"این نوشته را سعید
متین زندانی سیاسی آذربایجانی در صدمین سالگرد انقلاب مشروطیت ایران نگاشته
است"
امروز و فردا، 14 و 15 مرداد ماه همزمان با يكصد مين سال پيروزي انقلابيون مشروطه خواه و اعطاي فرمان تاسيس مجلس شوراي ملي بدست سلطان قاجار، اصلاح طلبان جمهوري اسلامي ايران و تعداد انگشت شماري از روشنفكران در ساختماني در نياوران تهران به سمينار مي نشينند.
تا
اينجاي كار مشروطه در صد سال پيش، سهم روحانيون و روشنفكران در گرفتن فرمان
مشروطيت بسيار چشم گير بوده است و اگر بنيان فكري به جاي مانده از فتحعلي آخوندوف
و ديگران و پرداخت آن توسط روشنفكران بعدي و تطبيق آن با اسلام توسط روحانيون
مترقي نبود مشروطه و مجلس شكل نمي گرفت. اما اگر قدرت فكري و نهادي روشنفكران و
روحانيون استبداد طولاني مدت ممالك محروسه را شكست، اين قدرت اجتماعي حركت كساني
مانند ستارخان و مجاهدين بود كه توانست استبداد صغير را بشكند و مجلس را در اين
سرزمين دائمي سازد.
اين قدرت اجتماعي، برآمده از تبريز بود. تبريز و آذربايجاني كه به واقع قسمت اعظم روشنفكران و روحانيون مترقي نيز برخاسته از آن بودند .
همين وامداري مشروطه به آذربايجان است كه كنجكاوي مقايسه امروزين آن دو را بر مي انگيزاند .
در حالي كه امروز و فردا متنعمان از انقلاب سال 1357 ه.ش در نياوران(دورترين نقطه ممكن ايران از واقعيت زندگي قالب شهروندان ايراني) دور هم جمع شده و عده اي را هم با خود همراه كرده اند تا به بررسي يا شايد به معناي دقيق به بيان منويات و نظرات سياسي خود به امداد آنچه از مشروطيت شاهد مي آورند بپردازند، در آذربايجان خبرهاي ديگري است و جنبش جديدي را بسيار فراگيرتر از آنچه در انقلاب مشروطه شاهد بوديم نظاره گريم .
امروز صبح در زنجان خانواده رضا عباسي براي چندمين بار به دادسراي انقلاب مي روند تا ببينند قاضي جوان بالاخره پرونده فرزندشان را ديده است يا نه! فردا نيز در مراغه پنج جوان تحصيل كرده كه به استادي دانشگاه، دبيري دبيرستان و دانشجوئي مشغولند در دادگاه اين شهر محاكمه خواهند شد . در اردبيل حدود ده نفر از صدها فردي كه بازداشت شده بودند هنوز در زندان هستند و امروز احتمالاً خانواده هايشان دم در زندان خواهند رفت تا شايد آنها را ملاقات كنند . در زندان تبريز به خاطر شمار زياد زندانيان ، بند سياسي ايجاد شده است و هنوز 19 نفر از هزاران فرد دستگير شده در خرداد و تيرماه در آن بند محبوسند .
زندان اروميه نيز خالي از زندانيان سياسي ترك نيست و حتي وضعيت يكي از آنها، معلم سلماسي جواد عباسي مشخص نيست . از شهرهاي كوچك خبرها هفته ها بعد مي رسند و الان سايت هاي اينترنتي پر است از اسامي شهروندان مشكين شهري، مغاني، مرندي، قره داغي، نقده اي، ماكوئي و….. كه پرونده دارند و مدتي هم در ماههاي اخير زنداني بوده اند .
امروز صبح احتمالاً باز خانواده هاي صالح كامراني و مهندس حسن راشدي براي چندمين مرتبه به قاضي هاي دادسراي انقلاب تهران مراجعه و ضمن اطلاع جوئي از وضعيت زندانيانشان نسبت به سلامتي جسمي ايشان كه بيمارند هشدار خواهد داد .
البته در شهر هاي ديگر كشور خصوصاً در تهران هم، زندانيان سياسي كم نيستند اما تركهاي دستگير شده، پس از تظاهرات دهها هزار آذربايجاني در اكثريت قريب به اتفاق شهرهاي آذربايجان از ماكو تا تهران رصد و زنداني شده اند .
نكته كليدي و اصلي مبحث مطروحه نيز در اينجاست. اگر زندانيان سياسي ايران غالباً براساس فعاليتهاي تشكيلاتي يا فردي خود دستگير شده اند در مقابل تركها به جهت انتساب خود به يك جنبش اجتماعي زنداني هستند. اگر برخي اصلاح طلبان و روشنفكران تهراني هنوز آرزوي مشروطه را دارند در واقع آذربايجان با حضور خياباني و مهمتر از آن، شركت كنندگان در تظاهرات با قبول و ابراز شعارگونه آنچه فعالين هويت طالب ترك در دهه گذشته مهيا كرده اند، حضور خود به عنوان يك جنبش اجتماعي جمهوريخواه را اعلام كرد. اعتراض كنندگان به سياست هاي قومي و ملي حاكم، با قبول تفكرات هويت طلبانه و بيان خياباني آن، گذر خويش از حكومت مطلقه را نيز نشان دادند. چرا كه اولاً يكي از اركان استبداد جديد ايراني ناسيوناليسم باستان گراي فارسي است كه با ايجاد باور كاذب تاريخي در تحصيل كرده ها آنها را اسير يك هويت و ملي گراي موهوم نموده است و از درك واقعيت هاي متنوع و پيچيده ملي و اجتماعي ايران باز مي دارد. اعتراض كنندگان ترك به راحتي مرگ اين تفكر را با شعاري مثل " هاراي ، هاراي من توركم" اعلام كردند. ثانياً ، چند هفته مقاومت در برابر حكومتي كه مدعي اسلام است و ادامه تظاهرات خياباني و اصرار بر ادامه اعتراضات تا زماني كه ديگر، شهر هاي آذربايجان مملو از پليس گشت، به راحتي تغيير باورهاي ديني را نيز خبر مي دهد. علي رغم اينكه مراجع حوزه علميه قم نيز با مردم و خانواده هاي شهدا و آسيب ديده همددري نكردند اما مردم كوتاه نيامدند و تا زماني كه امكان اعتراض بود اعتراض كردند. اين نشان مي دهد كه آن باور نهادانگارانه به دين كه همه دين را در نهاد روحانيت شيعه، آن هم با محوريت چند نفر خلاصه مي كند ديگر موضوعيت اجتماعي ندارد و مردم كه غالباً نيز ديندارند، در مسائل اجتماعي خود مختار و به صلاحديد اهل آن فن و دنياي جديد عمل مي كنند .
ثالثاً ، حركت مردم و بي اعتنائي و بلكه ابراز انزجار ايشان از باورهاي ملي و فرهنگي مركزنشينان با شعارها و سخناني كه به زبان و كاغذ آمد تفكري مركزگريز را به نمايش گذاشت كه اگر به گستره متون منتشره عنايت كنيم، در حداقل خواستهاي سياسي اش به فدارليسم راضي مي شود .
ايجاد دولت هاي فدرال در ايران نيز، قطعاً ساختار قانوني ديگري جز آنچه براي امروز نوشته شده است را طلب مي كند، كه در آن صورت بايد تجديد نظر اساسي در تقسيم قدرت صورت پذيرد .
رابعاً و مهمتر اينكه شكست تابوي آريا باوري تاريخي و اطاعت پذيري از دولت ظلّ اللهي گامي است در ترقي تاريخي مورد نياز براي انسان باوري فلسفي و اجتماعي مدرن در آذربايجان كه در تنقيدي كردن بيشتر ذهن مردم موثر و قطعا در تحديد دولت فرد محور در آينده نقش اساسي بازي خواهد كرد .
كوتاه سخن اينكه اگر تركها با درك دنياي مدرن توانستند در فاصله اي كمتر از نيم قرن به عنوان نيروي متفكر و بدنه اجتماعي مورد نياز براي مشروطيت، حكومت ملي آذربايجان و برخي حركات ديگر عمل كنند و سپس تفكر اجتماعي و ديني خود را در آذربايجان و تهران مصروف انقلاب 57 بكنند، امروز قصد تغيير ساختاري را دارند كه هم فرهنگ رسمي ايراني و هم ساختار حقوقي ايران را به چالش كشيده است. با نيروي عظيم اجتماعي كه حتي در دهات[1] آذربايجان نيز آماده عمل است، تنها شكل حكومت ايران در آينده البته در صورت همكاري ديگر ايرانيان جمهوري خواهد بود .
طلبات ريشه اي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي آذربايجان و تا حدودي اقوام كرد، عرب، بلوچ و تركمن را نمي توان با گفتگوي پشت پرده و پروژه مردمسالاري ديني اصلاح طلبان جواب داد. مردم ايران بدنه حركت غير شفاف اصلاح طلبي نخواهند شد. امروز جنبش اجتماعي ترك خواسته هاي مشخص و روش هاي معين عيان شده و عيان نشده دارد كه حداقل، مطالعه نوع برخورد دولت ج .ا.ا. در چند ماه گذشته عمق و پتانسيل بزرگ آنرا نشان مي دهد .
تهران مي تواند آرزو بكند، و شايد اين آرزوي دولت مشروطه از سر سيري باشد. اما تبريز[2] به شكل غير عادي عقب نگه داشته شده است ولي هنوز تبريز است و تفكرش حداقل در صد سال اخير - برخلاف سنت شرقي - اجتماعي نيز بوده است . تبريز امروز ، باز هم عمل مي كند .
[1] همزمان با ديگر شهر هاي آذربايجان در شهر كوچك "آببر" شهرستان طارم زنجان كه تا چند سال پيش روستا بود تظاهرات برگزار شد . بسياري از دستگير شدگان مشكين شهري از روستايي به نام " قارا درويش" بودند . همين چند هفته پيش بر اساس فيلم هاي تظاهرات اردبيل ، 40 نفر از اهالي روستاي "نيار" اين شهر دستگير و برايشان تشكيل پرونده شد .
اين قدرت اجتماعي، برآمده از تبريز بود. تبريز و آذربايجاني كه به واقع قسمت اعظم روشنفكران و روحانيون مترقي نيز برخاسته از آن بودند .
همين وامداري مشروطه به آذربايجان است كه كنجكاوي مقايسه امروزين آن دو را بر مي انگيزاند .
در حالي كه امروز و فردا متنعمان از انقلاب سال 1357 ه.ش در نياوران(دورترين نقطه ممكن ايران از واقعيت زندگي قالب شهروندان ايراني) دور هم جمع شده و عده اي را هم با خود همراه كرده اند تا به بررسي يا شايد به معناي دقيق به بيان منويات و نظرات سياسي خود به امداد آنچه از مشروطيت شاهد مي آورند بپردازند، در آذربايجان خبرهاي ديگري است و جنبش جديدي را بسيار فراگيرتر از آنچه در انقلاب مشروطه شاهد بوديم نظاره گريم .
امروز صبح در زنجان خانواده رضا عباسي براي چندمين بار به دادسراي انقلاب مي روند تا ببينند قاضي جوان بالاخره پرونده فرزندشان را ديده است يا نه! فردا نيز در مراغه پنج جوان تحصيل كرده كه به استادي دانشگاه، دبيري دبيرستان و دانشجوئي مشغولند در دادگاه اين شهر محاكمه خواهند شد . در اردبيل حدود ده نفر از صدها فردي كه بازداشت شده بودند هنوز در زندان هستند و امروز احتمالاً خانواده هايشان دم در زندان خواهند رفت تا شايد آنها را ملاقات كنند . در زندان تبريز به خاطر شمار زياد زندانيان ، بند سياسي ايجاد شده است و هنوز 19 نفر از هزاران فرد دستگير شده در خرداد و تيرماه در آن بند محبوسند .
زندان اروميه نيز خالي از زندانيان سياسي ترك نيست و حتي وضعيت يكي از آنها، معلم سلماسي جواد عباسي مشخص نيست . از شهرهاي كوچك خبرها هفته ها بعد مي رسند و الان سايت هاي اينترنتي پر است از اسامي شهروندان مشكين شهري، مغاني، مرندي، قره داغي، نقده اي، ماكوئي و….. كه پرونده دارند و مدتي هم در ماههاي اخير زنداني بوده اند .
امروز صبح احتمالاً باز خانواده هاي صالح كامراني و مهندس حسن راشدي براي چندمين مرتبه به قاضي هاي دادسراي انقلاب تهران مراجعه و ضمن اطلاع جوئي از وضعيت زندانيانشان نسبت به سلامتي جسمي ايشان كه بيمارند هشدار خواهد داد .
البته در شهر هاي ديگر كشور خصوصاً در تهران هم، زندانيان سياسي كم نيستند اما تركهاي دستگير شده، پس از تظاهرات دهها هزار آذربايجاني در اكثريت قريب به اتفاق شهرهاي آذربايجان از ماكو تا تهران رصد و زنداني شده اند .
نكته كليدي و اصلي مبحث مطروحه نيز در اينجاست. اگر زندانيان سياسي ايران غالباً براساس فعاليتهاي تشكيلاتي يا فردي خود دستگير شده اند در مقابل تركها به جهت انتساب خود به يك جنبش اجتماعي زنداني هستند. اگر برخي اصلاح طلبان و روشنفكران تهراني هنوز آرزوي مشروطه را دارند در واقع آذربايجان با حضور خياباني و مهمتر از آن، شركت كنندگان در تظاهرات با قبول و ابراز شعارگونه آنچه فعالين هويت طالب ترك در دهه گذشته مهيا كرده اند، حضور خود به عنوان يك جنبش اجتماعي جمهوريخواه را اعلام كرد. اعتراض كنندگان به سياست هاي قومي و ملي حاكم، با قبول تفكرات هويت طلبانه و بيان خياباني آن، گذر خويش از حكومت مطلقه را نيز نشان دادند. چرا كه اولاً يكي از اركان استبداد جديد ايراني ناسيوناليسم باستان گراي فارسي است كه با ايجاد باور كاذب تاريخي در تحصيل كرده ها آنها را اسير يك هويت و ملي گراي موهوم نموده است و از درك واقعيت هاي متنوع و پيچيده ملي و اجتماعي ايران باز مي دارد. اعتراض كنندگان ترك به راحتي مرگ اين تفكر را با شعاري مثل " هاراي ، هاراي من توركم" اعلام كردند. ثانياً ، چند هفته مقاومت در برابر حكومتي كه مدعي اسلام است و ادامه تظاهرات خياباني و اصرار بر ادامه اعتراضات تا زماني كه ديگر، شهر هاي آذربايجان مملو از پليس گشت، به راحتي تغيير باورهاي ديني را نيز خبر مي دهد. علي رغم اينكه مراجع حوزه علميه قم نيز با مردم و خانواده هاي شهدا و آسيب ديده همددري نكردند اما مردم كوتاه نيامدند و تا زماني كه امكان اعتراض بود اعتراض كردند. اين نشان مي دهد كه آن باور نهادانگارانه به دين كه همه دين را در نهاد روحانيت شيعه، آن هم با محوريت چند نفر خلاصه مي كند ديگر موضوعيت اجتماعي ندارد و مردم كه غالباً نيز ديندارند، در مسائل اجتماعي خود مختار و به صلاحديد اهل آن فن و دنياي جديد عمل مي كنند .
ثالثاً ، حركت مردم و بي اعتنائي و بلكه ابراز انزجار ايشان از باورهاي ملي و فرهنگي مركزنشينان با شعارها و سخناني كه به زبان و كاغذ آمد تفكري مركزگريز را به نمايش گذاشت كه اگر به گستره متون منتشره عنايت كنيم، در حداقل خواستهاي سياسي اش به فدارليسم راضي مي شود .
ايجاد دولت هاي فدرال در ايران نيز، قطعاً ساختار قانوني ديگري جز آنچه براي امروز نوشته شده است را طلب مي كند، كه در آن صورت بايد تجديد نظر اساسي در تقسيم قدرت صورت پذيرد .
رابعاً و مهمتر اينكه شكست تابوي آريا باوري تاريخي و اطاعت پذيري از دولت ظلّ اللهي گامي است در ترقي تاريخي مورد نياز براي انسان باوري فلسفي و اجتماعي مدرن در آذربايجان كه در تنقيدي كردن بيشتر ذهن مردم موثر و قطعا در تحديد دولت فرد محور در آينده نقش اساسي بازي خواهد كرد .
كوتاه سخن اينكه اگر تركها با درك دنياي مدرن توانستند در فاصله اي كمتر از نيم قرن به عنوان نيروي متفكر و بدنه اجتماعي مورد نياز براي مشروطيت، حكومت ملي آذربايجان و برخي حركات ديگر عمل كنند و سپس تفكر اجتماعي و ديني خود را در آذربايجان و تهران مصروف انقلاب 57 بكنند، امروز قصد تغيير ساختاري را دارند كه هم فرهنگ رسمي ايراني و هم ساختار حقوقي ايران را به چالش كشيده است. با نيروي عظيم اجتماعي كه حتي در دهات[1] آذربايجان نيز آماده عمل است، تنها شكل حكومت ايران در آينده البته در صورت همكاري ديگر ايرانيان جمهوري خواهد بود .
طلبات ريشه اي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي آذربايجان و تا حدودي اقوام كرد، عرب، بلوچ و تركمن را نمي توان با گفتگوي پشت پرده و پروژه مردمسالاري ديني اصلاح طلبان جواب داد. مردم ايران بدنه حركت غير شفاف اصلاح طلبي نخواهند شد. امروز جنبش اجتماعي ترك خواسته هاي مشخص و روش هاي معين عيان شده و عيان نشده دارد كه حداقل، مطالعه نوع برخورد دولت ج .ا.ا. در چند ماه گذشته عمق و پتانسيل بزرگ آنرا نشان مي دهد .
تهران مي تواند آرزو بكند، و شايد اين آرزوي دولت مشروطه از سر سيري باشد. اما تبريز[2] به شكل غير عادي عقب نگه داشته شده است ولي هنوز تبريز است و تفكرش حداقل در صد سال اخير - برخلاف سنت شرقي - اجتماعي نيز بوده است . تبريز امروز ، باز هم عمل مي كند .
[1] همزمان با ديگر شهر هاي آذربايجان در شهر كوچك "آببر" شهرستان طارم زنجان كه تا چند سال پيش روستا بود تظاهرات برگزار شد . بسياري از دستگير شدگان مشكين شهري از روستايي به نام " قارا درويش" بودند . همين چند هفته پيش بر اساس فيلم هاي تظاهرات اردبيل ، 40 نفر از اهالي روستاي "نيار" اين شهر دستگير و برايشان تشكيل پرونده شد .
http://www.birlik.se/ از سایت: اتحائ ملی دموکراتیک آذربایجان جنوبی /
بیرلیک
No comments:
Post a Comment