Friday, August 10, 2018

آیا تبریز واقعاً سکوت کرده است؟

                                 
مقدمه: طی ماه های اخیر اعتراضات گسسته وار خیابانی در شهرهای مختلف ایران و به خصوص در شهرهای مرکزی صورت گرفته که دلیل اصلی این اعتراضات مربوطه به گرانی ها و وضعیت وخیم اقتصادی می باشد که در سال های اخیر موجب شده تا معیشت مردم به سختی انجام گیرد. 


این اعتراضات هر از چندگاهی و نسبت به اتفاقات آنی در داخل ایران شروع و با تهدید عوامل حکومتی و البته دستگیری و بازداشت ها توام گردد. در این بین مناطق غیر مرکزی و به خصوص شهرهای آزربایجان از این اعتراضات سهمی ناچیز و یا در اصل هیچ سهمی نداشته است. عدم همراهی و نبود اعتراضات خیابانی در آزربایجان باعث شده است تا انتقادات و تحلیل های غیرمنطقی و احساسی در مورد آزربایجان و در راس آن تبریز انجام گیرد که موجب شد تا متنی در این خصوص نوشته و برداشت خود از این عدم همراهی و تحلیل های غیر منطقی و احساسی اعلام دارم. امید است تا منتقدان عزیز و معترضان به سکوت تبریز و عدم همراهی آزربایجان نظرات خود را در این خصوص اعلام دارند.

تبریز و سکوت؟
اگر به طور ساده و بدون تحلیل های سیاسی به مسئله اعتراضات اخیر نگاه کنیم، گرانی ها و فشارهای اقتصادی دلیل شروع این اعتراضات بوده اند که از دی ماه سال گذشته تا به امروز و به صورت گسسته وار روی داده است. پشت پرده این اعتراضات می تواند دلایل دیگری نیز داشته باشد یا عوامل مختلف و دست های پشت پرده و یا سناریوهای حکومتی و دولتی نیز می تواند برای این اعتراضات در نظر گرفت. با این حال اگر فرض بر این باشد که این اعترضات به دلیل فشارهای اقتصادی و گرانی های اخیر می باشد، باید عرض نماییم که این نوع اعتراضات خود تبعیض و بی عدالتی در جامعه ایران را به نمایش می گذارد. چرا که سالیان سال است که مناطق غیر مرکزی از این تبعیضات اقتصادی رنج می برند. آیا منتقدان به سکوت تبریز تا به حال سری به شهرهای مرزی و نفتی خوزستان، به شهرهای زر خیز آزربایجان، به کردستان، به بلوچستان زده اند؟ اگر فشار اقتصادی امان شما را بریده است، ملل غیر فارس سالهاست که از تبعیضات اقتصادی ناله می کنند و این شما بودید که نه شنیدید و نه خواستید بشنوید. اگر امروز کشاورز اصفهانی از بی آبی و خشکی زاینده رودش می نالد، اگر کارگر تهرانی از بی پولی ناله می کند، اگر تاجر کرمانی از گرانی دلار می رنجد، آزربایجان و آزربایجانی برای خشکی نگین اش، دریاچه اورمیه، بارها و بارها اعتراض کرد و دستگیر شد و زندانی شد و شهید داد ولی شما به جای همراهی سکوت اختیار کردید و انگ تجزیه طلبی زدید. کارخانه هایش ورشکست شده و تعطیل کرده اند، صنعت را به مرکز برند و تاجرش را به نام امنیتی بودن فراری داند و کارگرش به امید یافتن کار مهاجرت کرد و به دلیل داشتن لهجه اش تمسخر شد و در صدا و سیمای به ظاهر ملی رفتگرش تورک شد و با فرچه توالت مسواک زد و سوسک شد و شما برای آن خندیدی و دیالوگتان پر شد از چرا میخندها. اگر امروز تهرانی از گرانی دلار و سکه می نالد، آزربایجان و آزربایجانی از تاراج معادنش، از دزدی طلای سونگون و تیکان تپه اش می نالد و اعتراض می کند ولی هر بار به جرم تجزیه طلبی و بیگانه پرستی از طرف شما روبرو شده است بی آنکه همدل و همزبان باشیم. زلزله قره داغ یادتان هست؟ چرا هموطن آزربایجانی تنها ماند؟ مگر نه این که بنی آدم اعضای یکدیگرند، ولی شما نشان دادید که مرکزگرایان از سایرین برترند.

می گویید تبریز سکوت کرده است. تبریز سکوت نکرده است، تبریز 90 سال است که فریاد می زند ولی چون زبانش را بریده اند، صدایش را نمی شنوید. تبریز برای زبان مادری اش زندان کشید، تبعید شد، تجزیه طلب شد، عامل بیگانه شد و شما نه تنها در کنارمان نبودید بلکه مقابلمان ایستادید. توهین های ورزشگاه آزادی را مگر شما نثارمان نکردید؟ مگر اعتراض های ورزشگاه سهند را نشنیدید؟ وقتی در روز روشن سر تراختور را به دست مدیران اصفهانی بریدند، شما نبودید که جوک ساختید؟ زننده ترین جمله ای که در عمرم شنیده ام همین "تفرقه بینداز و حکومت کن" است. چرا وقتی بحث توهین و تبعیض می شود همراه حکومت هستید ولی وقتی گرفتاری دارید تبریز و آزربایجان را می طلبید؟
تبریز اگر سکوت کرده بود باید زندان های تبریز خالی از فعالان مدنی آزربایجان بود. آیا اسم سیامک میرزایی، لطیف حسنی، ابراهیم نوری، عباس لسانی، ایرج محمدی، کیومرث اسلام و ... را شنیده اید؟ تبریز در این سال ها بیشترین اعتراضات، دستگیری ها، تبعید و شهید در راه عدالت و آزادی داده است و شما حتی برای یکبار هم که شده همراهی که هیچ همدردی نکرده اید ولی امروز می خواهید برای شکم گرسنه ات، گلو پاره کنیم.

اگر درد شما اقتصاد است، اگر گرانی های امان از شما بریده است، ما درد وخیم تر داریم. شما حتی اجازه نمی دهی من خودم را معرفی کنم. شمای منتقد که مرا آذری می خوانی فریاد هارای هارای من تورکم را نمی شنوی، حتی حقوق شهروندی مرا قبول نداری، به ایران یکپارچه ات با هر قیمتی چسبیده ای، حتی به قیمت از بین بردن هویت من.

کشاورز آزربایجانی با اعترضش به خشکی دریاچه اش، تاراج دشت مغاننش، کارگر تبریزی با اعتراض به تبعیضات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اش همیشه در صحنه بوده و هست

اعتراضات اگر برای مرکز باشد برای آزادی ولی اگر برای خود باشد تجزیه طلبی است. این تفکر توست که عدم همراهی را برای من مطمئن تر می کند. تبریز سکوت نکرده است بلکه همراه تو نیست. تبریز برای هویت از دست رفته اش، برای تاریخ جعل شده اش، برای تخریب ابنیه های تاریخی اش، برای زبان مادری اش، و برای تمام تبعیضاتی که در این 90 سال برایش اعمال شده است اعتراض کرده، می کند و خواهد کرد. تبریز سکوت نکرده است گوشی می خواهد برای شنیدن و جرات می خواهد برای همراهی کردن.
عقوب رمضانی
تبریز – 15 مرداد 1397

No comments: