Wednesday, September 17, 2008

جاکش

زتوران به تو اندکی روشنی / همان پنبه در گوش را برکنی
ابتدا این طنز تلخ و شیرین ! را بخوانید تا ادامه اش را برایتان بنویسم
گروهی ازسازمانهای حقوق بشرعزم شان را جزم کردن تا اززندانهای ایران
بازدید ،بعمل آورند. درجلوی در سلولی، از مردی که سخت آشفته حال و پریشان بود اتهامش را جویا شدند ! داد طرف برعرش اعلا رسید که بخدا و بدین و مقدسات که من بی گناهم ، من .. مترجم حرفش را برید و گفت : آقایان جرم ویا اتهام وارده را در پرونده می پرسند . بازطرف با ناله و فغان که بی گناه است . بچه اتهامی در زندان هستی ؟ مرد با حال زارش گفت:قربان من" جاکش " را نشناختم !! فقط همین اتهام و جرم من است حقوق بشریان و مترجم و همه حاضرین،حیران و سرگردان که این دیگر چه نوع اتهامی است !از زندانی خواستند ماجرا را توضیح دهد . سربزیر افکند و گفت سالیان سال جد اندر جد سرکوجه ی محله مغازه داشتیم ،" کاو شیر ده مان" بود . خواربارمردم محله را تهیه میکردیم و نانی می خوردیم . دیواری در مغازه که پشت مان بدان بود ،عکسی ازطرف دولتیان آنجا نصب شده بود و تاکید پدر که مارا با آن دیوار و محتویاتش کاری و باری نیست . یک روز درحالی که به کار مشتریان میرسیدم چند نفری بااسلحه وارد مغازه شده عکس قدیمی که سالیان درازی بردیوارآویزان بود زیرپا انداخته و عکس دیگری جایش زدند . بکار خودم مشغول شدم .ولی احساس کردم فرق بسیاری است بین عکس قبلی و جدید . قبلی بدون ریش و.. ولی جدید با ریش، چند روزی گذشته بود دوباره چند نفرآمدند و عکس دیگری که تقریبا شبیه همان عکس بود ولی عینک داشت بغل عکس اولی زدند . یک ماهی نگذشته بود عکس سومی آمد .ولی این یکی ریش نداشت و سبیل نازکی نیز پشت لبانش بود . مارا نه بادیوار کاری بود ونه با محتویاتش ! یک روز صبح چند نفرازهمان اشخاص با عصبانیت وارد مغازه شده سرم فریاد زدند که عکس آن " جاکش " را بیار پائین ! زودباش عکس" جاکش" را بیار پایین ! پرسید کدام یک ؟ کدامشان ؟ همین . تا توانستند زدند تا تونستم خوردم . دستبند زده به زندانم افکندند . آقایان من " جاکش " را نشناختم
تلخ است ولی طنزنیست ، با تاریخ دیگران مرا کاری نیست . ولی تاریخ مظلوم تورک آذربایجان ازعدم شناخت "این جاکش ها" فرزندان پرارزشی را از دست داده است
بابک ها، ستارخان ها،کلنل محمد تقی خان ها،خیابانی ها،پیشه وری ها
جاکش " را وقتی شناختند که دیگر خیلی دیر شده بود"
جاکش " را بایستی به موقع شناخت وعکسش را پایین کشید"
امروززود است و فردا خیلی دیر
**********

No comments: