در اعتراض به
سخنان علی معلم دامغانی که در آن آشکارا بر ترکان آذربایجانی اهانت شده است متن
نامه زیر از طرف فعالان داخل خطاب به رئیس جمهور ایران برای امضا تهیه و در لینک
زیر قرار داده شده است.
رئیس جمهور محترم، جناب آقای روحانی!
اخیرا آقای علی معلم دامغانی با انتشار متنی در دنیای مجازی، آشکارا بر ترکان آذربایجانی که بخش بزرگی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند تاخته است. ما گمان نمیکنیم این توهین نوعی لغزش زبانی و یا سهوالقلم بوده باشد. زیرا وی در مقدمهای مبسوط نوعی نبرد خیالی در مزرهای حکومت ساسانی 1500 سال پیش به راه انداخته، و از روزنهی غمیاد گذشته، هویت و زبان امروزین ما را به سخره گرفته است. پیداست که گفتمان رضاخانی مبنی بر تقابل ایران اهورایی و توران اهریمنی همچنان تبعیض قومی را در نهاد ناآرام کسانی چون آقای معلم بازتولید میکند.
جناب آقای روحانی!
اگر پیش از این حق خدشهناپذیر انسانها در انتخاب سبک دلخواه زندگی و تحصیل به زبان مادری به رسمیت شناخته شده بود، آقای معلم جرئت جولان کشورگشایانه از ختن و خوارزم تا قفقاز و عراق عرب نمییافت. اگرعنایتی جدی به اعتراضهای پیشین ما در خصوص جلوگیری از چنین هتکهایی میشد، آقای معلم اینک چنین فراغبال و آسودهخاطر ناروا سخن نمیگفت. چون وی نیک میداند که توهینکنندگان به هویتهایی که از یکسانسازی آهنین رضاخانی جان به در بردهاند، پیوسته پاداش و تشویق دیدهاند و مروجان بازگشت به خویشتن و احیاگران زبان مادری مستوجب داغ و درفش و زندان گشتهاند. نمونهها اندک نیستند، از محمد بیریای مظلوم بگیرید تا سعید متین پور محبوس که اینک بندی اوین است.
پیداست که آقای معلم دامغانی صرفا یک شخص نیست و به سبب تکیهزنی بر ریاست نهاد دولتی فرهنگستان هنر، سخنش میتواند در قوام نوعی سیاست فرهنگی که برسازندهی نظام تولید معنا برمحور زبانی خاص است، موثر واقع شود. به عبارت دیگر، نهادی که باید خانه هنر همه اقوام باشد، با احتکار حقانیت و حق حیات در انبان یک فرهنگ، میتواند به بیگانهسازی و کافرپنداری و در نتیجه ندای شوم نابودی دیگری دامن زند. به علاوه، کردار ویرانگر و گفتار ذاتانگارانهی آقای معلم در عین آنکه با گرایش اعتدالی دولت تدبیر و امید همخوان نیست، حامل نقض حقوق شهروندی ما ترکان و به موجب قانون مستوجب عقوبت است.
علیهذا ما امضا کنندگان این نامه به عنوان بخشی از فعالان سیاسی و فرهنگی خواهان عزل وی و عذرخواهیاش از ساحت مردم شریف این خطه هستیم. همچنین فرصت را مغتنم شمرده آزادی کسانی را که به سبب اعتراض به چنین توهینهایی دربند و زندان هستند، طلب میکنیم. چراکه به گمان ما به آن اندازهای که زندانیان اصلاحطلب در معرض دید رسانههای مرکزگرا قرارگرفتهاند، زندانیان هویتطلب در محاق نسیان افتادهاند.
_______________
رونوشت به:
ــ دفتر رهبری؛
ــ ریاست قوه قضائیه؛
ــ ریاست مجلس؛
ــ فرهنگستان هنر
اخیرا آقای علی معلم دامغانی با انتشار متنی در دنیای مجازی، آشکارا بر ترکان آذربایجانی که بخش بزرگی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند تاخته است. ما گمان نمیکنیم این توهین نوعی لغزش زبانی و یا سهوالقلم بوده باشد. زیرا وی در مقدمهای مبسوط نوعی نبرد خیالی در مزرهای حکومت ساسانی 1500 سال پیش به راه انداخته، و از روزنهی غمیاد گذشته، هویت و زبان امروزین ما را به سخره گرفته است. پیداست که گفتمان رضاخانی مبنی بر تقابل ایران اهورایی و توران اهریمنی همچنان تبعیض قومی را در نهاد ناآرام کسانی چون آقای معلم بازتولید میکند.
جناب آقای روحانی!
اگر پیش از این حق خدشهناپذیر انسانها در انتخاب سبک دلخواه زندگی و تحصیل به زبان مادری به رسمیت شناخته شده بود، آقای معلم جرئت جولان کشورگشایانه از ختن و خوارزم تا قفقاز و عراق عرب نمییافت. اگرعنایتی جدی به اعتراضهای پیشین ما در خصوص جلوگیری از چنین هتکهایی میشد، آقای معلم اینک چنین فراغبال و آسودهخاطر ناروا سخن نمیگفت. چون وی نیک میداند که توهینکنندگان به هویتهایی که از یکسانسازی آهنین رضاخانی جان به در بردهاند، پیوسته پاداش و تشویق دیدهاند و مروجان بازگشت به خویشتن و احیاگران زبان مادری مستوجب داغ و درفش و زندان گشتهاند. نمونهها اندک نیستند، از محمد بیریای مظلوم بگیرید تا سعید متین پور محبوس که اینک بندی اوین است.
پیداست که آقای معلم دامغانی صرفا یک شخص نیست و به سبب تکیهزنی بر ریاست نهاد دولتی فرهنگستان هنر، سخنش میتواند در قوام نوعی سیاست فرهنگی که برسازندهی نظام تولید معنا برمحور زبانی خاص است، موثر واقع شود. به عبارت دیگر، نهادی که باید خانه هنر همه اقوام باشد، با احتکار حقانیت و حق حیات در انبان یک فرهنگ، میتواند به بیگانهسازی و کافرپنداری و در نتیجه ندای شوم نابودی دیگری دامن زند. به علاوه، کردار ویرانگر و گفتار ذاتانگارانهی آقای معلم در عین آنکه با گرایش اعتدالی دولت تدبیر و امید همخوان نیست، حامل نقض حقوق شهروندی ما ترکان و به موجب قانون مستوجب عقوبت است.
علیهذا ما امضا کنندگان این نامه به عنوان بخشی از فعالان سیاسی و فرهنگی خواهان عزل وی و عذرخواهیاش از ساحت مردم شریف این خطه هستیم. همچنین فرصت را مغتنم شمرده آزادی کسانی را که به سبب اعتراض به چنین توهینهایی دربند و زندان هستند، طلب میکنیم. چراکه به گمان ما به آن اندازهای که زندانیان اصلاحطلب در معرض دید رسانههای مرکزگرا قرارگرفتهاند، زندانیان هویتطلب در محاق نسیان افتادهاند.
_______________
رونوشت به:
ــ دفتر رهبری؛
ــ ریاست قوه قضائیه؛
ــ ریاست مجلس؛
ــ فرهنگستان هنر
2013-10-11
18:59:02
No comments:
Post a Comment