربایجان سیاست هایی را دنبال کنند که به گسترش و ترویج دین و خرافات کمک کنند، تا از این طریق به مقاصد پلید و استثمارگرانه خود و رام کردن مردم بهتر دست یابند زیرا وقتی مردم خرافاتی و نادان باشند و ازعقل واندیشه علمی استفاده نکنند، خیلی راحت می توان بر آنها مسلط و حاکم شد یعنی یک ملت را با خرافات بهتر و راحت ترمی توان مورد بهره کشی و استثمار قرار داد.
دین، اوهام و خرافات مانع شکوفایی اندیشه انسان شده و دست و بالهای اندیشه را می بندند. دین قوه ابتکار و خلاقیتهای انسان را نابود کرده و زمینه اسارت وذلت طولانی را برای یک انسان یا ملت مهیا و آماده می سازد. ما میخواهیم زمینه های اسارت ملت تورک را نابود کنیم.
دین اسلام ایدئولوژی رسمی دولت و رژیم جمهوری اسلامی ایران است. برای نابودی این رژیم باید با ایدئولوژی آن مبارزه کرد. ما نمی توانیم با رژیم اسلامی بعنوان سرسخت ترین دشمن ملت تورک در تمامی عرصه ها و جبهه ها بجنگیم اما با ایدئولوژی اسلامی آن که سلاحی ویرانگرعلیه مردم آذربایجان محسوب میشود کاری نداشته باشیم. سول گوناز دشمن، سلاحهای دشمن، روشهای دشمن را بخوبی میشناسد واجازه نمیدهد سلاح ایدئولوژیک سرمایه داران ایرانی و اسلامی دست نخورده و سالم علیه ملت تورک بکار گرفته شود.
آقای گونای هنوز باور ندارند که در سی و یک سال گذشته اسلام و قوانین قرآن در ایران عمل کرده و زندگی را برمیلیونها آذربایجانی تیره و تار کرده است. درقوانین اسلامی ایران مالکیت، نظام سرمایه داری و استثمار کارگران قانونی بوده و استثمارگران از تعرض کارگران در امان هستند اما تحت قوانین اسلامی میلیونها کارگر و زحمتکش تورک از کمترین حقوق انسانی برخوردار بوده اند. کارگران آذربایجان در شرایط سخت و ساعات کار طولانی حداقل دستمزد را دریافت کردند و درد و رنجهای بیکاری، گرانی، بی مسکنی و صدها بدبختی دیگررا تحت قوانین اسلامی صورت متحمل شده اند.
در حکومت اسلامی اگر کارگر بی چیز و بدبخت است نه بخاطر حاکمیت و سلطه سرمایه بلکه بنا به خواسته خدا و سرنوشت توجیه میشود. قانون کار اسلامی براساس قوانین اسلامی و الهی تدوین شده و بر ضد کارگران به اجرا درآمده است. زنان تورک یعنی نیمی ازجمعیت آذربایجان بر اساس قوانین اسلامی ازمحیط کار خارج شده و خانه نشین شده اند.
زنان تورک بر اساس آیه های قرآنی ازحق پوشش، حق قضاوت، حق ارث، حق طلاق، حق نگهداری فرزندان خود در صورت جدایی محروم بوده اند. درچند دهه گذشته زنان تورک براساس آیه های قرآن و قانون اساسی علاوه بر ستم جنسی، ستم طبقاتی و ستم ملی را هم متحمل شده اند. آیه های قرآنی و قوانین اسلامی با صراحت از مرد سالاری و بی حقوقی زنان دفاع کرده است. درآیه های قرآن، گفته های پیغمبر و امامان اسلامی زن موجودی بی ارزش بی عقل معرفی شده که باید در خدمت مرد قرار بگیرد.
زنان و مردان تورک بدستور قرآن وسنت های اسلامی شلاق خورده و سنگسار میشوند. دختران تورک بدستور قوانین اسلامی مورد تجاوز قرار گرفته و بعد اعدام یا حلق آویز میشوند.
سول گوناز برای دفاع از حقوق کارگران و زنان آذربایجان مجبور است با قوانین ضد کارگری و ضد زن اسلامی درگیر شده و آنها را افشا کند.
جمهوری اسلامی با اتکا به آیه های قرآن حکم جهاد علیه ملتها و حکم محو ملتها از کره زمین را میدهد. جمهوری شیعه ها در ایران شدیدترین تبعیضات مذهبی را بنا به آیه های قرآن به تورکهای سنی مذهب، اهل حق، زرتشتی و ارمنی و غیره اعمال کرده است. حکومت اسلامی بنا به قوانین اسلام و آیه های قرآنی هزاران کمونیست و مخالف سیاسی را به اتهام ملحد، کافر، منافق و مفسد فی الارض اعدام نموده، دست به قصاص زده یا دست وپای تورکها را قطع کرده و چشمهایشان را در آورده است. همه این جنایات بنام خدا و قرآن در حق ملت ترک شده است، اما این مسائل برای آقای گونای اهمیتی ندارند و هر کس علیه این قوانین مبارزه کند و از ملت تورک در برابر تهاجمات اسلام دفاع کند خائن، فریب خورده نامیده میشود. شاید هم اگر آقای گونای تبریزی ها قدرتی دردست داشتند برای سر به نیست کردن مخالفان دین مانند سلمان رشدی جایزه تعیین میکردند.
در طول تاریخ اسلام آخوندها بعنوان نمایندگان خدا و عالمان اسلامی به چپاول مردم پرداخته و قشری مرفه و ثروتمند تبدیل شدند. جمهوری اسلامی ایران با مالیات مردم و بودجه های عظیم صد ها هزار مسجد و امام زاده و مراکزاسلامی در آذربایجان بنا کردند و هر روز چندین بار، وقت و بی وقت، شب یا روز صدای گوشخراش و نفرت آور اذان از آنها پخش میکنند و خواب و آرامش را از میلیونها انسان بویژه کودکان، سالخوردگان و مریضها سلب میکنند. این مزاحمتها در کشورهای مدرن و دمکراتیک جهان شکنجه، رفتارهای غیر اجتماعی و جرم محسوب میشوند. ما برای ممنوعیت اذان و پخش آن از مساجد تلاش میکنیم. رهبران دین میلیونها تورک آزاده را مورد توهین قرار داده و مردم تورک را درمسجد، خانه و محل کاربه نماز خواندن وادار کرده اند. معتادین دین هر روز دهها بار با راست شدن و دولا شدن می خواهند گناهانشان پاک شده و به بهشت بروند.
این نوع زندگی برای مردم آذربایجان شکنجه، توهین و خفت بار است این حقیقت دارد کسی که در محیط آلوده و گندیده زندگی کند دیگر بوی کثیف آن محیط را احساس نمیکند. آقای گوناز هم به محیط فاسد دینی عادت کرده و هیچ اعتراضی به آنها ندارد.
در جوامع دینی قوانین همگی الهی و قرآنی هستند و مردم حق قانونگزاری برای خود ندارند. دین ذاتا و از اساس ضد دمکراتیک است. کسانی که با افکارو ایدئولوژی اسلامی و دینی پرورش می یابند نمی توانند افکار دمکراتیک داشته و جامعه ای دمکراتیک ایجاد کنند. برای ایجاد جامعه آزاد، مستقل و دمکراتیک آذربایجان، انسانها باید با افکار نوین و مدرن پرورده شوند. با ایده های خرافی و اسلامی نمیتوان آذربایجان دمکراتیک بنیان گذاشت.
ما میدانیم که بخش وسیعی ازفعالان سیاسی آذربایجانی مشغله شان برابری انسانها و دمکراسی نیست و تنها به مسائل فرهنگی و زبانی اهمیت میدهند. اما برخلاف آنها مردم آذربایجان رفاه، عدالت و آزادی میخواهند و فاصله ای عمیق مابین مردم و آن گروهها ایجاد شده است.
سول گوناز دین را مانع اساسی برای تحقق دمکراسی میداند و برای رفع این مانع با دین و خرافات دینی مبارزه میکند. سول گوناز در این مبارزه تنها نیست. نیروهای چپ و دمکرات قدرت آنرا دارند تا درآذربایجان مستقل دولتی سکولارایجاد کنند. تحقق چنین آرزویی نیازبه مبارزه ضد دینی، ضد خرافی نیروهای آزادی بخش آذربایجان دارد.
آقای تبریزی و خیلی از فعالین فرهنگی هنوز هم ضربات فرهنگ دینی و اسلامی را برفرهنگ اصیل تورکی را درک نکرده اند و مشی سازش فرهنگ اسلامی با فرهنگ تورکی و آذربایجانی را پیش گرفتند.
در طی صدها سال گذشته اسلامگرایان و حاکمان اسلامی برای نابودی فرهنگ آذربایجانیها کوشیده و فرهنگ اسلامی را در آذربایجان گسترش داده اند. کسی که بخواهد از فرهنگ و زبان آذربایجانی دفاع کند باید با فرهنگ دینی و اسلامی به مبارزه برخیزد و صف فعالین سول گوناز ملحق شود.
امروز دین به یکی از مشکلات اساسی مردم آذربایجان درآمده که نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود. دین تمامی دلخوشی ها و شادمانی ها را در آذربایجان نابود کرده و آذربایجانیها را عموما به افسردگی دچار ساخته است.
سول گوناز ماهیت واقعی ایدئولوژی اسلامی را افشا کرده و افشا جنایات آن توهین محسوب نمی شود. درعین حال سول گوناز به دینی که زندگی صدها میلیون انسان را به روز سیاه نشانده و سراسر تاریخش خونریزی بوده احترام نمیگذارد.
آقای گونای بدرستی اشاره کردند که دولتهای غربی و"دمکراتیک" با احتیاط به دین برخورد میکنند. دراین کشورها دولت ها سکولار نامیده میشوند اما دولتها با کلیسا و دستگاههای دینی که از قدرت عظیم مالی، سیاسی ومذهبی برخوردارند روابط نزدیک داشته و دست در دست هم نطام سرمایه داری را حفظ کرده اند. در غرب دوران حاکمیت مطلق کلیسا برجامعه از بین رفته و تاثیرقوانین مسحیت و کلیسا بر زندکی و قوانین دولتی کمتر احساس میشود، به همین علت دولتها واحزاب سیاسی به دین حساسیست زیادی نشان نمی دهند اما در ایران وضعیت فرق میکند و دین با حاکمیت مطلق خود همه چیز را به زیر قدرت و کنترل خود کشیده و ازسیر تا پیاز زندگی انسانها دخالت میکند. آقای گونای متوجه این اختلاف نشدند به همین جهت سول گوناز را به تسلیم در برابر دین و در برابر زورگویی های دین دعوت میکنند.
سول گوناز برای بر قراری دولتی سکولار درآذربایجان مستقل مبارزه میکند. در آذربایجان مستقل هیچ دینی نباید به دین رسمی تبدیل شود. در آذربایجان مستقل دین حق دخالت در قانگذاری، قوه قضائیه، آموزش و پرورش و سیاست را ندارد و همه شهروندان فارغ از دینداری یا بی دینی در قانون برابر و یکسان محسوب خواهند شد. در آذربایجان مستقل دین و مذهب باید به عقیده و به امر شخصی مردم تبدیل شود و دولت نباید برای تبلیغات اسلامی، گروههای مذهبی و ساخت بناهای مذهبی کمک مالی و بودجه اختصاص دهد.
کسانی که خواهان چنین دولتی هستند باید از هم اکنون محافظه کاری و سازش با دین را کنار گذاشته و به مبارزه با افکارغیرعلمی و خرافات دینی بروند. جریان ضد دینی برخلاف میل آقای گونای تبریزی مدتهاست در آذربایجان بوجود آمده و سول گوناز دراین مبارزه دیگر تنها نیست.
آقای تبریزی در نوشته خود چند انتقاد دیگررا هم مطرح کردند. ایشان گلایه میکنند که چرا ما مقالات و نوشته های ضد اسلامی را در سایت سول گوناز منتشر میکنیم.
این اولین بار نیست که از ما چنین انتقاد هایی میشود. تعدادی از ما انتقاد کردند که چرا سول گوناز مقالات ناسیونالیتها را منتشر می کند. تعدادی انتقاد کردند که چراسول گونازعلیه لنیسیم و استالینیسم، علیه ترکیه، علیه پانترکیسم، علیه سوسیالیسم و غیره مقاله منتشر کرده یا برله این یا آن مطالبی گذاشته است. این منتقدین خود را دمکرات ترین انسان معرفی میکنند ولی در عمل آنها دیکتاتور و مستبدی بیش نیستند.
هر کسی برای مدتی سایت سوسیالیستی سول گوناز را بازدید کند متوجه میشود که سول گوناز آثاری از دمکراسی دیده میشود. به نظر ما دمکراتیک بودن سول گوناز بخاطر سوسیالیستی بودن آن است.
سول گونازتلاش کرده اصول و معیارهای اساسی را برای آزاد و دمکراتیک بودن سایت رعایت کند. به همین جهت شرایط نشر افکار مختلف و متضاد را برای همه آذربایجانیها آماده کرده است. این سایت با تمامی محدودیتها شرایط را برای مباحثات ایجاد کرده و به آزادی عقیده و بیان پر و بال داده است، از انتقاد و نظرات مخالفان خود نهراسیده و مخالفان را به ابراز نظر و نوشتن تشویق کرده است و تلاش نموده سنت انتقاد و انتقاد از خود را در جنبش ملی آذربایجان زنده سازد.
سول گوناز نوشته ها و افکار همه تشکیلاتها و وب سایتهای آذربایجانی را بدون هیچ محدودیتی و بدون هیچ سانسوری نشر و منعکس نموده است بی آنکه درآنها ذی نفع بوده باشد.
بعد ازاین شرح و توضیحات امید است دوستمان آقای گونای متوجه شده باشند که چرا این سایت اشعارآقای آراز بالتاجی، مقالات ضد مذهبی، مقالات ضد کمونیستی و حتی مقالات متعدد مذهبی و ضد کمونیستی خود آقای گونای تبریزی را منتشر کرده و ماهها و سالها در بخشهای مختلف سایت نگهداری میکند.
جمهوری اسلامی ایران میلیونها جلد کتاب کمونیستی را در سالهای اول انقلاب اسلامی به آتش کشید، صاحبان کتابها را بعد از شکنجه های طولانی اعدام کرده و چاپ یا انتشار کتابهای کمونیستی را ممنوع نمود. آقای گونای قطعا به این جنایات اعتراض نکرده است.
در جریان تهدید کشیش امریکایی به سوزندان قرآن، مطبوعات جهان این خبر را منعکس کردند. سول گوناز هم بی آنکه از قرآن سوزی حمایت کرده یا اعلام موضع کند فقط چند خبر انگلیسی را از خبر گزاریهای مهم جهان و چند خبرفارسی را منعکس نمود که این عمل خشم و غضب آقای گونای تبریزی را برانگیخت.
سول گوناز به آزادی عقیده، بیان، مطبوعات، قلم و نشر معتقد است و دراین عقیده نیست که سوزاندن کتاب باعث نابودی دینی یا عقیده ایی می شود. همانطوریکه با سوزاندن کتابهای کمونیستی افکار سوسیالیستی نابود نشد با سوزاندن قرآن هم اسلام نابود نمی شود.
به نظر ما قرآن هم مانند کتابهای دیگر است وهیچ تقدسی ندارد. مردم باید بفهمند که قرآن را هم مانند روزنامه ها و کتابهای دیگر میتوان بعد ازخواندن به اشغالدانی یا صندقهای کاغذ شهرداری انداخت بی آنکه از خشم خداوند خشن و بیرحم شان بترسند.
ماهیت ضد دمکراتیک افکار نوشته آقای گونای تبریزی برای هر خوانند ه ای واضع و آشکار است. او برای انتشار عقاید، اندیشه ها محدودیت قائل میشود و میخواهد برای سول گوناز خط قرمزی تعیین کند تا سول گوناز هم مانند بعضی از سایت های آذربایجانی نوشته ها را سانسور، فیلتر و مانع انتشارشان شود. اما ما قصد نداریم قلم مخالفان خود را شکسته و دهانشان را بدوزیم درغیر اینصورت ماهیت اندیشه و متد ما با جمهوری اسلامی هیچ فرقی ندارد.
در همین رابطه آقای گونای ازانتشار خبر تحریم عمومی مدارس در کردستان ترکیه دل خوشی از سول گوناز ندارد. این خبر مشخصا برای درس آموزی آذربایجانیها از تجربیات ملت کرد در تحریم کلاسها در اول مهر ماه منتشر شد. ایشان به این نتیجه میرسند که سول گوناز به "ملت کرد که دشمن ملت تورک است" بیشتراز ملت تورک دلسوزتر است.
سول گوناز یکی ازسایتهای آذربایجان جنوبی است و فقط به مسائل آذربایجان جنوبی می پردازد اما گاها اخبار مهم ملل تحت ستم عرب، بلوچ، ترکمن و کرد را هم پخش میکند. سول گوناز نژاد پرست نیست. احزاب و دولت ملل غیر ترک میتوانند دشمن محسوب شوند ولی مردم با احزاب و دولتها فرق وجود دارد هر چند که ممکن است بخشی از مردم از دولت واحزاب ضد تورک حمایت کنند. ما هیچ ملتی را درایران دشمن خود و ملت تورک نمیدانیم. ما دوستی ملل تحت ستم در ایران را تبلیغ و رواج میدهیم چون اعتقاد داریم که ملل تحت ستم توسط دشمن مشترکی به اسارت و بندگی در آمدند و آنها برای رهایی از اشغال، استثمار، استعمار و اسارت ملی مجبور به همکاری، دوستی، اتحاد عمل و مبارزه مشترک علیه دشمن مشترک هستند.
اما متاسفانه ملت کرد وبیشتر احزاب آنها ادعای مالکیت ارضی به سرزمینهای آذربایجان دارند و جنگ اعلام نشده ای را علیه ملت تورک اعلام کردند. اما عین اشتباه را بعضی از جریانات سیاسی تورک و آذربایجانی هم مرتکب شده و ادعای ارضی بر بخشی از اراضی کردستان دارند. ما توسعه طلبی این نیروها را برضد دو ملت کرد و تورک میدانیم. به نظر ما سیاستهای توسعه طلبانه افراط گرایان تندرو و راسیست کورد و تورک عواقب ناگواری به کردستان و آذربایجان به ارمغان خواهد آورد.
ازاختلافات ما بین کرد و تورک بیشترین سود را سرمایه داران فاشیست اسلامی و ایرانی خواهد برد. دومین نتیجه اجتناب ناپذیر و انکار ناپذیر اختلاف کرد و تورک آغاز جنگی خونین، طولانی و فرسایشی در مرزهای طولانی و مشترک آذربایجان و کردستان خواهد بود.
اگر احزاب توسعه طلب و تند رو کرد و تورک در سیاستهای خود تجدید نظر نکنند، تردیدی نداریم که در شرایط بحرانی درمنطقه یا در دوران سقوط جمهوری اسلامی دو ملت کرد و ترک درمناطق کردستان و آذربایجان غربی به قتل عام یکدیگر خواهند پرداخت. بعضی ازاحزاب کورد با برنامه ریزی دقیق خود را به این جنگ آماده میکنند.
اما با توجه به تجربیات و شناخت ما ازآنها، ملت کرد دراین جنگ بازنده خواهد بود و نتیجه قتل عام کوردها در مناطق و شهرهای ماکو، خوی، سلماس، اورمیه، قوشاچای و سولدوز وغیره خواهد بود.
سول گوناز این مسائل را با بعضی از رهبران شاخه های انشعابی کومه له در میان گذاشته و خواهان حل سیاسی اختلافات شده است. اکثریت شاخه های کومه له ضمن اعتراض به توسعه طلبان تورک شفاها اعلام کردند که هیچ نوع ادعای ارضی به شهرهای اورمیه، سلماس، خوی، میاندوآب و ماکو را ندارند و از جنبش ملی آذربایجان حمایت میکنند. این موضعگیری غیر رسمی رهبران سوسیالیست کرد مثبت است اما این موضعگیریها باید به تصویب کنگره های حزبی آنها رسیده و علنا در اختیار عموم قرار بگیرد.
آقای گونای جوانب مختلف اختلاف ترک و کرد را بررسی نمیکند و با گفتن "کرد دشمن ملت ترک است" به مسئله خاتمه میدهد. وضع سوسیالیستها کرد مانند وضع سوسیالیستهای آذربایجانی وخیم نیست و نیمی از ملت کورد تحت رهبری سوسیالیتها و کمونیستهای کرد می باشند. آنها حد اقل در حرف ملت تورک را نه تنها دشمن خود نمی دانند بلکه خود را متحد آذربایجان میدانند. هرچند گاها طمع اشغال آذربایجان جناح عبداله مهتدی را وسوسه میکند اما این گروه هیچوقت فعالیت تجاوزگرانه مانند شاخه های حزب دمکرات کردستان نکرده است. احزاب توسعه طلب کرد بدون حمایت کمونیستها و سوسیالیستهای کرد نمی توانند سیاستهای تجاوزگرانه یشان را به اجرا در آورند وبه علت این مسئله باید مورد توجه سیاستمداران آذربایجانی قرار بگیرد و این جناحها را در برابر تندروها حمایت و تقویت کنند.
سیاستمدارانی چون آقای گونای باید مسائل سیاسی را با تیز بینی و ریز بینی بررسی کنند تا همه را جز ترکیه دشمن ملت تورک معرفی نکنند. مردم ترک و آذربایجان نباید تاوان اشتباهات گونای ها را بدهند.
اگرامروزدو ملت کرد و ترک حتی دشمن هم باشند، منافع دو ملت ستمدیده تورک و کورد حکم میکند که این دو ملت در برابراشغالگران ایرانی متحد شوند. در تاریخ جنگها نمونه های زیادی از اتحاد دو نیرو یا دو کشور دشمن در مقابل دشمن مشترک وجود دارد. اتحاد عمل آمریکا، انگلیس با روسیه در مقابل آلمان در جنگ جهانی دوم یکی از نمونه هاست.
اما نیروهایی مثل حزب دمکرات کردستان و آقای تبریزی ها با افراط گری و توسعه طلبی هایشان دوملت کرد و تورک را به جان هم میاندازند، زمینه یک فاجعه ملی را ایجاد کرده و دست اشغالگران فارس و ایرانی را درسرکوب ایندو ملت باز میگذارند.
ملت تورک و سیاستمداران واقع بین آن حاضر نیستند بخاطر ادعای ارضی جریانات افراطی ترک به شهرهای مهاباد، بوکان، سردشت، بانه و سردشت آذربایجان جنوبی را به جنگ ویرانگر با کردستان سوق دهند.
آذربایجان بعد ازاستقلال باید از روزاول روابط دوستی با کشورهای همسایه برقرار کند تا بدون هیچ تنشی ثبات سیاسی و اقتصادی خود را بدست آورده و تمامی سرمایه های انسانی و مالی و اقتصادی خود را بجای اختصاص دادن به ادامه جنگ با کردستان، به رشد و توسعه اقتصادی آذربایجان و رفع مشکلات اجتماعی اختصاص دهد.
آقای گونای که در مکتب اسلام و با افکار و ایدئولوژی اسلامی پرورش یافته و همه چیز را سیاه یا سفید می بینند مشکل است این توضیحات و پیچیدگی های مسائل سیاسی را متوجه شوند. ایشان به همین جهت از ما جواب صادقانه میخواهند که آیا ما به کرد کمونیست احساس نزدیکی میکنیم یا ترک مسلمان، کدامیک این یا آن؟ او دقت نمی کند که جواب به این سوال بستگی به موضعگیری سیاسی و عملکرد کرد کمونیست و ترک مسلمان دارد و بدون بررسی آن هر جوابی غیر عاقلانه خواهد بود.
ما راسیست و شوونیست نیستیم که در هر شرایطی برتریت و حقانیت را به تورک مسلمان یا غیر مسلمان بدهیم. اگر آقای تبریزی از فاشیسم مذهبی فاصله گرفته و انسانی دمکرات باشد قطعا از کمونیست کردی حمایت میکند که برای حق تعیین سرنوشت ملتها، آزادی زندانیان سیاسی، برابری زنان و مردان، لغو حکم اعدام و نفی استثمار انسان از انسان مبارزه می کند نه از ترک مسلمانی که طرفدار جمهوری اسلامی بوده و علیه مردم آذربایجان، کارگران، زحمتکشان، زنان و آزادیخواهان عمل میکند.
سول گوناز دست ترکهای مسلمانی را که برای آزادی و استقلال آذربایجان و حقوق انسانی خود علیه سرمایه داران اشغالگرو فارس ایرانی و علیه فاشیسم اسلامی می جنگند بگرمی می فشارد و آنان را همسنگران خود می داند. سوسیالیستها بدون جلب حمایت تورکهای مسلمان وبدون سازماندهی آنان نمی تواند آذربایجانی مستقل و دمکراتیک بر پا کند.
منتقد سول گوناز آخرین انتقاد خود را به موضع گیری سول گونازدر مخالفت با رفتارنا شایست افراط گرایان به آقای علی دایی متمرکز کرده است. ایشان میخواهند ما سانسورچی باشیم وبه سول گوناز انتقاد میکنند که چرا سخنان علی دایی را ما پوشش خبری دادیم و بعد هم مانند دیگر افراط گرایان زمین و آسمان را به هم می بندد تا به رفتارهای لمپنی، بی ادبانه، توهین آمیز و خشونت ها حقانیت بدهد.
سول گونازاز اعمال و عقاید علی دایی چه درست و چه نادرست حمایت نکرده و موضع بحث سول گوناز نقد روش، فرهنگ و سنت نادرستی است که بخشی از جریانات سیاسی آذربایجانی در تقابل با همه مخالفان اتخاذ میکنند. سول گوناز رفتارهای توهین آمیز،فحاشی، بی احترامی، شخصیت شکنی و ترور شخصی را علیه مخالفان را به سختی در جنبش ملی و دمکراتیک آذربایجان محکوم کرده و خواهد کوبید. ما اجازه نخواهیم داد تعدادی از جوانان مبارز اما بی تجربه و افراطی از جنبش آزادی بخش وعدالت طلبانه آذربایجانی چهر ه ای خشن و ضد دمکراتیک در افکار مردم جهان ایجاد کنند. ما اجازه نخواهیم داد بعضی از شخصیتها و تشکلات افراطی به رشد افکار و فرهنگ ناشایست توهین و فحاشی دامن بزنند.
سول گوناز در سه خط " اقدامات و رفتارهای ناشایست افراطی افراد و جریاناتی" را محکوم کرده بود اما آقای تبریزی با بی صداقتی می نویسند که سول گونازصفت افراطی را به "ملت تورک" نسبت داده است. او برای اثبات درستی افراط گرایی و رفتارهای توهین آمیز به سبک آخوندها به تحریک احساسات می پردازد و به کودک بی پول، فقیر، گریان و گرسنه در ماه مبارک رمضان در ورزشگاه اشاره میکنند که سول گوناز این کودک مظلوم را افراط گرا نامیده است.
آقای تبریزی در حمله به سوسیالستهای آذربایجان و رسیدن به اهداف خود از تاکتیکهای مختلفی استفاده میکند. ایشان خود را فعال ملی نامیده و مقالاتی را در تبلیغ دین و در باب دین می نویسند اما هنوزادعا میکنند که انسانی ایدئولوژیک نیستند و ایدئولوژیک بودن را مضر میدانند.
به نظر ما هیچ فعال سیاسی یا سیاستمداری نمی تواند غیرایدئولوژیک باشد به همین جهت برای ما سوال است که چرا کسی که ایدئولوژیک نیست خود را به سیاست قاطی کرده و با کمونیستها در افتاده است.
منتقد سول گونازاز روشهای کهنه و آشنای احزاب و حکومتها استبدای علیه مخالفان استفاده میکند و با وابسته نامیدن سول گونازو سوسیالیستها به جمهوری اسلامی ایران، " تروریست" های کرد و ایدئولوژی آنها را خائن نام می برد.
ما از انتقاد استقبال میکنیم و تلاش میکنیم از انتقاد ها درس بگیریم اما انتقاد و عکس العمل آقای گونای انتقادهایی نیستند که به سوسیالیستها و جنبش انقلابی آذربایجان کمک بکنند. انتقادهای این دوست از موضع عقب مانده و کاملا ضد دمکراتیک میباشند چون میخواهند آنچه که امروز در ایران حاکم است در آذربایجان حفظ کنند. اهداف و هسته اصلی انتقادهای ایشان درزمینه های مختلف ولی در دو محور اصلی هستند، دفاع ازایدئولوژی اسلامی در برابرمخالفان دین و مخالفت با آزادی بیان، عقیده، ایجاد سیستم اختناق، سانسور درسایتهای آذربایجانی. متاسفانه آقای گونای در محور دوم تنها نیستند و تفکراستبدادی و دیکتاتورمنشانه بشدت در جنبش ملی آذربایجان عمل میکند
در چند دهه گذشته ماهیت ضد انسانی و جنایتکارانه دین اسلام توسط کشورهای اسلامی بویژه جمهوری اسلامی ایران، طالبانها به مردم آذربایجان آشکار شده است. قشر وسیعی از مردم آذربایجان از دین بیزار شده اند و از آن نفرت پیدا کردند و تمامی بدبختی و محرومیتهای خود را نتیجه دین و نظام سرمایه داری می دانند از همین روی بسیاری ازمردم آذربایجان خواهان حکومت غیر دینی و جدایی دین از دولت هستند. هر فرد یا جریانی مطالبه دمکراتیک جدایی دین از دولت و حکومت سکولار را از برنامه حزبی و مطالباتش کنار بگذارد نمی تواند در بین مردم آذربایجان نفوذی پیدا کند. آقای گونای که خود را تاریخ دان، نویسنده و فعال ملی معرفی می کند تاکنون موضع خود را در این باره این مطالبه دمکراتیک روشن نکردند ولی از برقراری استبداد، رواج و گسترش اسلام در آذربایجان و مخالفت با سوسیالیسم را به صراحت اعلام کردند.
کاپیتالیسم جهانی وادیان نتوانستند سوسیالیسم را بعنوان تفکرعلمی و آرمان محرومان جامعه طبقاتی از بین ببرند. جمهوری اسلامی با زندان، شکنجه و کشتار کمونیستها نتوانست سوسیالیسم را نابود کند به همین جهت تصور نمی رود منتقد ما و آنتی کمونیستهای دیگر بتوانند تاثیرو نقش پیشروانه سوسیالیستها را در آذربایجان از بین ببرند.
05/ 10/ 2010
مقاله گونای تبریزی جهت مطالعه
www.solgunaz.com
***************************************