با توجه با اینکه برنامه چه از طرف موافقان و چه از طرف
مخالفان پخش گردید دیگر نیازی نمی بینم به جزییات این برنامه و صحبتهای مهمانان
برنامه بپردازم ،
ولی با یک نظر اجمالی به اعتراضها ی بعد از آن که با توجه به
عصبانیت ها ، اهانت ها و مقاله های پهلودار برخی به اصطلاح روشنفکران نظری افکنده
و به بررسی آنها می پردازیم
ضمن شروع مطلب یادآور حقیقتی می گردیم که امروز دیگر
حرکت ملی آزربایجان جنوبی بسیاری از مراحل اولیه را طی کرده به تکامل و استقلال فکری
و سیاسی خود رسیده است ، و پایه های آن با امضای طوماری مانند ۱۵۰۰ فرد حقیقی و یا
مجازی و یا با ارائه مقاله های تحریک آمیز و هوشمندانه متزلزل نخواهد شد ، زیرا هر
چند پراکنده امروز سطح شعور و آگاهی ملت آزربایجان با وجود هزاران موانع و بر سر
راهشان به حد تشخیص دادن خیر از شر ، دروغ از راستی ، غرض از صداقت ،و تصمیم گیری
بر زندگی آزاد و مستقل با توجه به شرایط زمانی و مکانی رسیده است .
ارایه مقاله های تحریک آمیز به ظاهر دلسوزانه و جمع امضا
بر علیه شبکه ای که مهمانان آنها هویت طلبان آزربایجان باشند خود نشانگر موفقیت
روز افزون حرکت ملی می باشد ، زیرا در اثر سیاستهای نژاد پرستانه و آموزه های نژاد
پرستی رژیم طاغوتی و جمهوری اسلامی امروز چنان محیط و فضای حاکمیت خود را اسیر
گردابی وحشتناک کرده اند که برای اثبات خود هر اقدامی نتیجه ی عکس داده و باعث فرو
رفتن خود و نقشه هایشان در این گرداب می شود ، و هر اقدامی از سوی آنها به نفع طرف
مقابل و امروز به نفع حرکت ملی می گردد ،
و چه تاسف بر انگیز است که هنوز هم با این شرایط به جای
بکار بردن منطق و قبول ودرک واقعیت هنوز اعمال جاهلانه و دیکتاتور منشانه خود را
بکار می برند ، و بدون شک شرایط را بیش از پیش متشنج تر می سازند /
اخبار ۱۵۰۰ امضا که در واقع نه بر علیه بی بی سی بلکه در
کنه مساله بر علیه فعالان ملی آزربایجان ، خود باعث شایع شدن خواسته های فعالان
آزربایجانی و حساس تر شدن مساله در بین عده زیادی از افراد می گردد ، و همانطوری
که اشاره کردیم هر اقدام و هر قدم اندازه همان قدم فرو رفتن مخالفان در گرداب
ساخته شده دست خودشان است /
صالح کامرانی که بدون مِن مِن کردن، رک و راست ،نظر خود
را که نظر بسیاری از فعالان و روشنفکران آزربایجانی است را مطرح و با ادله و منطق
به دفاع ازصحبتها و نظرات خود پرداختند ، که نه توهینی به ملیتی و یا در مقام
خواست استعمار هویت ملیتی بودند بلکه با توجه به شرایط کنونی آزربایجان که در
برابرچشم های میلیونها ترک آزربایجانی به میدان غارت و زورگویی و هویت زدائی تبدیل
شده است را دغدغه ی اصلی مردم آزربایجان یاد کردند و با توجه به تجربه های مکرر
تلخ گذشته ،یادآورشدند که دیگر ملت ایران کاملا اعتماد خود نسبت به حفظ منافع آنها
از طرف دیگر ملیت ها را از داست داده است و امروز ملت به ایمان حفظ منافع و منابع
خود توسط فرزندان خود رسیده است،
ملت امروز، به تصمیم گیری بر سرنوشت ملت خود ، با دستهای
خود ملت ایمان آورده است ، و این حقی است که کسی حق به رسمیت نشناختن آن را از نظر
ماده قانونهای سازمان ملل و حقوق ملیتها نیز ندارد.
و خانم سیمین صبری که نظریه ی فدرالی را مطرح نمودند و
تا حد ممکن به دفاع از نظریه مطرح شده شان پرداختند که باز با وجود همه دل شکستگی
های ملت آزربایجان باز شاید در صورت تفاهم و احترام به حقوق قانونی و ملی یکدیگر
بتوان مشکل سیاسی امروز ایران که رو به تجزیه واز هم پاشیدن است را حل نمود و باز
بتوان زیر پرچم که حکومت به صورت مستقل مانند بعضی از کشور های دنیا به حیات ادامه
داد ،
که از نظر بنده چنین چیزی در ایران محال و غیر ممکن است
، زیرا ملت ایران هرگز به آن درجه ی شعور و آرامش فکری نرسیده و نخواهند رسید ،
عملی شدن این نظریه قرنی را می طلبد تا نسلی با افکار ی غیر از افکار تزریق شده بر
جان و روح ملت ایران رشد کنند و بتوانند در کمال عقل و آرامش در کنار یکدیگر و
بدون ضرر زدن به منافع یکدیگر زندگی کنند ،
نمونه بارز این مساله از همان روز که برنامه شبکه بی بی
سی ، پخش گردید موجهای حمله بر حرکت ملی آزربایجان و دو مهمان آزربایجانی در
برنامه روز به روز به خشونت و عصبانیت در سایتهای دولتی و فردی و روزنامه ها و
غیره و غیره افزایش پیدا کرد ، چیزی که قابل تامل است این است ، حالا ما می گوییم
این عده ، از آقای صالح کامرانی که استقلال آزربایجان جنوبی را مطح کردند دلخور
عصبانی و شاید به خونش تشنه باشند ،
چرا و چرا از خانم سیمین صبری که راه مسالمت آمیزی را با
وجود همه ی نابرابری هاو نابرادری ها در آزربایجان چه از طرف دولت حاکمه و چه از
طرف ملت فارس زبان روا داشته می شود ، مطرح نمودند ، کسی در مقام ستایش دفاع و
تمجید از خانم صبری بر نیامد ، اما افرادی از فعالان حرکت ملی با وجود همه ی مشکلات
از خانم صبری تشکر و تمجید کردند ، و این هم باز روحیه ی مسالمت آمیزی و صبوری ملت
آزربایجان را بار دیگر به اثبات می رساند .
متاسفانه یا خوشبختانه عده ای از مقاله ی اکبر اعلمی
دلگیر و دلشکسته شده اند یعنی کسانی که روز به روز به تحلیل رفتن منافع آزربایحان و
کسانی که صدای تیشه های نژادپرستان را بر ریشه های وجودی و هویتی آذربایجان ر
دقیقه به دقیقه می شنوند و نگران ملت خود هستند ،
و عده ای مسرور که بدون شک نمی خواهند آذربایجان با
پیکره ی اصلی خود ، با زبان و فرهنگ خود بتواند بر حیات وجودی خود ادامه دهد .
اکبر اعلمی که در زمان نمایندگی اش بر آزربایجان در مجلس
با صلابت تمام به دفاع مردم آزربایجان پرداخت و بدون شک در دل تک تک ترک زبانها
جای گرفت و حتی از نظر مردم به یک سیاستمدار آزربایجانی و یا لیدر تبدیل شده بود ،
کم کم با گذشت زمان مردم به مقطعی بودن افکار اکبر اعلمی و موقعیت طلبی وی پی
بردند و کم کم کنار کشیدند از طرفداری و حمایت وی ، که در این میان اکبر اعلمی
ناباورانه تنها ماند و چیزی که از مردم آزربایجان انتظار داشت را ندید ، زیرا
انتظار وی بیش از حد انتظار بود ، البته چون بنده اکبر اعلمی را از نزدیک تا حدودی
می شناختم و ساعتها با وی صحبت کرده ام در این مورد ، افکار وی را مطرح نمودم ، که
باز به همه اینها من به شخصیت ایشان احترام و ارزش قائل هستم ولی در مورد
آزربایجان هرگز نمی توانیم با کسی تعارف داشته باشیم ،
جناب اعلمی در انتقاد اخیرش که تا حد توان سعی کرده است
دل مردم آزربایجان را نیز نشکند و مقاله ای بسیار هوشمندانه ارائه داده است که در
آن خواه ناخواه افکار و انتظارات وی کاملا مشخص شده است .
مقاله ای که نشان می دهد اکبر اعلمی با دردها ، مشکلات و
خواسته های ملت آزربایجان کاملا بیگانه و بوده و به واسطه ی زندگی در تهران به
صورت نیمه مرفه ، هنوز ایران ۲۰ سال قبل را ایران زمان جنگ را در ذهن خود می پرود
و ترس از استقلال ملت آزربایجان وی را وادار به نوشتن مقاله ای کرده است که بتواند
افکار ملت را به گمراهی بکشد ، و با گذر از مسائل امروز آزربایجان مساله یکی شدن
آن با آزربایجان شمالی عهد نامه های ترکمانچای و گلستان را مطرح کند و اینگونه به
خوانندگان بگوید که هدف امروز حرکت ملی آزربایجان پیوستن به آزربایجان شمالی است و
این یک هشدار است زیرکانه ،
جناب اعلمی که ماهها پیش همزمان با سفر روحانی به تبریز
زبان مادری و همچنین وعده های روحانی را یادآور شده بود داشت در میان ملت
آزربایجان مقبولیتی دوباره پیدا می کرد که با ارائه مقاله اخیرش همه ی آن محبوبیت
ها را به یکباره به باد داد /.
اعلمی اشتباه بزرگی کرد ، باید ابتدا می سنجید حرفهایش
را، وقتی که می گوید مردم آزربایجان خواسته هایشان فرق می کند من ۸ سال نماینده ی
آنها بودم و می شناسمشان ، خواسته ی آنها خواسته ی فعالان حرکت ملی نیست ،!
آیا به بررسی حرکتی که در قبال توهین روزنامه ایران به
ترکها در آزربایجان و حتی تهران ، به بررسی قاطی نشدن مردم آزربایجان در زمان حرکت
سبز ، اعتراضهای دریاچه اورمیه ، و تراختور و غیره و غیره که نشانگر بالا رفتن
شعور ملی مردم آزربایجان است را نپرداخته است ؟!.
امروز که صدای دریاچه اورمیه پشت میله های زندان است ؛
زندگی مردم آزربایجان در خطر است ، چرا غیر از ترکها کسی فریادی بر نمی آورد و هیچ
برادر و هم وطن فارسی در زمان گرفتاری های آزربایجان حرکتی از خود بروز نمی دهد ،
دستگیر نمی گردد و در کوچکترین اعتراضی برای زنده کردن حقوق مردم آزربایحان شرکت
نمی کند ، زیرا آنها یاد گرفته اند که باید ملت آزربایجان برای داشتن ایرانی
یکپارچه و آریائی همیشه در خدمت ملت فارس باشد و نوکری آنها را بکند و در صورت
اعتراض مستحق توهین و تحقیر و شکستن باشد .
چیزی که مشخص است دغدغه مردم امروز آزربایجان جنوبی
آزربایجان شمالی یعنی نیمه جدا شده اش نیست ،
دغدغه امروز مردم آزربایجان زبان مادریشان است که در
صورت حکومت دیگران باید مجبور آن را به فراموشی بسپارد ،
دغدغه ملت آزربایجان دریاچه اورمیه است که در کمال
ناباوری ، نامردی ، زورگویی در برابر چشمانشان اقدام به نابود کردن آن یعنی زندگی
مردم آزربایجان کرده اند /
دغدغه امروز مردم آزربایجان غارت ثروتهای خدادادی شان
است که فرزندانشان در مناطق دور مجبور به خدمت به بیگانگان هستند .
ضمن تشکر از بی بی سی و مجری برنامه پرگار خاطر نشان می
سازیم در کشوری که بیشترین در صد جمعیت آن را ترکها تشکیل می دهد انتظار تداوم
چنین برنامه هایی بیش از پیش است / هر چند که امروز صدای حرکت ملی رساتر از رسانه
های خارجی و داخلی است و با توجه به بزرگی حرکت که دنیا را واردار به تامل واداشته
است ، بی بی سی و امثالهم با مطرح کردن مسائل ترکها در ایران نیز بر محبوبیت خود
خواهد افزود.
امید بر روزی که انسان بودن و انسانی زیستن بر انسانها
حاکم گردد.
شریفه جعفری
آلمان-هانوفر -۰۵٫۰۷٫۲۰۱۵
No comments:
Post a Comment