آنچه در ماه های اخیر در آذربایجان روی می دهد از جهات متعددی قابل تامل و بررسی است
هجمه پلیسی–امنیتی رژیم ایران که با اعتراض ملت و فعالین ملی آذربایجان با همراهی کانون هواداران تراکتورسازی نسبت به خطر زیست محیطی دریاچه ارومیه کلید خورد و سیل دستگیریها و برخوردهای خشونت آمیز با فعالین ملی را دربرداشت؛ اینک با برنامه ریزی حساب شده بازیهای لیگ برتر فوتبال و همزمانی احتمالا تصادفی! دیدارهای تیمهای آذربایجانی (تراکتورسازی و شهرداری) با تیم های تهرانی فارس ( پرس پلیس و استقلال ) در هفته اول؛ عملا تبدیل به یک جنگ رسانه ای و روانی شد؛ که برخلاف عرف معمول جمهوری اسلامی که مبتنی بر سانسور و پنهان نمودن تنش های ملی-اتنیکی در ایران بوده است؛ صورت گرفت। جالبتر اینکه همه اینها در زمانی صورت می گیرد که در چند هفته گذشته شاهد اعتصاب چند هفته ای بازاریان آذربایجان در تبریز و ارومیه و... در اعتراض به افزایش مالیات ها ؛ اعتراض به نقض حقوق ملی آذربایجانیها و دستگیری فعالان سیاسی- مدنی آن و عملکرد متفاوت
هجمه پلیسی–امنیتی رژیم ایران که با اعتراض ملت و فعالین ملی آذربایجان با همراهی کانون هواداران تراکتورسازی نسبت به خطر زیست محیطی دریاچه ارومیه کلید خورد و سیل دستگیریها و برخوردهای خشونت آمیز با فعالین ملی را دربرداشت؛ اینک با برنامه ریزی حساب شده بازیهای لیگ برتر فوتبال و همزمانی احتمالا تصادفی! دیدارهای تیمهای آذربایجانی (تراکتورسازی و شهرداری) با تیم های تهرانی فارس ( پرس پلیس و استقلال ) در هفته اول؛ عملا تبدیل به یک جنگ رسانه ای و روانی شد؛ که برخلاف عرف معمول جمهوری اسلامی که مبتنی بر سانسور و پنهان نمودن تنش های ملی-اتنیکی در ایران بوده است؛ صورت گرفت। جالبتر اینکه همه اینها در زمانی صورت می گیرد که در چند هفته گذشته شاهد اعتصاب چند هفته ای بازاریان آذربایجان در تبریز و ارومیه و... در اعتراض به افزایش مالیات ها ؛ اعتراض به نقض حقوق ملی آذربایجانیها و دستگیری فعالان سیاسی- مدنی آن و عملکرد متفاوت
ومستقل انان از بازار تهران بودیم
بدون شک آنچه در استادیوم آزادی در بازی پرس پلیس – تراکتورسازی رخ داد نوک آن کوه یخی بود که در دیپلوماسی جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تحولات و تحرکات سیاسی ملی در آذربایجان تئوریزه شده است. در شرایط کنونی آذربایجان و حرکت ملی آن بالواقع به پاشنه آشیل حکومت ایران مبدل شده است که خود را در ضعیفترین موقعیت سیاسی و امنیتی در بعد داخلی و خارجی در طول حیات سیاسی خود می بیند و هر آن می تواند به عنوان خنجر دو طرفه عمل نماید. در اصل هدف رژیم بر استفاده ابزاری از فاکتور آذربایجان در بعد داخلی و خارجی استوار بوده است که با سیاست متوازن و منطقی حرکت ملی آذربایجان طی حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در مواجهه با اپوزوسیون و حکومت ایران؛ علارقم اینکه در کوتاه مدت مشکل ساز نگردید؛ اما با گذشت زمان و محقق نشدن سیاست کنترلی یا نظارتی رژیم بر آن به چالشی عمیق و نگران کننده برای آن بدل شد. لذا حکومت با افزایش فشارهای امنیتی و اعمال خشونت سعی در تنگ تر نمودن فضا بر حرکت ملی؛ در میادین مختلف از جمله ورزشی دارد تا شاید بدین طریق ابتکاررعمل را بدست گیرد
این در حالی است که حرکت مستقل و مدنی فعالین ملی آذربایجان در استادیوم ها علاوه بر رشد و توسعه شور و شعور ملی در بین ملت آذربایجان؛ مبدل به صحنه رویارویی دو ملت با مولفه های فرهنگی کاملا متفاوت شده و هژمونی فرهنگی فارس را که در طول 100 سال اخیر درصدد تحمیل خود بر جامعه غیر فارس بود با چالشی جدی مواجه نموده است . بطوریکه عملا هرگونه واکنشی از سوی رژیم به ضد خود تبدیل شده و باعث وخیم تر شدن اوضاع و رشد آگاهی ملی در بین اقشار مختلف مردم می گردد.
اما نکته دیگر که در استادیوم آزادی به طور ملموسی جلوه نمود؛ عمق نهادینه شدن فرهنگ نژادپرستی و راسیزم در تار وپود عامه ملت و شهروندان فارس بود که شاید برای بخشی از جامعه تورک آذربایجانی قابل لمس نبود. فاکتوری بسیار مهم که این رویداد را با رویدادهای رخ داده در رابطه با کاریکاتور تحقیرآمیز روزنامه ایران متمایز می نماید. اگر آن روز بخشی از ملت آذربایجان نگرشی راسیستی موجود در کاریکاتور را تراوشات ذهنی یک کارکاتوریست یا روزنامه تلقی می کرد؛ امروز جاری شدن پسترین الفاظ به صورت ریتمیک از زبان بیش از 30 هزار نفر شهروند عادی فارس و پخش زنده آن از تلویزیون سراسری عمق گسست های اجتماعی و تضادهای فرهنگی موجود میان ملت فارس و تورک آذربایجانی را برای بخش خاموش این ملت زمزمه می نماید که روز به روز در حال گستر ش است.
ما دانشجویان آذربایجانی مقیم انگلستان به عنوان بخشی از ملت تورک آذربایجان عملکرد و شعارهای داده شده توسط طرفداران فارس تیم پرس پلیس را مصداق بارز فاشیزم و راسیزم دانسته و حمایت سیستماتیک حکومت جمهوری اسلامی از این جریان ؛ اعمال تبعیضهای ملی و فشارهای سیاسی بر فعالین ملی آذربایجان را محکوم می نماییم. قطعا ملت تورک آذربایجان با توجه به پیشینه تاریخی اش در دفاع از ارزش ها فرهنگی و هویت ملی و انسانی خود؛ جواب در خور و شایسته ای به این اقدامات ضد انسانی و غیر دموکراتیک خواهد داد.
دانشجویان آذربایجانی مقیم انگلستان
31.07.2010
بدون شک آنچه در استادیوم آزادی در بازی پرس پلیس – تراکتورسازی رخ داد نوک آن کوه یخی بود که در دیپلوماسی جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تحولات و تحرکات سیاسی ملی در آذربایجان تئوریزه شده است. در شرایط کنونی آذربایجان و حرکت ملی آن بالواقع به پاشنه آشیل حکومت ایران مبدل شده است که خود را در ضعیفترین موقعیت سیاسی و امنیتی در بعد داخلی و خارجی در طول حیات سیاسی خود می بیند و هر آن می تواند به عنوان خنجر دو طرفه عمل نماید. در اصل هدف رژیم بر استفاده ابزاری از فاکتور آذربایجان در بعد داخلی و خارجی استوار بوده است که با سیاست متوازن و منطقی حرکت ملی آذربایجان طی حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در مواجهه با اپوزوسیون و حکومت ایران؛ علارقم اینکه در کوتاه مدت مشکل ساز نگردید؛ اما با گذشت زمان و محقق نشدن سیاست کنترلی یا نظارتی رژیم بر آن به چالشی عمیق و نگران کننده برای آن بدل شد. لذا حکومت با افزایش فشارهای امنیتی و اعمال خشونت سعی در تنگ تر نمودن فضا بر حرکت ملی؛ در میادین مختلف از جمله ورزشی دارد تا شاید بدین طریق ابتکاررعمل را بدست گیرد
این در حالی است که حرکت مستقل و مدنی فعالین ملی آذربایجان در استادیوم ها علاوه بر رشد و توسعه شور و شعور ملی در بین ملت آذربایجان؛ مبدل به صحنه رویارویی دو ملت با مولفه های فرهنگی کاملا متفاوت شده و هژمونی فرهنگی فارس را که در طول 100 سال اخیر درصدد تحمیل خود بر جامعه غیر فارس بود با چالشی جدی مواجه نموده است . بطوریکه عملا هرگونه واکنشی از سوی رژیم به ضد خود تبدیل شده و باعث وخیم تر شدن اوضاع و رشد آگاهی ملی در بین اقشار مختلف مردم می گردد.
اما نکته دیگر که در استادیوم آزادی به طور ملموسی جلوه نمود؛ عمق نهادینه شدن فرهنگ نژادپرستی و راسیزم در تار وپود عامه ملت و شهروندان فارس بود که شاید برای بخشی از جامعه تورک آذربایجانی قابل لمس نبود. فاکتوری بسیار مهم که این رویداد را با رویدادهای رخ داده در رابطه با کاریکاتور تحقیرآمیز روزنامه ایران متمایز می نماید. اگر آن روز بخشی از ملت آذربایجان نگرشی راسیستی موجود در کاریکاتور را تراوشات ذهنی یک کارکاتوریست یا روزنامه تلقی می کرد؛ امروز جاری شدن پسترین الفاظ به صورت ریتمیک از زبان بیش از 30 هزار نفر شهروند عادی فارس و پخش زنده آن از تلویزیون سراسری عمق گسست های اجتماعی و تضادهای فرهنگی موجود میان ملت فارس و تورک آذربایجانی را برای بخش خاموش این ملت زمزمه می نماید که روز به روز در حال گستر ش است.
ما دانشجویان آذربایجانی مقیم انگلستان به عنوان بخشی از ملت تورک آذربایجان عملکرد و شعارهای داده شده توسط طرفداران فارس تیم پرس پلیس را مصداق بارز فاشیزم و راسیزم دانسته و حمایت سیستماتیک حکومت جمهوری اسلامی از این جریان ؛ اعمال تبعیضهای ملی و فشارهای سیاسی بر فعالین ملی آذربایجان را محکوم می نماییم. قطعا ملت تورک آذربایجان با توجه به پیشینه تاریخی اش در دفاع از ارزش ها فرهنگی و هویت ملی و انسانی خود؛ جواب در خور و شایسته ای به این اقدامات ضد انسانی و غیر دموکراتیک خواهد داد.
دانشجویان آذربایجانی مقیم انگلستان
31.07.2010
No comments:
Post a Comment