اعتراضات گسترده مردمی به نتایج اعلام شده انتخابات اخیر توجه همگان
را به خود جلب کرده است آنچه مهم است احساس شکستی که در ساعات
اولیه اعلام نتایج به مخالفین وضع فعلی اعم ازتحریمی ها وشرکت کنندگان
تغییرطلب دست داد رفته رفته رنگ باخته و امید به آینده جای این احساس
منفی را گرفت.چرا که برگشت خوردن سیاستهای هاشمی فرصت طلب بر
سر خود یکی از وعده های بزرگ الهی بود که در مملکت خود بدون آمدن
بیگانگان توسط ظالمین وطنی به بت بزرگ ملقب و حرفها وشعارهای غیر
منتظره ای را از مردمی که خودش آنها را چنین بار آورده بود وتلویزیونی
که خودش سی سال در اختیار حاکمیت قرار داده بود به گوش خود شنید بدون
آنکه فرصتی برای دفاع و پاسخی به نامه اش داده باشند.
پروژه انگ زنی و برچسب زنی که حکومت در قبال هر نوع اعتراضی به
مخالفین و منتقدین خود بدان متوسل می شد و عده کثیری از ملت را تحت
تاثیر قرار می داد تا به راحتی به بایکوت صدای مخالف و سرکوب آزادیهای
آنان بپردازد بیش از پیش برای مردم ( دست کم نخبگان) آشکار گشت.
اگر این اعترضات زودتر از این شکل می گرفت یعنی زمانی که حاکمان دائمی
مکررا از احمدی نژاد دفاع و فریادها و اعتراضات دانشگاهیان و نخبگان و
حتی کاندیداهای رقیب را به بی انصافی! تعبیر می کردند بیشتر نتیجه می داد
و شاید شاهد چنین پیشامد های خونین نمی شدیم.
حکومتی که برای نگه داشتن مملکت به حال و هوای استبدادی خود دست به
هر کاری می زند برای این حکومت قبل از تقلب در شمارش تقلب در تبلیغات
را باید خورده گرفت.
اگر حکومتی قوه قضاییه دارد چرا فردی از قوه مجریه آنهم در زمان تبلیغات
انتخاباتی از کسانی به عنوان مفسدان اقتصادی اسم می برد ؟ چرا در
زمان تبلیغات انتخاباتی فرصتی برای دفاع به متهمین داده نمی شود و
بعد از انتخابات نیز مقام اول کشور بدون توجه به تاثیرات دوپینگی این
نوع تبلیغات مهر تایید بر سیاستهای دولت فعلی و نوع تبلیغات تقلبی می
زند و برای خروج از این بحران صنعی صرفا به دلجویی از چند فرد
مورد اتهام می پردازد.
حقی که در این بین ضایع شده است حق انتخاب آزادانه ملت است که
با دلجویی دیر هنگام و مصلحتی رهبری از یکی دو نفرکه قبل از
انتخابات برای حصول نتیجه! حتی پاسخ کوتاهی نیز به نامه برخی از
آنها نمی داد بر دیدگاه ملتی که خودش آنها را ملت با هوش خطاب می کند
تاثیر مثبتی نخواهد گذاشت هر چند که برخی از آنها به دایره اختیار رهبری
- نه اختیار خدادادی خودشان - باز گردند.
هر اندازه میر حسین موسوی و همفکران سرشناس وی بر حق تجدید انتخابات
تاکید جدی نمایند و هرچه موانع واقعی آزادی و به قول خودشان جمهوریت
نظام را نشانه گرفته و مردانه در قبال آن ایستادگی کنند نه تنها معترضین
فعلی را ثابت قدم در اعتراضات خود خواهند یافت بلکه بسیاری از مردم
بهت زده را نیز وارد این اعتراضات مزمن خواهند کرد چرا که خیلی از
مردم منتظرند ببینند میر حسین و جبهه اصلاحات در قبال حمایتهای آشکار
رهبری و نهادهای تحت نظارت وی از احمدی نزاد چه تصریحاتی خواهند
داشت؟ چرا که مردم مشکلات کشوررا ازجایی غیرازقوای سه گانه می بینند.
انصافا میر حسین تا کنون به وظیفه خود عمل کرده و زیر بار تهدید و
ارعاب نرفته که این مسئله برای راقم غیر منتظره بود . البته میر حسین
خوب می داند تهدید وی به سرنوشت اولین رئیس جمهور ایران بسیار
گستاخانه؛ بلکه رسوا کننده خود حضرات است که هر کسی را در راه
استبدا حزبی خود می بیننید تهدید به سرنوشتهای کذایی می کنند. و به
هیچ وجه میر حسین به چنین سرنوشتی دچار نمی شود چرا که این قضیه
با قضایای اوایل انقلاب تفاوت زیادی دارد و چنین کارهایی برای چند بار
و در مورد چند نفر قابل تکرار نیست . بانی این کارها هاشمی بود که نتیجه
کارهایش را می بیند و به سزای عملش می رسد.
ما از حوادث ایام اخیر نه ذوق زده ایم و نه نه نسبت به سرکوب کم سابقه
آزادی های ابتدائی انسانها بی تفاوت. اما اگر تهرانیها و تهرانبایجانی های
عزیزحساسیت پایتخت را در شهرستانهای پیرامون نمی بینند دلیل این
پیشامدها را در سکوت خود به هنگام کشتار و سرکوب مردم احواز
نقده تبریز و شهرهای کردنشین جستجو کنند. اگر مثل یک هموطن درآن
ایام با ملت تحت ستم پیرامون دست کم همدردی می کردید و انها را در
راه مبارزه برای آزادی و احقاق حقوق ملی یاری می کردید و با سکوت
خود حکومت را یاری نمی کردید بی تردید امروز همسوئی بیشتری از
ملت ترک و عرب و کرد و بلوچ مشاهده می کردید.
وقتی هزاران آذربایجانی به جرم اعتراض به اهانت روزنامه ایران
بازداشت می شدند شما دوستان آزادیخواه ما سکوت اختیار کردید.
روزنامه های شما همانند روزنامه های محافظه کار از کنار اخبار
مبارزاتی آذربایجان و احواز و بلوچستان و کردستان می گذشتید و
هفته نامه های ما نیز بدون محاکمه توسط وزارت اطلاعات برای همیشه
پلمپ می شد دریغ ازدرج یک خبرکوتاه ازنشریات وسایتهای خبری شما.
از خانم عبادی هم می خواهیم عکس العمل خود را در مورد کشتار
ملت عرب و ترک و .. در سالهای اخیر بازگو کنند تا بدانیم جاده
همدردی و همفکری دو طرفه هست یا یک طرفه.؟
با این حال معتقدیم هنوز دیر نشده است و برای نیل به آزادی واقعی که
مطالبات همه ساکنان ایران را تضمین کند می توانیم افراط و تفریط ها
را کنار گذاشته و دست در دست هم داده و با اعلام انزجار از سیاستهای
شوونیستی یک قرن اخیر درپی آزادیهای مشروع و خدادادی همه
ساکنان ایران باشیم. ان شاء الله
جمعه 5 تیرماه 1388
را به خود جلب کرده است آنچه مهم است احساس شکستی که در ساعات
اولیه اعلام نتایج به مخالفین وضع فعلی اعم ازتحریمی ها وشرکت کنندگان
تغییرطلب دست داد رفته رفته رنگ باخته و امید به آینده جای این احساس
منفی را گرفت.چرا که برگشت خوردن سیاستهای هاشمی فرصت طلب بر
سر خود یکی از وعده های بزرگ الهی بود که در مملکت خود بدون آمدن
بیگانگان توسط ظالمین وطنی به بت بزرگ ملقب و حرفها وشعارهای غیر
منتظره ای را از مردمی که خودش آنها را چنین بار آورده بود وتلویزیونی
که خودش سی سال در اختیار حاکمیت قرار داده بود به گوش خود شنید بدون
آنکه فرصتی برای دفاع و پاسخی به نامه اش داده باشند.
پروژه انگ زنی و برچسب زنی که حکومت در قبال هر نوع اعتراضی به
مخالفین و منتقدین خود بدان متوسل می شد و عده کثیری از ملت را تحت
تاثیر قرار می داد تا به راحتی به بایکوت صدای مخالف و سرکوب آزادیهای
آنان بپردازد بیش از پیش برای مردم ( دست کم نخبگان) آشکار گشت.
اگر این اعترضات زودتر از این شکل می گرفت یعنی زمانی که حاکمان دائمی
مکررا از احمدی نژاد دفاع و فریادها و اعتراضات دانشگاهیان و نخبگان و
حتی کاندیداهای رقیب را به بی انصافی! تعبیر می کردند بیشتر نتیجه می داد
و شاید شاهد چنین پیشامد های خونین نمی شدیم.
حکومتی که برای نگه داشتن مملکت به حال و هوای استبدادی خود دست به
هر کاری می زند برای این حکومت قبل از تقلب در شمارش تقلب در تبلیغات
را باید خورده گرفت.
اگر حکومتی قوه قضاییه دارد چرا فردی از قوه مجریه آنهم در زمان تبلیغات
انتخاباتی از کسانی به عنوان مفسدان اقتصادی اسم می برد ؟ چرا در
زمان تبلیغات انتخاباتی فرصتی برای دفاع به متهمین داده نمی شود و
بعد از انتخابات نیز مقام اول کشور بدون توجه به تاثیرات دوپینگی این
نوع تبلیغات مهر تایید بر سیاستهای دولت فعلی و نوع تبلیغات تقلبی می
زند و برای خروج از این بحران صنعی صرفا به دلجویی از چند فرد
مورد اتهام می پردازد.
حقی که در این بین ضایع شده است حق انتخاب آزادانه ملت است که
با دلجویی دیر هنگام و مصلحتی رهبری از یکی دو نفرکه قبل از
انتخابات برای حصول نتیجه! حتی پاسخ کوتاهی نیز به نامه برخی از
آنها نمی داد بر دیدگاه ملتی که خودش آنها را ملت با هوش خطاب می کند
تاثیر مثبتی نخواهد گذاشت هر چند که برخی از آنها به دایره اختیار رهبری
- نه اختیار خدادادی خودشان - باز گردند.
هر اندازه میر حسین موسوی و همفکران سرشناس وی بر حق تجدید انتخابات
تاکید جدی نمایند و هرچه موانع واقعی آزادی و به قول خودشان جمهوریت
نظام را نشانه گرفته و مردانه در قبال آن ایستادگی کنند نه تنها معترضین
فعلی را ثابت قدم در اعتراضات خود خواهند یافت بلکه بسیاری از مردم
بهت زده را نیز وارد این اعتراضات مزمن خواهند کرد چرا که خیلی از
مردم منتظرند ببینند میر حسین و جبهه اصلاحات در قبال حمایتهای آشکار
رهبری و نهادهای تحت نظارت وی از احمدی نزاد چه تصریحاتی خواهند
داشت؟ چرا که مردم مشکلات کشوررا ازجایی غیرازقوای سه گانه می بینند.
انصافا میر حسین تا کنون به وظیفه خود عمل کرده و زیر بار تهدید و
ارعاب نرفته که این مسئله برای راقم غیر منتظره بود . البته میر حسین
خوب می داند تهدید وی به سرنوشت اولین رئیس جمهور ایران بسیار
گستاخانه؛ بلکه رسوا کننده خود حضرات است که هر کسی را در راه
استبدا حزبی خود می بیننید تهدید به سرنوشتهای کذایی می کنند. و به
هیچ وجه میر حسین به چنین سرنوشتی دچار نمی شود چرا که این قضیه
با قضایای اوایل انقلاب تفاوت زیادی دارد و چنین کارهایی برای چند بار
و در مورد چند نفر قابل تکرار نیست . بانی این کارها هاشمی بود که نتیجه
کارهایش را می بیند و به سزای عملش می رسد.
ما از حوادث ایام اخیر نه ذوق زده ایم و نه نه نسبت به سرکوب کم سابقه
آزادی های ابتدائی انسانها بی تفاوت. اما اگر تهرانیها و تهرانبایجانی های
عزیزحساسیت پایتخت را در شهرستانهای پیرامون نمی بینند دلیل این
پیشامدها را در سکوت خود به هنگام کشتار و سرکوب مردم احواز
نقده تبریز و شهرهای کردنشین جستجو کنند. اگر مثل یک هموطن درآن
ایام با ملت تحت ستم پیرامون دست کم همدردی می کردید و انها را در
راه مبارزه برای آزادی و احقاق حقوق ملی یاری می کردید و با سکوت
خود حکومت را یاری نمی کردید بی تردید امروز همسوئی بیشتری از
ملت ترک و عرب و کرد و بلوچ مشاهده می کردید.
وقتی هزاران آذربایجانی به جرم اعتراض به اهانت روزنامه ایران
بازداشت می شدند شما دوستان آزادیخواه ما سکوت اختیار کردید.
روزنامه های شما همانند روزنامه های محافظه کار از کنار اخبار
مبارزاتی آذربایجان و احواز و بلوچستان و کردستان می گذشتید و
هفته نامه های ما نیز بدون محاکمه توسط وزارت اطلاعات برای همیشه
پلمپ می شد دریغ ازدرج یک خبرکوتاه ازنشریات وسایتهای خبری شما.
از خانم عبادی هم می خواهیم عکس العمل خود را در مورد کشتار
ملت عرب و ترک و .. در سالهای اخیر بازگو کنند تا بدانیم جاده
همدردی و همفکری دو طرفه هست یا یک طرفه.؟
با این حال معتقدیم هنوز دیر نشده است و برای نیل به آزادی واقعی که
مطالبات همه ساکنان ایران را تضمین کند می توانیم افراط و تفریط ها
را کنار گذاشته و دست در دست هم داده و با اعلام انزجار از سیاستهای
شوونیستی یک قرن اخیر درپی آزادیهای مشروع و خدادادی همه
ساکنان ایران باشیم. ان شاء الله
جمعه 5 تیرماه 1388
No comments:
Post a Comment