Saturday, December 23, 2017

مبارزات استقلالطلبان از نروژ تا کاتالونیا






                  یا دولت مرکزی اسپانیا مجبور به حذف بندهای ضد دموکراتیک قانون اساسی خود در خصوص رفراندوم حق تعیین سرنوشت ملل غیر اسپانیائی خواهد شد و نتیجتا استقلال کاتالونیا و یا رفراندومی دیگر را خواهد پذیرفت و یا اینکه همچنان برای خود, اتحادیه اروپا و ناتو دردسر ساز شده, اقتصاد و نظم سیاسی شبه جزیره ایبریا را بیشتر مختل خواهد ساخت؟






مبارزات استقلالطلبان از نروژ تا کاتالونیا
در تاریخ هفتم ژوئن 1905, نروژ رسما خواهان استقلال کامل از سوئد گردید. حکومت سوئد و اکثریت بزرگ مخالفین , بر آشفته و خشمگین خواهان سرکوب شدید استقلال طللبان نروژی شدند. تمامیت ارضی در فرهنگ سیاسی آن دوران سوئد, خط قرمز پررنگی بود. دولت و سیاسیون مرکزگرا در تهدید و ارعاب نروژیهای استقلالطلب گوی سبقت را از همدیگر می ربودند و با ایجاد جو رعب و وحشت, به یادآوری قتل عامهای 1814 می پرداختند. در جریان قتل عامهای 1814 که به بهانه سرکوب استقلال طلبان صورت گرفت شهرهای نروژ شاهد کشتار ده ها هزار نفر از مبارزان راه آزادی وطن بود. حتی سیاسیون معتدل سوئدی با پیش بینی جنگ داخلی و خاطر نشان ساختن ویرانیهای ناشی از آن, در نقش دایه های مهربانتر از مادر, استقلال طللبان نروژی را به پس گرفتن اعلامیه استقلال فرا می خواندند. سوئدیها تصور می کردند با نگه داشتن شمشیر داموکلس بالای سر نروژیها و ترساندن آنها از جنگ ویرانگر داخلی نروژیها مرعوب شده و از خواسته بحق خود مجبور به عقب نشینی خواهند کرد. پس از مذاکراتی چند ماهه که به دوران وحشت شهرت دارد , برای اولین بار در اروپا, توافق بعمل آمد که رفراندوم استقلال در نروژ برگذار گردد. نروژیها فرصت را دودستی چسبیدند و اکثریت مطلق مردم رای به استقلال کامل دادند. سوئدیها که تصور نمیکردند نروژیها علیرغم جو وحشت و ترور استقلال کامل را برگزینند کاملا غافلگیر شده و بالاجبار تسلیم اراده سیاسی مردم نروژ شدند.
بدنبال استقلال نروژ, ایرلندیها نیز که از استعمار داخلی رنج میبردند توانستند استقلال خود را از قدرتمندترین استعمارگر زمان خود بریطانیا کسب کنند. بمرور مبارزات چند صد ساله پیشگامان اروپائی حقوق بشر به بار نشسته و خواست ملتها در جهت احقاق حقوق خود به محور مشروعیت سیاسی تبدیل شد. دیگر تقدیس تمامیت ارضی و تاریخهای ساختگی که بعنوان ابزار سرکوب مورد استفاده قرا می گرفتند رنگ باخته و حق تعیین سرنوشت ملل تحت ستم جای خود را در فرهنگ سیاسی باز کرد. امروز 195 کشور مستقل عضو سازمان ملل هستند درحالیکه در آغاز قرن بیستم تنها کمتر از 60 کشور در دنیا موجود بود .


لویز خوور رئیس جمهور چپگرای کاتالونیا که بدلیل اعلام استقلال در سال 1940 توسط فرانکواعدام شد

سرزمین کاتالونیا با سابقه مبارزاتی چند صد ساله یکی از اسطوره های مبارزات استقلال طلبانه و اعمال رفراندوم حق تعیین سرنوشت است. رسوبات فالانژیسم دوران فرانکو هنوز در ذهن بخشهای اسپانیائی نشین اسپانیا حضوری بیمارگونه دارد بگونه ایکه در قرن بیست ویک , حق تعیین سرنوشت را از کاتالانها و باسکیها دریغ کرده اند. اسپانیا از امضا کنندگان قطعنامه " حق تعیین سرنوشت ملل" بوده و ظاهرا می بایستی التزام عمل بدان داشته باشد اما بدلیل وزن نظامی و سیاسی سنگین در معادلات جهانی, عملا به زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی ادامه میدهد. اتحادیه اروپا و ناتو با پشت کردن به اصول خود, متحد خود را علنا به قانون شکنی ترغیب کردند. سیاست های سرکوبگرانه و ضد دموکراتیک دولت مرکزی اسپانیا خسارات اقتصادی و سیاسی فراونی به کل کشورشان وارد ساخته و لیکن تاثیری بر اراده کاتالانها در کسب حقوق حقه خود ایجاد نکرده است. آخرین تیر راستگرایان حاکم بر ماردیدکه با انحلال دولت خود مختار کاتالونیا و اعلام انتخابات رودرس -با حمایت کامل سوسیال-شوونیستهای اپوزیسیون - نیز دیروز به سنگ خورد. علیرغم زندانی کردن و تبعید رهبران احزاب استقلال طللب در انتخابات 21 دسامبر و تضییقات فراوان اعمال شده در تبلیغات انتخاباتی آنان و حضور گسترده جمعیت اسپانیائی کاتالونیا (38 درصد) که در زمان فرانکو به منطقه کوچانیده شه ادند احزاب فدرالیست و ضد کاتالان شکست سختی خوردند. سه حزب استقلال طلب لیبرال کاتالونیا(34 نماینده), سوسیال دموکرات کاتالونیا (32 نماینده ) و چپ افراطی ضد کاپیتالیسم کاتالونیا(4 نماینده) بار دیگر اکثریت مطلق مجلس خودمختار را کسب کردند






.کارلز پوجدمون رئیس جمهور تبعیدی کاتالونیا در بلژیک - وی آرشیتکت
رفراندوم حق تعیین سرنوشت چند ماه ییش و اعلام استقلال از اسپانیاست
آیا دولت مرکزی اسپانیا مجبور به حذف بندهای ضد دموکراتیک قانون اساسی خود در خصوص رفراندوم حق تعیین سرنوشت ملل غیر اسپانیائی خواهد شد و نتیجتا استقلال کاتالونیا و یا رفراندومی دیگر را خواهد پذیرفت و یا اینکه همچنان برای خود, اتحادیه اروپا و ناتو دردسر ساز شده, اقتصاد و نظم سیاسی شبه جزیره ایبریا را بیشتر مختل خواهد ساخت؟ حتی اکر امروز اسپانیا اصل حق تعیین سرنوشت را عملا بپذیرد از نقطه نظر رشد دموکراتیک 112 سال از کشورهای اسکاندیناو عقب خواهد بود. مبارزه برای تکمیل دموکراسی و حقوق مردم در اروپای غربی نیز ادامه دارد.
جمعه, دسامبر 22, 2017 - 11:16

   

آ

No comments: