Tuesday, August 13, 2013

از 28 دشوار تا پایان موقت ..... از 22 تیر تا 18 مرداد نودو دو

تیرماه 1392 سر فصلی نوین را در تاریخ آزربایجان جنوبی گشود. شاید به جرات بتوان گفت حرکت ملی آذربایجان از
سال 1389 مسیر جدیدی را در حال تجربه کردن است، مسیری که مبارزه مدنی آشکار را می توان به عنوان مهم ترین فاکتور آن بر شمرد. تازگی این حرکت به وسعت تازگی تشکیلاتی بود که از تاریخ 22 تیر 92 دست به اعتصاب غذای نامحدود زد. 45 سال زندان پاسخ تازگی و طراوتی بود که تشکیلات جنبش نو بیداری آزربایجان جنوبی به حرکت ملی- مدنی آذربایجان داده بود. این تشکیلات با در پیش گرفتن مبارزه مدنی اشکار قصد نمود تا جانی دوباره به حرکتی با سابقه 100 ساله بدهد. شکل گیری این تشکیلات نقطه عطفی بود برای حرکت ملی آزربایجان تا با فعالیت آشکار مدنی، دولت حاکم را از نیات دموکراتیک مردم آزربایجان و خواسته های به حق آنان آگاه سازد، تا بدانند این حرکت ملی فقط خواهان برآورده شدن حقوق ملت خویش که دیگر تبدیل به آمال و آرزو شده است می باشد. این اهداف مفصلا در مرام نامه این تشکیلات بیان گشته؛ برگرداندن اعتماد به نفس از دست رفته این ملت و بازسازی فرهنگ ناسالم حاکم در جامعه، رفاه ملی ، توسعه و امنیت در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... از جمله این موارد هستند. در برابر این رویکرد مدنی پاسخی بسیار عجیب به خواسته های مردم آزربایجان و اعضای کمیته مرکزی تشکیلات نو بیداری آزربایجان جنوبی داده شد، پاسخی که تامل در آن آشکار کننده نقاطی بس عمیق و سازنده است؛ 45 سال زندان برای اعضای تشکیلات نوبیداری آزربایجان جنوبی. و چه پاسخی زیباتر از این!!!
زبان آشکار و مدنی که بر مزاج حاکمیت خوش نیامد، اشد مجازات را برای دبیر کل و 4 عضو دیگر این تشکیلات طلب کرد تا صحه ای بگذارد بر درستی راه این فعالین خستگی ناپذیر. اما آنچه که دولت حاکم را بیش از پیش بر افروخت، پاسخ مدنی دیگری از جانب این فعالین به این اشد مجازات بود. بعد از طی مراحل قانونی! و طی شدن روند بازجویی و دادرسی و دادگاه تجدید نظر فقط و فقط در طی 48 ساعت حکم مذکورتایید شد و جان بر کفان آذربایجان ، آقای دکتر لطیف حسنی ( دبیر کل) و آقایان آیت مهرعلی بیگلو، شهرام رادمهر، بهبود قلی زاده و محمود فضلی، سایر اعضای کمیته مرکزی این تشکیلات، در پروسه مدنی و غیر خشونت آمیز دیگری دست به اعتصاب غذای نامحدود زدند. این بارعکس العمل، با سکوت مسئولین و رفتار توهین آمیز با خانواده های این فعالین شروع شد و به تبعید به زندان رجایی شهر ختم گردید.

اعتصاب شکسته نشد، مقاومت هنوز ادامه دارد...
این 5 فعال همیشه حاضر در حرکت ملی پس از دستگیری های گسترده اعضای این تشکیلات در سال 89 ، خود را آماده نبردی سنگین و البته با شکل و شمایی جدید با مخالفان مدنیت و مدرنیسم کردند ولیکن از دی ماه سال 91 مجددا دستگیری آنها آغاز گردید که ابتدا تصور می شد به بهانه گذراندن محکومیت قبلی آنهاست، ولیکن باری دیگر در دادگاهی ساختگی و برای دومین بار متوالی با اتهام هایی واهی که در سال 89 نیز به خاطر آن حکم دریافت کرده بودند، محکوم گشته و برای یک پرونده دو حکم متفاوت دریافت کردند.هر کدام به 9 سال و مجموعا به 45 سال زندان محکوم شدند. فعالین حرکت ملی در برابر این حکم، شبانه روز اطلاع رسانی کرده صدای این مظلومین در بند را به گوش آن هایی رسانیدند که شاید پیش از این اتفاق به سختی می توانست برسد. 5 عضو تشکیلات یئنی گاموح برای اعتراض به حکم مذکور و اعتقاد به ناسالم بودن روند دادرسی دست به اعتصاب غذای نامحدود زدند، چرایی این حکم که از سوی ارگان های حقوق بشری جهان پرسیده شد پاسخی جز مدرنیسم، دموکراسی خواهی، تلاش برای در دست گرفت سرنوشت خویش، آزادی بیان و عقیده، سکولاریسم، و جلوگیری از آسیمیلاسیون هویت مردم تورک زبان آزربایجان جنوبی نداشت. پاسخی که حیرت و تعجب بسیاری از روشن فکران ایران و جهان را برانگیخت و در رسانه های بسیاری بازتاب پیدا کرد. آری...
مرغ باغ ملکوت ام نی ام از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
اعتصاب غذا از 22 تیر ماه تا 18 مرداد ماه ادامه پیدا کرد و در این مدت آنچه که در توان و امکان بود با وجود تمامی فراز و نشیب ها برای حمایت از این فعالین مدنی صورت گرفت. اعتصاب غذایی که به طور نامحدود تا اجابت خواسته ها اعلام شده بود، در تاریخ 18 مرداد ماه به درخواست پیش کسوتان و فعالین حرکت ملی، طرفداران تشکیلات یئنی گاموح مصلحت را بر شکستن موقت این اعتصاب دانسته در حالی که هر کدام از آن ها نزدیک به 15 کیلو وزن کم کرده بودند به اعتصاب خود پایان دادند.

از 18 مرداد تا آغاز اعتصابی دیگر
جمعه، 18 مرداد ماه 1392 هم زمان با بزرگترین عید مسلمانان جهان (عید فطر) و طی درخواست های متعدد و متوالی، رهبران تشکیلات یئنی گاموح به طور موقت و مشروط دست از اعتصاب غذا کشیدند. برگزاری دادگاهی مستقل و علنی که حداقل در آن امکان دفاع از مواضع مردم خویش را داشته باشند کف خواسته های این فعالین مدنی آزربایجان است.
شروع مجدد اعتصاب غذا موکول گشت به حکم نهایی دادگاه و پاسخ به شکایت آن ها در دیوان عالی. اگرچه از شروع اعتصاب غذا تا پایان آن 28 روز دشوار برای مردم و فعالین حرکت ملی- مدنی آزربایجان بود و تلاش های بسیاری در راستای رسانیدن صدای این ملت مظلوم به جهان صورت گرفت، اینک که به صورت موقت و مشروط این اعتصاب غذا متوقف گشته وظیفه ای سنگین تر بر دوش فعالین این حرکت گذاشته شده است. هر تلاشی که بتوان از طریق آن بر حکم نهایی دادگاه و دیوان عالی تاثیر گذاشت بر هر آزربایجانی آگاهی واجب عینی شده است. تلاش در این باجه زمانی، یعنی از پایان مشروط اعتصاب غذا تا رای دادگاه برهه ای سرنوشت ساز در آینده حرکت ملی - مدنی آذربایجان جنوبی و 5 فعال شناخته شده این حرکت خواهد بود. اگرچه تاکنون نیز با مجاهدت و تلاش دوستان، تا حد قابل قبولی صدای این فعالین به گوش ارگان های حقوق بشری رسیده است ولیکن نتیجه نهایی و خواست واقعی یعنی برگزاری دادگاه سالم و شکست حکم ناعادلانه در این دادگاه ، منوط به فعالیت و اکتیو بودن فعالین حرکت ملی - مدنی در این برهه کوتاه و سرنوشت ساز است. خیزش همگانی در جهت شکستن حکم مذکور نه فقط حرکتی در جهت رهایی این فعالین؛ که در اوج خود آگاهی راهشان را برگزیده اند؛ خواهد بود، بلکه مهم تر از آن پاسخی خواهد بود بهارگان هایی که با چنین احکامی می خواهند مسیر را برای حکم هایی حتی ناعادلاتر از این نیز هموار کنند.
دوستان، سکوت ما در این برهه از تارخ جزء سرافکندگی و ذلالت پیام دیگری به آیندگانمان نخواهد داشت. هم فکران عزیز، امروز مخالفان حق می خواهد با سر نیزه به مبارزه فعالین مدنی بیاید، سینه ها را سپر باید کرد، سکوت در برابر این ناعدالتی آشکار این تصور واهی را ایجاد خواهد کرد که می توان ظلم کرد و سکوت دید، جفا کرد و به حیات ادامه داد و مهمتر از همه بر جفای خود افزود. آری، اگر سکوت کنیم باید منتظر احکام هولناک تر و سنگین تری در روزهای نه چندان دور باشیم، اگر امروز فریاد عدالت سر ندهیم بایستی فردا خود را آماده روزهای دشوارتر از این بکنیم!
اظهار عجز در برابر ظالم روا
مدار اشک کباب موجب طغیان آتش است
آن هایی که این فریاد را تنها به فریاد طرفداران تشکیلاتی خاص محدود می کنند، دیری نخواهد گذشت که این آتش را در دامان خویش خواهند یافت، آن هایی که این فریاد را تنها تلاشی صرفا برای رهایی 5 فعال مدنی می دانند، عجب فاصله عمیقی دارند با عالم مبارزه ملی – سیاسی آذربایجان. فعالین این حرکت ملی - مدنی، هم فکران، دوستان، مردم شریف آذربایجان جنوبی، مشروط و معلق کردن اعتصاب غذا امروز وظیفه ای سنگین ولیکن سرنوشت ساز را بر دوش ما گذاشته، امروز ما باید این مشروطیت را با تلاش های شبانه روزی از میان برداشته مانع از شروع اعتصابی دیگر باشیم. دوستانمان در بحرانی ترین وضعیت جسمانی به سر می برند، آیا می توانید نتایج شروع اعتصابی دیگر را حدس بزنید؟ این مشروطیت فرصتی است برای خیزشی دوباره، تغییری نوین، تلاشی بیش از پیش و مهم تر از همه معلق اعلام کردن این اعتصاب از جان گذشته گی است بی مثال. شما اعتصاب کردید و ما تبلیغ، اکنون نوبت آن است که با نیرویی چند برابر بر تن این تبلیغات جامه واقعیت بپوشانیم وگرنه مسیری را آمده ایم که به مقصد نرسیده برمی گردیم. دوستان گر به حقیم از انبوه عدو باکی نیست!
2013-08-12 15:16:47
نویسنده : اعظم  پیری ولی کندی
 http://www.yurd.net/  ازسایت یوردنت  

Friday, August 9, 2013

پيام رهبران رهبران يئني گاموح از زندان: راه ما حق است و پيروزي از آن ماست‎

 
 
امروز جمعه برابر با 18 مرداد 92 / نهم آگوست 2013 در بیست و هشتمین روز اعتصاب غذای شورای رهبری یئنی گاموح، این زندانیان سیاسی با ارسال بیانیه ای از زندان رجائی شهر به صورت مشروط به اعتصاب غذای خود پایان دادند. به گزارش سایت رسمی یئنی گاموح در بیانیه صادر شده شروع دوباره اعتصاب غذا منوط به حکم نهایی دادگاه شده است. دکتر لطیف حسنی دبیر کل و آقایان مهندس محمود فضلی، آیت مهر علی بگلو، بهبود قلیزاده و مهندس شهرام رادمهر اعضای کمیته مرکزی حزب یئنی گاموح هستند که در اعتراض به حکم 45 سال حبس از روز 22 تیرماه دست به اعتصاب غذا زده بودند.
ترجمه فارسی متن بیانیه:


ملت بزرگ آذربايجان!

فعالين راه آزادي٬ حقوق بشر٬ دموكراسي و صلح!

چنانكه مي دانيد٬ ما بخاطر فعاليت علني و مدني خود در راه احقاق حقوق ابتدايي ترین حقوق انسانی- ملي توركان آذربايجان جنوبي به حبسهاي طويل المدت محكوم شده ايم. در اعتراض به اين احكام ناعادلانه، غيرقانوني و سیاسی و خواست برگزاري يك دادگاه مستقل و علنی که بتوانیم در آن از مطالبات برحق ملت آذربايجان و فعاليتهاي قانوني خودمان دفاع کنیم٬ تا به امروز در اعتصاب غذا بوده ايم. در مقابل بدون آنكه جوابي به اين خواست برحق و قانوني خود دريافت كنيم٬ از تبريز به زندان رجايي شهر كرج تبعيد شديم.

عليرغم تصميم اوليه ما مبني براي ادامه اعتصاب نا محدود٬ در روزهاي اخير٬ شخصيتهاي مستقل و تشكلهاي عدالتخواه زيادي٬ ضمن حمايت از اين اعتراض برحق ما٬ خواهان توقف اعتصاب غذا شده اند. ما با نثار سپاس بيدريغ خود از همه اين كساني كه در طي اين روزها از ما حمايت كرده اند مخصوصا دوستان همسنگري که در حمايت از ما دست اعتصاب غذا در ديگر زندانها زده اند، پيشكسوتان جنبش ملي آذربايجان جنوبي٬ فعالين ملي بيشمار٬ گروههاي سياسي متعدد٬ شخصيتهاي معروف ديني٬ احزاب سياسي -ملي و نمايندگان پارلمان آذربايجان شمالي٬ تشكلهاي فعال حقوق بشري٬ نمايندگان ديگر ملتهاي ساكن ايران از ما حمايت كرده اند و با توجه به تقاضاي صمیمانه آنان براي پايان دادن به اعتصاب غذاي خود٬ فعلا بطور موقتي در تاريخ (2013-8-9/ 1392-05-18) مصادف با عيد فطر به اعتصاب غذاي خود پايان ميدهيم و از برداران گرامي مان٬ عزيز پورولي و عبدالله صدوقي تقاضا ميكنيم كه اعتصاب غذاي حمايتي خودشان را متوقف كنند. لازم به ذكر است كه تصميم بعدي ما براي شروع مجدد اعتصاب غذا موكول به حكم نهايي دادگاه خواهد بود.

مبارزين گرامي راه حق و عدالت!
همصدا شدن شما با ما و منعكس كردن افكار دموكراتيك و انساني ما در دنيا٬ حمايت و همدردي شما٬ ايمان ما را به راهمان بازهم محکمتر كرد. ما معتقديم كه ما با تعامل و اتحاد با هم در ساختن جامعه اي دمكراتيك و عاري از نژادپرستي و تبعیض در منطقه موفق خواهيم بود و اگر فعالیتها و حتي فدای جان ما اين نبرد را تسريع كند، خوشا به سعادت ما و ما در اين راه آماده ايم.

راه ما حق است و پيروزي از آن ماست!

دبير كل و كميته مركزي يئني گاموح
زندان رجايي شهر كرج
18 مردادماه 1392، 9 آگوست
   نوشته شده توسط Yeni Gamoh   
   
جمعه ، 18 مرداد 1392 ، 10:3
 
 

 
  
 
 
       
   
 



Wednesday, August 7, 2013

در خواست شخصیتها و فعالان ملی از رهبران یئنی کاموح برای پایان اعتصاب

    سعيد متين پور و نه نفر ديگر از شخصيتها و فعالان ملي حرکت ملي آذربايجان     
در پيامي خطاب به  زندانيان اعتصابي میگویند که به درخواست خانواده هایتان،ماو هزاران انسانی که نگران سلامتی شما هستند جواب مثبت داده و حداقل به صورت موقت هم شده از اعتصاب غذا دست کشیده و آنرا به عقب بیندازید.
جناب آقای دکتر لطیف حسنی، مهندس محمود فضلی، آیت مهرعلی بیگلو، بهبود قلی زاده و مهندس شهرام رادمهر
فرزندان نمونه و ارزشمند ملت !
ما در بیرون ، و در خانه هایمان شرایط سخت شما را درک می کنیم؛ ما می دانیم که شما جز کار فرهنگی ،کار دیگری که امنیت کشور را به خطر اندازد انجام نداده اید ولی به حبس طولانی مدت محکوم شده اید .
ما هم مثل شا محکومیت 9 سال زندان را نه تنها برای شما ، بلکه برای هیچ کسی، که فعالیت فرهنگی می کند روا نمی دانیم و معتقدیم که با این اعتصاب غذای شما ، صفحه جدیدی در تاریخ حرکت ملی باز شده است ، اما سلامتی شما برای خانواده هایتان ، برای ما و آنهایی که مبارزه فرهنگی می کنند بسیار پر اهمیت است .
لذا از شما تقاضا داریم به درخواست خانواده هایتان ، ما و هزاران انسانی که نگران سلامتی شما هستند جواب مثبت داده و حداقل به صورت موقت هم شده از اعتصاب غذا دست کشیده و آنرا به عقب بیندازید .
طبیعی است ما هم انتظار داریم مقامات مسئول به این تصمیم شما با دید مثبت نگاه کرده بازبینی در حکم صادره نموده و دادگاه عادلانه ای در این مورد تشکیل شود .
و من ا.... التوفیق 15/5/1392
1- حسن هرگلی (دمیرچی)
2- منوچهر عزیزی
3- حسن راشدی
4- حسین محمد خانی (ح. م . گونئیلی)
5- عباس لسانی
6- اکبر آزاد
7- حمید شافعی
8- علیرضا صرافی
9- جلال کودریلو
10- سعید متین پور


Thursday, August 1, 2013

نامه سرگشاده به قاتل حزب اللهی رافق تقی

تو ضیح مترجم: رافق تقی پزشک و نویسنده آذربایجانی است در ١٥ نوامبر سال ٢٠٠٦ میلادی مقاله ای به نوشته او با نام «ما و اروپا» در روزنامه صنعت که در باکو انتشار می یابد چاپ شد و باعث اعتراض حزب اللهی ها ایران گردید چون آنان این نوشته را کفرآمیز و بر علیه دین اسلام ارزیابی کرده بودند عده ای از مقلدان آیت‌الله محمد فاضل لنکرانی به وی رجوع کرده و خواهان نظر وی دراینباره شدند آیت‌الله محمد فاضل لنکرانی با صدور فتوایی نوشت: قتل او بر هر کسی که به او دسترسی داشته باشد لازم است و مسئول روزنامه مذکور که چنین افکار و عقایدی را با علم و توجه منتشر می‌کند همین حکم را دارد در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۱، رافق تقی با چاقو مورد سوء قصد قرار گرفت و ۲۳ نوامبر ۲۰۱۱ در بیمارستان مرکز کلنیکی باکو جان سپرد. خانم الوجا آتالی که از دوستان رافق تقی بود به مناسبت سالروز تولد رافق تقی در پنجم آگوست نوشته زیر را به رشته تحریر درآورده است لازم به یادآوری است که خانم الوجا آتالی مولف ده کتاب با مضامین ادبی،اجتماعی و سیاسی است. با تشکر بابک آزاد


پنجم آگوست سالروز تولد رافق تقی است من این نوشته را به این نویسنده قربانی جهالت تقدیم میکنم من پیشنهادمی کنم ١٩ نوامبر یعنی روزی که رافق تقی مورد سوء قصد واقع شد در آذربایجان روز مبارزه با نادانی اعلام شود من برای اولین بار در سال ٢٠١١ این پیشنهاد را با رسانه های گروهی در میان گذاشتم.

 

به نظر روانشنان بعضی از بیماران روانی (psychopath) دارای وجدان نیستند و هرگز به خاطر جنایتی که مرتکب شده اند احساس گناه نمی کنند اما من می دانم که تو بیمار روانی نیستی پیروی کورکورانه از دین، نیروی ادراک تو را مسموم نموده است و به این دلیل نمی توانی میان درست و نادست فرق بگذاری بعد از به قتل رسیدن رافق تقی دختر نوجوان او درنامه ای سرگشاده از تو این سئوال را کرد «من پدرم را خیلی دوست داشتم تو چرا پدر مرا کشتی؟» در واقع هرکسی که خبر قتل رافق تقی را می شنید همین سوال را تکرار می کرد برای چه او را کشتند؟ سرانجام کسی پیداشدکه به این سئوال مشخص جواب مشخص دهد آیت‌الله محمد جواد فاضل لنکرانی برای توجیه قتل رافق تقی گفت « قتل او برای رضایت خدا لازم بود» در ١٩ نوامبر سال ٢٠٠٦ میلادی مقاله ای از رافق تقی درروزنامه صنعت انتشار یافت در این مقاله، نشر خرافات با نام اسلام بصورت یکی از موانع اساسی بر سر راه پیشرفت در آذربایجان، ارزیابی شده بود. من نمیدانم چرا باید این نوشته خدا را آنقدر عصبانی کرده باشد که از ریختن خون رافق تقی خشنود شود؟ من دراینجا قاتل حزب اللهی رافق تقی را مخاطب قرارداده و می پرسم آیا تو خبر داری که در کشورهایی مثل ایران، عراق و افغانستان، پیروان مذهب شیعه و سنی بر علیه همدیگر دست به اعمال تروریستی می زنند و دهها تن از افراد بیگناه از جمله کودکان قربانی خشونت آنان می شود برای مثال مدتی قبل شبه نظامیان سنی اتوبوسی را در بغداد مجبور به توقف می نمایند و جوانانی را که شیعه بودند پیاده کرده و آنان را از نزدیک به ضرب گلوله به قتل می رسانند در حالیکه هر دو طرف به خدای یکتا و قرآن اعتقاد دارند و حضرت محمد را فرستاده خدا می دانند. دهها سال است درایرلند پیروان کاتولیکها و پروتستانها به خاطر پرنسیبهای دین مسیحیت همدیگر را می کشند در حالیکه هردو طرف به خدا و انجیل اعتقاد دارند و حضرت عیسی را فرستاده خدا می دانند من باز قاتل حزب اللهی رافق تقی را مخاطب قرار می دهم و می گویم تو اگر بوسیله گوگل درباره «پدوفیلی و کلیسا» جستجو کنی به اطلاعات زیادی درباره رسواییهای کلیسا دسترسی پیدا خواهی کرد و خواهی دید که چگونه بعضی از کشیشان در کلیسا که خانه خدا خوانده می شود به کودکان خردسال تجاوز جنسی کرده اند چون این اتفاقات درکشورهای آزاد دنیا مثل آمریکا روی داده است از اینرو مطبوعات توانسته اند اخبار این رسواییها را آزادانه منعکس نمایند اما درایران برای اینکه تقدس روحانیون حکومتی خدشه دار نشود رسواییهای آنان پرده پوشی می شود و فقط در شرایط استثنايی محاکمه روحانی خاطی در دادگاه ویژه روحانیت و در پشت درهای بسته صورت می پذیرد و افکارعمومی از چندو چون ماجرا بی خبر می ماند اگر رژیم ایران توانسته است رسواییهای روحانیون حکومتی را پرده پوشی کند اما هرگز نتوانسته است تجاوزات جنسی را در زندانهای ایران پره پوشی کند بارها زنان متاهل و دختران جوان توسط رسانه های گروهی غیر حکومتی ادعا کرده اند که درزندان مورد تجاوز بازجویان خود قرارگرفته اند راستی چرا روحانیون حکومتی مثل آیت الله لنکرانی در اینباره سکوت اختیار کرده اند آیا می توان از سکوت آنان این نتیجه را گرفت که خدای آنان از وقوع این جنایات هولناک ناخوشند نیست؟ من در سوم جولای سال ٢٠١١ برای آخرین بار رافق تقی را در شهر باکو ملاقات کردم مثل همیشه صمیمی و خوشرو بود گفتگوی ما حدوا یک ساعت طول کشید از او درباره مقاله ای که از او در روزنامه صنعت به چاپ رسیده و موجب شده است از طرف ایران تهدید به مرگ شود سئولاتی نمودم بلاخره این تهدیدات به کجا رسید؟ آیا هنوز هم این تهدیدات ادامه دارد ؟ او در جواب گفت برای من چگونه زیستن بسیار مهمتر است از چگونه مردن. این جواب برای من قانع کننده بود من دوباره قاتل حزب اللهی او را مخاطب قرارمی دهم و می گویم تو به خاطر رضایت خدا رافق تقی را کشتی من خیلی کنجکاوم هستم که خدای موردباور تو را بهتر بشناسم اما تو مثل رافق تقی آدم جسوری نیستی که با مخالف خود رو در رو بشینی نظرات خود را بازگو کنی و نظرات مخالف خود را بشنوی تو آدم بیچاره و ترسویی هستی که فقط میتوانی در پناه سیاهی شب از پشت سر به مخالف خودحمله کرده و او را بکشی و سپس فرارکرده خود را در قایم نمایی بنابراین من از زبان تو چیزی درباره خدای مورد باور تو نخواهم شنید اما تو از من می توانی درباره خدا بشنوی.

 

خدا کیست و یا چیست؟

 

برای شناخت خدا دو روش اساسی وجود دارد نگاه علمی و نگاه اسکولاستیک

 

١- در نگاه علمی جهان هستی از ماتریال تشکیل شده است و ماتریال را هم اتمها تشکیل می دهند و انرژی و حرکت هم باعث پیدایش اتمهامی شود در نگاه علمی وجود با رابطه علت و معلولی توجیه می شود برای مثال اگر بگوییم کره زمین را خدا آفریده است در اینجا این سئوال پیش می آیدخدا را چه کسی آفریده است علم به همه سئوالات نمی تواند پاسخ دهد بنابراین بین در نگاه علمی بین دانایی و نادانی خط قرمزی وجود دارد درجایی که علم برای سئوالی جواب ندارد باید گفته شود من نمیدانم البته اعتراف به ندانستن در رشد و ترقی انسان نقش پراهمیتی را ایفا می کند چون در ما انگیزه و کنجکاوی نیرومندی برای دانستن بوجود می آید برتراندراسل فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی به سفارش یک مجله انگلیسی مقاله‌ای نوشت تحت عنوان آیا خدایی هست؟ این مقاله به خاطر افکار خیلی متفاوت و جسورانه چاپ نشد اما با گذشت زمان بارها نشر یافت در این مقاله به نظر منتقدین برتراندراسل می کوشد بگوید که نباید مرز بین دانستن و نداستن مخدوش شود اگر ما چیزی را نمی فهمیم ویانمی دانیم نبایداز گفتن نمی دانم خجالت بکشیم کسانی که با توسل به خرافات می کوشند به همه سئوالات پاسخ دهند به شهادت تجارب تاریخی باعث جنایات هولناکی شده اند راسل در مقاله‌ای خود چنین نوشت: «اگر من مدعی می‌شدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید می‌گردد، هیچ کس قادر نبود مدّعای مرا رد کند، مشروط به آنکه حواسم می‌بود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قوی‌ترین تلسکوپ‌ها هم قابل رویت نیست. » راسل با آوردن این مثال می خواهد این نتیجه را بگیرد که بحث مربوط به وجود خدا هم به مثال گوری چینی او شباهت دارد باید توجه کرد بسیاری از دانشمندان عالم وجود را فقط باروشهای علمی تبیین می کنند و به ان دلیل نیز به وجودخدا اعتقاد ندارند عدم اعتقاد به وجود خدا به معنی آن نیست که آنان به هیچ چیزو هیچ کس ایمان ندارند آنان بجای خدا می توانند به عشق، انسانیت و یا خوبی ایمان نیرومندی داشته باشند.

 

٢- نگاه اسکولاستیک یک نوع روش دینی و فلسفی است که بر اساس تعالیم دین مسیحیت در قرون وسطی بوجود آمده است در نگاه اسکولاستیک برای اثبات وجود خدا بجای علم ، فرضیه ، ایمان و خیال کارپایه تحقیقات را تشکیل می دهد در نگاه اسکولاستیک چنین فرض می شود که خدای یکتا جهان هستی را آفریده است و او علت غایی است و خالقی ندارد اما موضوع به همین جا خاتمه نمی یابد بر اساس فرضیه وجود خدا دینهای مختلفی بوجود آمده اند هردینی برای ادره جامعه قواعد و قوانین به خصوصی دارد و همین امر باعث شده است در طول تاریخ جنگهای خونینی بین پیروان ادیان مختلف روی دهد و هنوز هم این تضادهای خونین همچنان ادامه دارد به این دلیل من به آزادی ادیان اعتقاد دارم به شرط آنکه پیروان ادیان مختلف نکوشند بر اساس باورهای خود روش خاصی از شیوه زندگی را به دیگران تحمیل کنند و اعتقاد دینی آنان امر شخصی آنان شمرده شود.

 

پس از به قتل رسیدن رافق تقی حزب اللهی های ایران در رسانه های حکومتی ایران به دلیل کشته شدن سلمان رشدی آذربایجان به همدیگر پیام تبریک فرستاده و ابراز شادمانی می کردند اما اکثریت مرم آذربایجان از قتل رافق تقی اندوهگین و متاسف بود خصوصا روشنفکران آذربایجانی قتل وی را حمله مستقیم به آزادی بیان می شمردند به این دلیل گروها و شخصیتهای بسیاری ترور رافق تقی را محکوم کردند واکنش مردم آذربایجان دردفاع از فرزند مظلوم خود به اندازه ای نیرومند بود که باعث شد حزب اللهی های ایران عقب نشینی کرده و نقش خود را درترور رافق تقی انکار نمایند این واقعه مرا به یاد آن گفته رافق تقی انداخت که مرتب می گفت نادانی نمی تواند به دانایی غلبه کند.

 

نوشته شده توسط الوجا آتالی

نوشته الوجا آتالی مترجم بابک آزاد