جوابیهای کوتاه به آقای
ابولحسن بنی صدر - ابراهیم
جهانگیری
آیا دوست دارید حقیقت را بشنوید با رعایت حال و وضح شما و دیگر دوستان و روشنفکران فارس و به خاطر اینکه مقالهام نیز به راحتی در وبسایتهای فارسی چاپ شود از حقیقت چشم پوشی کرده و طوری بنویسم و با شما و دوستان دیگر سخن بگویم که به قولی نه سیخ بسوزد نه کباب. اما من بخش نخست را انتخاب میکنم و به شما و دیگر دوستان قول میدهم چیزی که مینویسم چکیده فکری یک نفرو یا گروه محدودی از کردها نیست، حتی به صراحت میگویم در این مورد احزاب از مردم کرد عقبتر و ملایمتر در حرکتند. اما حقایق را باید گفت، زیرا زمان بازی با کلمات و طرح شعار و گفتمانهای غیر واقعی بسر آمده و کسی از آن سود نخواهد برد.
جناب آقای بنی صدر در یادداشتی که در وبسایت اخبار روز منتشرکرده است از توافق دو حزب و سازمان سیاسیی کوردستانی ، حزب دمکرات کردستان ایران و کۆمهله بهشدت ابراز نگرانی کرده و به ویژه از تکیه کردن این احزاب بر حق تعیین سرنوشت ابراز ناخرسندی عمیق کرده و باز هم با همان دیدگاه بسیار تنگنظرانه کردها را قوم خطاب کرده و به اصلهایی از توافقنامه تاخته است که در آن از حق تعیین سرنوشت و فدرالیسم ملی_ جغرافیایی بحث شدهاست.
اقای بنی صدر آنچنان در تعصب نژادی خود غرق شدهاند که حقیقت عیان و تلخ آپارتاید نژادی و مذهبی در حق کردها و دیگر ملتهای ساکن محدوده جغرافیایی ایران را نادیده گرفته و میگوید" برخی از فرمولبندیهای توافقنامه یادآور شرایط ملتهایی است که یوغ استعمار را به گرده میکشند، درحالیکه در ایران علیرغم وجود نارسایی های بسیار در رفتارهای حاکمیتها هیچگاه دولتی منبعث از گروهی قومی در رأس "ملت یا ملتهای زیرسلطه" دیده نشده است."
انکار واقعیتهای ملموسی که در ایران زمان شاه و بویژه ایران اسلامی و نوع رفتار این حکومتها با کردها و قبول این حقیقت تلخ که این رژیمها ، همیشه کردها را از کمترین حق و حقوق شهروندی محروم کردهاند و هرگز آنها را در عمل شهروند درجه یک کههیچ بلکه درجه دو هم به حساب نیاوردهاند میتواند تنها از زاویهو دیدگاه یک متعصب قومی بیان گردد، چنین انسانی در هر مقام و منزلتی که باشد قطعا نه تحلیل گر منصفی است و نه شایسته آنست که در مورد ملتی سخن بگوید که با گوشت و استخوان تبعیضهای نژادی و مذهبی را حس کرده و تجربه کرده است. رفتار بسیار خصمانه و وحشیانه این رژیمها با مردم کورد بویژه با فعالان سیاسی و مدنی این ملت ستمدیده، تبعیضصهای نژادی و مذهبی، ستمهای سیاسی اجتماعی و اقتصادی همه و همه بیانگر این واقعیت است که از دیدگاه حکومتهایی مرکزی کردها ایرانی نبوده و نیستند. حال چرا در چهارچوب محدوده جغرافیایی ایران زندگی کرده و تحت سلطه حکومت مرکزی تن به ایرانی بودن دادهاند؟ حقیقت این است که یک سیستم استعماری و زورگو آنها را بهاسارت گرفته است و بجز در مواردی که به کردها نیاز داشته است و برای فریب افکار عمومی و در عین حال سوء استفاده از احساست پاک این مردمان و این ملت که آنها را ایرانیان شریف و اصیل و مرزبانان غیور مینامد، در دیگر موارد رفتار و کردار این حکومتها با این ملت هرگز نوع رفتار حکومتی نیست که با شهروندان خود داشته است. حال ممکن است گفته شود که این حکومت به همه ستم روا میدارد و فرقی بین فارس و کرد و عرب و بلوچ و ترک نیست. این ممکن است به ظاهر درست برداشت شود اما چنانکه به عمق مسئله نگاه واقعبینانه داشته باشیم در خواهیم یافت، این دولتها ستمی راکه در حق ملتهای مختلف بهویژه کردها روا داشته و میدارند ستمی است مضاعف و چند برابر.
جناب آقای بنی صدر، بهتر آنست چشمها را گشود و دنیا را آنطوری که هست دید نه آنسان که در ذهن خود داریم. دیگر زمان بیداری ملتها فرا رسیده است و شما نمیتوانید بسان چند دهه گذشته این تئوریهای مسخ و فرسوده را به خورد نسل بسیار روشن و آگاه امروزی بدهید. کردها ایرانی نیستند و هیچ تعهدی نیز در قبال ایران و تمامیت ارض و خاکی را ندارند که شماها به زور و نیرنگ و با طرح شعارهای احساسی آنرا تصاحب کردهاید. تا اینجای قضیه روشن و شفاف و بی پرده، واقعیتهایی بود که من از درون جامعهی کردها برای شما بازگو کردهام و این را نیز یاد آور شوم که در این مورد نظر بقیه ملتهای ساکن ایران نیز اینچنین است و ترکها و بلوچها و ترکمنها و عربها نیز چنین فکر میکنند، من با آنها و سازمانهای این ملیتها در ارتباطم و درستی این موضوع را نیز خود شما بهتر از هر فرد دیگری میدانید. اما آیا کردها آمادهاند در چهار چوب ایرانی دمکراتیک که تمامی حق و حقوق آنها محترم شمرده شود باقی بمانند ، من به جرات میتوانم بگویم که جواب این سوال به احتمال زیاد مثبت خواهد بود. البته در صورتیکه شماها بتوانید اعتماد تام و تمام کردها را با صداقت در عمل به خود جلب کرده و در قانون اساسی آینده حقوق کامل کردها را با گنجاندن اصل حق تعیین سرنوشت و در یک سیستم فدرال دمکراتیک برسمیت بشناسید. در این صورت احتمالا کردها با ایران ماندن را گزینه برتر بدانند، البته این نیز باید در رفراندومی که مردم کرد در آن شرکت خواهند کرد به رای گذاشته شود . اما به عقیده اینجانب این تنها راه حفظ تمامیت ارضی ایران است. ارض و خاکی که مال همه ملتهای ساکن محدوده جغرافیایی ایران بوده و هست. به همین دلیل این کردها نیستند که مسئول حفظ تمامیت ارضی ایران را دارند، بلکه شما و دیگر روشنفکران فارس و مرکزیت گرا هستید که با به روز کردن افکار و اندیشههای کهنه خود میتوانید آنرا حفظ کنید. سخن آخر اینکه در تمام دنیا رسم چنین بوده است که هر خلق و ملتی خود در مورد سرنوشت خویش تصمیم گیری خواهد کردو به هیچ عنوان کسان دیگری از ملیتهای متفاوت حق دخالت در نوع تصمیم گیری آنها را ندارند.
www.akhbar-rooz.com
تاکید متن از
مدیریت وبلاگ است
No comments:
Post a Comment