Saturday, November 29, 2008

قدم نورسیده مبارک است


تبریز:جریمه 1000 تومانی برای هرجمله تورکی در دانشگاه آزاد تبریز
اخیرا یک استاد دانشگاه آزاد تبریز در گروه معماری برای دانشجویانیکه یک کلمه به تورکی صحبت کنند ۲۵۰ تومان و برای دانشجویانیکه یک جمله تورکی بکار ببرند ۱۰۰۰ تومان جریمه نقدی تعیین کرده است
خانم مریم سینگری استاد گروه معماری دانشگاه آزاد تبریز با این توجیه که دانشجویان تورک بایستی خود را برای ارائه کنفرانس به زبان فارسی آماده نگه دارند، برای آن دسته از دانشجویانیکه تورکی حرف بزنند جریمه نقدی تعیین کرده است. این استاد دانشگاه در کلاس ۴۱۱ و در درس تاریخ تحلیل فضای شهری که چهارشنبه ها قبل از ظهر و در ساختمان علامه امینی این دانشگاه برگزار می گردد، در چندین مورد بر این ایده خویش تاکید نموده است. بنا به گزارش منابع نزدیک به اویرنجی این خانم خود اصلیتا تبریزی و تورک زبان می باشد.
ظاهرا این خانم محترم که سفرهای زیادی هم به کشورهای اروپائی داشته است، فرصتی برای دیدن کشورهای چندزبانه که در آن حتی سه زبان رسمی نیز وجود دارد نداشته است.
خانم مریم سینگری در حالی صحبت از صندوق جریمه به میان آورده است که اعلامیه جهانی حقوق زبانی در مواد زیر به صراحت به حق تحصیل و تکلم به زبان مادری تاکید نموده است.
ماده ۲۹: هر کس محق است که از تحصیل آموزش به زبان خاص سرزمین خود که در آنجا ساکن است

زبا نیاخاکی) برخوردار گرد.)
ماده۴۷: همه جمعیتهای زبانی حق دارند که کاربرد زبان خویش در همه فعالیتهای اجتماعی-اقتصادی در سرزمینهای خود را نهادینه نمایند.
ماده۴۸: هیچ ماده ای نمی تواند کاربرد زبان خاص سرزمین (زبان نیاخاکی) را محدود و یا ممنوع کند.
سیاست اخذ جریمه برای دانش آموزان تورکی در آذربایجان مسبوق به سابقه است. بطوریکه محسنی رئیس فرهنگستان آذربایجان در زمان رضا شاه می گفت: هر کس تورکی حرف میزند افسارالاغ بر سر او بزنید و او را به آخور ببندید. ذوقی هم که بعد از محسنی به آزربایجان آمد، دستور داد صندوق جریمه تورکی حرف زدن در دبستان ها گذاشته شود تا هر طفل دبستانی آزربایجانی که تورکی صحبت میکند جریمه شود. اما با گذشت چند دهه وسقوط رژیم پهلوی، اینبار نه در دبستان های آزربایجان، بلکه در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز برای دانشجویان صندوق جریمه توسط یک استاد اهل تبریز گذاشته می شود

http://www.solgunaz.com/از سایت
قابل توجه آنهائی که انتظار تلویزیون سرتاسری به زبان تورکی از زبان آقای ..یا آموزش زبان تورکی از قول فلان نماینده مجلس دارند ،حق گرفتنی است ملت تورک آذربایجان به گرفتن این حق مصمم است

Friday, November 28, 2008

اطلاعیه




اطلاعیه سازمان عفو بین الملل در خصوص چهار تن ازفعالان
مدنی آذربایجانی بازداشت شده در یک مراسم افطا ری

ساوالان سسی: سازمان عفو بين الملل، روز سه شنبه ۲۵ ماه نوامبر، با انتشار اطلاعیه ای به تشریح آخرین وضعيت ۴ تن از ۱۹ آذربایجانی - روزنامه نگار، استاد دانشگاه و شاعر که ۲۰ شهريور(۱٠سپتامبر)، امسال در یک مراسم افطاری در تهران دستگیر شده بودند، پرداخته است.متن ترجمه شده این بیانیه به شرح زیر است:ایران:- عليرضا صرافي مهندس عمران، روزنامه نگار و فعال فرهنگي ؛- حسن راشدي، مهندس، نويسنده و سخنران؛- سعيد محمدي موغانلي، شاعر و روزنامه نگار؛- مهدي نعيمي، شاعر و مدرس دانشگاهفعالان آذربایجانی ايرانی عليرضا صرافي، حسن راشدي، سعيد محمدي موغانلي و مهدي نعيمي روز ۸ نوامبر پس از سپردن وثيقه ای معادل ۲۵۰۰۰۰ دلار آمريکا براي هر يک تا روز محاکمه آزاد شده اند. قبل ازاینکه آنان به قيد وثيقه آزاد شوند، متهم به "اقدام بر عليه امنيت ملي" شده اند. هنوز تاريخي براي محاکمه آنان معين نشده است.عليرضا صرافي، حسن راشدي، سعيد محمدي موغانلي و مهدي نعيمي از زمان دستگيري در روز ۱۰ سپتامبر، در زندان انفرادي بخش ۲۰۹ زندان اوين نگهداري ميشدند اما نزديک به پايان دوره زندان خود، اجازه يافتند روزانه تا ۳۰ دقيقه به خارج از سلول بيايند. آنان در طول دوره بازداشت به وکيل دسترسي نداشتند و تا روز ۱۳ اکتبر اجازه نیافتند تا با اعضاء خانواده خود ملاقات نمايند اما پس از اين تاريخ به آنان اجازه ملاقات تقريبا هفتگي داده شد. انجمن دفاع از زندانيان سياسي آذربايجان (آداپ)- مستقر در ونکوور کانادا، گزارش داده که هر چهار نفر در معرض شکنجه و بد رفتاري از جمله شامل کتک و فشار هاي رواني بودند. عليرضا صرافي در زماني که در بازداشت بود بمنظور اعتراض به نحوه رفتار با وي و همچنين به خاطر اينکه مقامات تهديد کرده بودند که همسر وي را نيز دستگير کنند، دست به اعتصاب غذا زده بود.اطلاعات تکميلي در مورد 269/08(MDE 13/141/2008, 22 September 2008) و بیانیه تکمیلی (MDE 13/158/2008)- نگراني از شکنجه و ديگر انواع بد رفتاري/ بازداشت انفرادياطلاعات پیش‌زمینه:آذربایجانیها که عمدتا شیعه ميباشند بصورت بزگترین اقلیت قومی در ایران شناخته شده و اين نظر عموما هست که ۲۵ الی ۳۰ در صد جمعیت ایران را تشکیل میدهند. آنها عمدتا در مناطق شمال و شمالغرب ایران ساکن هستند و اگر چه بطور کلی در جامعه ایران بخوبی جذب شده اند، اما در سالهای اخیر بطور فزاینده ای حقوق فرهنگی و زبانی مانند حق تحصیل بزبان ترکی آذربایجانی، که معتقدند در قانون اساسی ایران آمده است، و همچنین حق تجلیل از میراث فرهنگی و تاریخی خود را مطالبه کرده اند.با تشکر زياد از همه آنها که درخواست فرستادند هيچ گونه اقدام ديگري لازم نيست. عفو بين الملل همچنان وضعيت آنان را تحت نظر داشته و در صورت ضرورت دست به اقدام دیگر خواهد زد.

Saturday, November 15, 2008

عباس لسانی

اطلاعیه سازمان عفو بین الملل: آخرین وضعیت «عباس لسانی»، فعال مدنی آذربایجانی
سازمان عفو بین الملل، با انتشار اطلاعیه ای به تشریح آخرین وضعیت عباس لسانی پرداخته است
۲۴ آبان ۱٣٨۷ - ۱۴ نوامبر ۲۰۰٨
سازمان عفو بین الملل روز پنج شنبه ۱۳ ماه نوامبر، با انتشار اطلاعیه ای به تشریح آخرین وضعیت عباس لسانی از فعالان مدافع حقوق آذربایجانیها در ایران، پرداخته است. متن ترجمه شده این بیانیه به شرح زیر است: نوامبر ۲۰۰۸ زندانی عقیده/شکنجه - ایران عباس لسانی – فعال آذربایجانی زندانی عقیده، عباس لسانی، پس از تحمل سی ماه زندان ناشی از دو مجازات پی در پی خود، روز ۲۹ اکتبر ۲۰۰۸ از زندان یزد واقع در مرکز ایران آزاد گردید. عباس لسانی فعال برجسته مدافع حقوق اقلیت آذربایجانی های ایران، به دلیل مشارکت در تظاهرات آذربایجانی ها در ماه مه ۲۰۰۶ ( خرداد ۱۳۸۵) در زادگاه خود اردبیل، محکوم به ۱۸ ماه زندان و ۵۰ ضربه شلاق شده بود. این تظاهرات برای اعتراض به کاریکاتور منتشره در یک روزنامه ایرانی بود که به نظر خیلی از آذربایجانی ها توهین آمیز بود. محکومیت وی در اکتبر ۲۰۰۶ در مرحله استیناف تائید گردید. مجازات شلاق در مورد وی به مورد اجرا در نیامده است. محکومیت دوم عباس لسانی که برای یک سال زندان بوده و در ماه اوت ۲۰۰۶ صادر و بعدا در مرحله استیناف تائید گردیده بود، در ارتباط با شرکت وی در یک تجمع مسالمت آمیز فرهنگی در قلعه بابک در سال ۲۰۰۳ بود. در آوریل ۲۰۰۸ وی همچنین توسط دادگاهی در تبریز، شمال غرب ایران، به جریمه ای برابر با پنجاه هزار تومان (معادل ۱۲۵،۵۰ دلار آمریکا) محکوم گردید. اتهام وی "برهم زدن نظم عمومی" در جریان تجمع دیگری در تبریز در ماه ژوئن ۲۰۰۵ بود. در طول مدت زندان، عباس لسانی به چندین مورد اعتصاب غذا از جمله در اعتراض به انتقال وی به زندان یزد و سوء رفتار با وی اقدام نمود. بدنبال آن وی از امتیاز مرخصی موقت از زندان که در سیستم ایران معمول است محروم گردید. در هفتم اکتبر ۲۰۰۸، عباس لسانی به دفتر اداره اطلاعات در یزد برده شده و بمدت ۱۰ ساعت در خصوص برنامه های وی پس از آزادی از زندان مورد بازجوئی قرار گرفت. چند روز مانده به آزادی وی، دادستان کل و اداره اطلاعات اردبیل خانواده عباس لسانی را تهدید کردند که اگر وی در هر گونه رویداد و حرکتی در هر شهر آذربایجان شرکت نماید مجددا دستگیر خواهد شد. هیچ گونه اقدام دیگری لازم نیست. با تشکر زیاد از همه آنها که درخواست فرستادند.

Wednesday, November 12, 2008

شهناز غلامی، روزنامه تگار وفعال حقوق زنان در آذربایجان بازداشت شد

بازداشت شهناز غلامی

براساس گزارشات رسیده از تبریز، "شهناز غلامی" روزنامه نگار و فعال حقوق زنان، یکشنبه ۱۹ آبان در منزل شخصی خود توسط ماموران امنیتی دستگیر شده و تا کنون اجازه برقراری هیچ گونه تماسی با وکیل و خانواده اش را نداشته است.نیروهای امنیتی هنگام بازداشت ضمن تفتیش خانه، کتابها و دفترچه ی یادداشتهای شخصی وی را نیز با خود بردند گفتنی است، شهنازغلامی مدیر وبلاگ آذر زن و عضو انجمن خبرنگاران زن (رزا) از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۳ به مدت ۵ سال به دلیل فعالیت های سیاسی در زندان تبریز محبوس بوده و نیز در مرداد سال ۱۳۸۶ به مدت تقریباً یک ماه به دلیل شرکت در مراسم یک خرداد، اولین سالگرد تظاهرات اعتراض آمیز خرداد شهرهای آذربایجان در سال ۸۵ دستگیر و زندانی شده بود

Wednesday, November 5, 2008

اجازه بی اجازه

اجازه پدر یا شوهر برای حیات و مرگمان- آذربایجاندا قادین سسی
آراگون(يکشنبه) ۱۲ آبان ۱٣٨۷ - ۲ نوامبر ۲۰۰٨
شرط اجازه ی پدر برای ازدواج دختر، اجازه ی شوهر برای خروج از کشور، اجازه ی شوهر برای اشتغال، اجازه ی پدر یا شوهر برای درمان و امروز اجازه ی کتبی پدر یا شوهر برای تحصیل در خارج از محل سکونت. این
!!طومار اجازه ها به کجا خواهد انجامید؟! و لابد فردا اجازه ی پدر یا شوهر برای حیات و مرگمان
استدلال این است: زن موجودی ضعیفه و احساساتی است که توانایی تصمیم گیری برای آینده و سرنوشت خویش را ندارد و قادر به تشخیص صلاح خود نیست و این کسب اجازه ها طرحی است برای حمایت از این قشر ناتوان. در این مواقع لفظ حمایت را چه استادانه و زیرکانه به کار می برند برای سرپوش نهادن بر هدف کنترل و اعمال قدرت خود بر زنان و دختران. آیا این شرط اجازه ها راهی نیست بر هرچه بیشتر قرار گرفتن زنان و دختران در زیر لوای تسلط و اراده ی مردان؟ و نوشین احمدی چه شایسته آن را نام می نهد: « زنان زیر سایه ی پدرخوانده ها»
شرط اجازه ی کتبی پدر یا شوهر برای تحصیل در غیر محل سکونت را با هدف رفع مشکلات عدیده ی موجود برای دختران دانشجو و جلوگیری از آثار سوء اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی توجیه می کنند و اما به راستی کدامین مشکلات عدیده؟! و اگر چنین است چرا به جای ارائه ی راه حل برای رفع این مشکلات، با مطرح کردن اجازه ، سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند؟
آیا مشکلاتی که البته بدون ذکر آثار سوء شان عنوان می کنند به دلیل ماهیت جامعه ی مردسالار نیست؟ آیا مسائلی که دختران دانشجو چه در دانشگاه های محل سکونت و چه غیر محل سکونت با آن مواجه می شوند به خاطر روند جامعه پذیری در جامعه ای مردسالار که از همان ابتدا آنها را شخصیتی وابسته بار می آورد، نیست؟نکته ی قابل توجه این است که اگر دختران ما تجربه ی مستقل بودن داشتند و اجازه ی تصمیم گیری به آنان داده می شد آیا هرگز چنین مشکلاتی وجود می داشت که اکنون برای حلش، آنان را از حق تحصیل دور از خانواده باز دارند؟
بعد از سهمیه بندی جنسیتی در کنکور، این طرح شیوه ای جدید برای محصور کردن دختران و زنان در چارچوب قوانین نابرابرانه، راهی نو برای تحمیل اراده و خواست مردسالاران بر آنان، محدود کردن حق تحصیل آنان و در واقع مبارزه با مشکلات عدیده ای است که استقلال زنان برای جامعه ی مردسالارانه شان ایجاد می کند!زن مستقل که آزادانه برای خود بیندیشد، تصمیم بگیرد و عمل کند با الزامات مردسالاری سخت در تضاد است و این چیزی است که در برابرش می ایستند و برای ممانعت از تحققش تلاش می کنند.
و اما ارائه کنندگان ، امضا کنندگان و نیز تصویب کنندگان این طرح باید بدانند که نه تنها جنبش زنان بلکه تمامی زنان، مردان، خانواده ها و اقشار آگاه در برابر این به ظاهر دلسوزی هایشان که در واقع به کنار گذاشتن زنان نه فقط از عرصه های تصمیم گیری عمومی بلکه حتی کوتاه شدن دست آنان از تصمیم گیری در عرصه ی خصوصی زندگی شان می انجامد، خواهند ایستاد و برای تحقق آزادی و استقلال زنان جامعه ی ایرانی خواهند کوشید
http://www.qadinsesi.blogfa.com/

Monday, November 3, 2008

بدبختی ما از راستگرایی است

آخرین بازماندگان جناح چپ در حرکت ملی آذربایجان به دنبال چه هدفی هستند؟؟
علیار کامران
بر همگان واجب است که با هوشیاری و آگاهی ازماهیت این بازماندگان با شناسائی این ویروس های مستعد سرایت در برخی شرایط حساس از واگیرداری آنها جلوگیری کنیم و فرزندان ملت آذربایجان را از شر این تفکر واهی واکسینه نمائیم.و اجازه ندهیم از نام و نشان حرکت ملی آذربایجان سوء استفاده کنند و کارها و نقشه هائی که اربابان این اندک بازماندگان بد فطرت بر حرکت ملی آذربایجان می کشند جلوگیریکنیم. با این وجود نیازی به معرفی به نام از این اشخاص نیست کافی است که سابقه فعالیتی این نوکران بی فکر را مرور کنیم. و به یادداشته باشیم دشمن هر چند هم خوب و یا عاقل باشد باز در فطرت خود دشمن است
++++++++++++++++++++++++++++
بدبختی ما از راستگرایی است نه از جریان چپ، تاملی بر مطلب آقای علیار کامران- حمید رضا عسگری نژاد
دوشنبه ۱٣ آبان ۱٣٨۷ - ٣ نوامبر ۲۰۰٨
asgarinezhad@yahoo.com
فرزندان چپ آخرین بازمانده ها نیستند بل تازه در آغاز راهی پر پیچ و خم هستند تا ایران و آذربایجان را از دست ایادی راست و نوکران آمریکائی نجات دهند. امروز اگر آذربایجان و آذربایجانیان به مفاخرشان می نازند – که بنده هم یکی از آنانم – باید نگاهی به همان تاریخی داشته باشند که شما گفته اید تا ببینید که چند درصد همین مفاخر آذربایجانی از تبار چپ ها هستند و هرگز در برابر ابر قدرتی چون آمریکا و رژیم های سرمایه داری کثیف دنیا سر فرو نیاوردند و مردانه ایستادند تا سرمایه داری جهانی چون پشه ای گرسنه خون مردم فریب خورده به دست راستی ها را نمکند.
امروز هر بدبختی که گریبان جهان و جامعه ما را گرفته از دست همین دست راستی هائی است که مشغله شان روز و شب برای فزونی جیب های مبارکشان است تا پا بر گرده ملت نهیب و بدبخت گذاردند و خود را بر عرش کبریا رسانند تا با نام مذهب شیره های دنیا را در کوزه های پلاسیده خود جمع کرده و از سر مردم بیچاره سرریز کنند.
آقای علیار کامران! کاش می گفتید تا حالا چه گلی بر سر این ملت زده اید که پس از این می خواهید این گلها را به تاج گل تبدیل کنید. این که در حرکت ملی آذربایجان برای همگان باز است یا نه خود جای بحث دارد. اما بگذارید امروز که فرزندان چپ "ویروس وار" به این حرکت چسبیده اند ویروس های خود را پخش کنند و دست راستی های عزیز نیز ویروس های خود را بپراکنند و هم آنتی ویروسهایشان را تا ببینید که ملت بزرگ و با شعور آذربایجان باری دیگر فریب راستان را نخواهند خورد.به جای این که امروز به آغوش سرمایه داری جهان پناه ببرید، سعی کنید چهره مستقل خود را حفظ کنید تا آذربایجان بزرگ شرمسار تاریخی نشود که شما می خواهید رقمش بزنید البته اگر توانش را داشته باشید. "بر همگان واضح است در چندین سال پیش در برخی از نقاط دنیا تفکراتی موسوم به چپ دراین جهان سوم حکمرانی می کرد که مدت زمانی طول نکشید که ماهیت این تفکرآشکار شد. و اکثرا هرکس که در جریان این تفکر واقع شد و واقعیت را درک کرد اولین سعی و تلاش اش – مخصوصا آذربایجانیان – دوری جستن از این تفکر بود. البته اندک انسان نما هائی بودند که این تفکر را قبول کرده بودند.که این انسانها با این تفکراتشان برای اذربایجان
غیر از فلاکت ,بدبختی و شرمندگی ثمره و حاصل دیگری نداشت."
این عین گفته شماست. مرحمتی بفرمائید و برای گفته بالایتان سندی ارائه دهید تا ببینیم از چه زمانی ماهیت این تفکر آشکار شد و از چه زمانی بیشتر آنان که ماهیت این تفکر را درک کرده بودند – مخصوصا آذربایجانیان – از این تفکر دوری جستند؟ من چه باید بگویم به شما که چپ ها را حیوانات انسان نمائی قلمداد می کنید که خود هیچ معنی و مفهومی از انسانیت نبرده اید که اگر غیر این بود امروز به خود اجازه نمی دادید عده ای را به خاطر داشتن تفکری خاص انسان نما قلمداد کنید، نه انسان. در ضمن لطفا توضیح دهید شما از کدامین بدبختی و فلاکت و شرمندگی سخن می گوئید که جریان چپ آن را به بار آورده است.
آیا بدبختی و فلاکت و شرمندگی بیشتر از آن که دست راستیان برای ملت بزرگ آذربایحان به بار آورده اند تا امروز در دنیا فیلم قمه زنی ملت فریب خورده به دست راستان را به نماش گذاشته و به مضحکه مان بگیرند؟
آیا بدبختی و فلاکت و شرمندگی بیشتر از آن که راستیان عزیز در دیگر جاها جلوس کرده بر تاج و تخت قدرت از فرط بی کاری نشستند و برایمان جک ساختند تا سیاست های کثیف و عقب مانده سرمایه داری را بر کرسی نشانند و ملتی را به جان هم اندازند؟
آیا بدبختی و فلاکت و شرمندگی بالاتر از آن که دست راستی ها بساط اعتیاد و بی سوادی و ناآگاهی را در جای جای مملکتمان گستراندند تا سرمایه های خود را افزونتر از قبل کنند؟
می شود زحمت بکشید و بگوئید کجا بودید زمانی که فرزندان چپ سینه ستبر کردند و در برابر رژیم دست راستی ایران در خون غوطه خوردند تا امروز حرکت ملی آذربایجان هم شکل گیرد؟
"خلاصه سعی و تلاش این اندک بازماندگان که شبیه مارهای خوش خط و نشان هستند در مرحله اول قرار گرفتن در بطن حرکت ملی آذربایجان است که در مراحل بعدی اجرای افکارشان می باشد. که غیر از مسموم کردن و منحرف نمودن و در حداقل ترین شرایط بد نام کردن حرکت ملی آذربایجان ثمره دیگری نخواهد داشت"
از کدامین مسمومیت و انحراف حرف می زنید؟ اگر مسمویت و انحرافی در حرکت ملی آذربایجان است نه از چپی ها که برخاسته از ناف راستی های عزیز است. برخاسته از برادران بسیجی و سپاهی است که با نفوذ در این گونه حرکت های خودجوش سمت و سوی این حرکت ها را به آنجا می برند که خود می خواهند و چه جریان ها و چه افراد خوشنامی که در این مدت سی ساله حکومت مذهب بر ایران به مصادره نرفته و جریان راست کثیف آنها را از آن خود نکرده است. نکند زبان لال و خدای ناکرده شما هم از آنهایید که این
گونه از حضور جریان چپ در حرکت ملی آذربایجان برآشفته اید؟!
من با اعتقاد و ایمان به هویتم و با اعتقاد و ایمان به زبانم اما در هر وهله ای که باشم نخست انسان را می ستایم حال می خواهد چپ باشد یا راست اما آموخته ام که در برابر گستاخان گستاخ باشم و بی پروا و به همین دلیل از اتهامات ناروای شما و شمایان برآشفته و برخواهم آشفت تا در برابر گستاخیتان گستاخ باشم و در برابر بی ادبی شما نیز سکوت نخواهم کرد. در یک مطلب چند خطی دهها کلمه تحقیرآمیز و توهین آمیز به جریانی زده اید که دردشان جز آسایش و آگاهی مردم نیست حال اگر برخی جریانات موسوم به چپ مسموم هستند ولی حداقل این است که به مانند جریانات راست بی شرف نیستند.
کاش می شد برای دوستان فعال ایران مشکلی پیش نمی آمد و به طور علنی افکارشان را بیان می کردند تا شما می فهمیدید که چندین نفر از آنان دلبستگی شان و اعتقادشان به جریان چپی است که نه تنها مسموم و ویروس نیست که از سالم ترین و انسانی ترین جریان هاست
.
می گوئید در حرکت ملی آذربایجان به روی همه باز است. آیا اینگونه در این حرکت باز است که شما تعداد زیادی را با این نوشته هایتان از این حرکت می رانید؟ اینگونه معتقد به آزادی و دموکراسی هستید؟ اینگونه تعدد افکار را می پذیرید؟ چرا بر روی آتشی که حاکمیت ایران برافرخته بنزین می پاشید تا فرصتی دیگر به آنها دهید که اینبار فرزندان آذربایجان را به جرم چپ بودن روانه مسلخگاه اوین و رجائی شهر و کوفت و زهرمار کنند.
تا کی می خواهید به این افکارتان ادامه دهید تا هرگز نتوانیم دست در دست هم در برابر ظلم و استبداد خودکامگان صف آرایی کرده و حق به یغما رفته مان را از آنها باز ستانیم.
شما را به دین و ایمانتان دست از این بچه بازیها بردارید و برای یکدلی و همراهی همقسم و هم قدم شوید با آنانی که می خواهند برای حق از دست رفته مان گامی بردارند.
نگاهی به اخبار منتشر شده در رابطه با حرکت ملی آذربایجان بیندازید تا به شما ثابت شود که همین جریانات موسوم به چپ تا چه حد در پوشش این اخبار همت گمارده اند و در عوض چند جریان موسوم به راست نه تنها از کوچکترین پوششی دریغ کرده اند که هم راستا با حاکمیت ایران حکم قتل این جریان را صادر کرده اند و اگر جریان راستی چون صدای آمریکا و امثالهم اقدام به پوشش اینگونه اخبار کرده اند نه از روی اعتقاد به این جریان که برای پیشبرد اهداف خود کوشیده اند.
عجیبتر این که وقتی آخرین پاراگراف مطلبتان را می خواندم هی چیزی در گوشم زمزمه می کرد و آن این که چقدر این ادبیات آشناست؛ یادم افتاد که من این ادبیات را در زمانی که در ایران بودم هر جمعه از تلویزیون و از زبان آنهایی که در راس حاکمیت ایران هستند بارها و بارها شنیده ام و این شباهت چقدر مرا آزار می دهد وقتی می بینم از زبان شخصی جاری می شود که خود را داعیه دار حرکت خودجوش و مردمی آذربایجان می داند
.