دلشان هوس ترککُشی کرده، ادعای بشردوستی دروغ است
وقتی مردمِ برخی کشورها، مجسمههای جنایتکاران را پایین میکشیدند حسین دهباشی در توییتی پیشنهاد داد که ایرانیها هم مجسمهی نادرشاه را بردارند زیرا او کاری با هند کرده که «جنون و جنایتِ محض و مایهی شرمساری ابدی ایرانیان» است.
محال بود باور کنم که یک تربیت یافته مکتب پانایرانیسم نگاه نقادانهای به تاریخ ایران داشته، از تهاجم ایران به کشوری ابراز شرمساری کند. حتما در پس این حُبّ هندوستان، بغض نادرشاه خفته بود؟ آیا ترک بودن و داشتن عرق ملی نادر منشا این بغض است؟ یا غیرمذهبی بودن و رفتار خصمانه خاقان افشار با روحانیت باعث این نفرت بود؟ هرچه که بود، یقینا حس بشردوستانه و شرمساری در برابر هند نبود که این یکی از تربیت یافتگان پانایرانیسم محاله.
دهباشی در توییت بعدی رازش را فاش کرده، نوشت که نادر با تضعیف هند، باعث سیطره راحت انگلیس بدان کشور شد. پس درد ایشان «عمی دردی» نبوده، «زمی دردی» بوده و احساس سرمشاری در قبال هند دروغین بوده است. مخالفت اینها با سیطره انگلیس به هند، مترادف استعمارستیزی نیست و یک کد پانایرانیستی است. تخیلات اینها میگوید که هند حوزه فرهنگی زبان فارسی بود و اگر زبان انگلیسی از راه نمیرسید زبان هندو نمیتوانست رقیبی برای فارسی باشد و حالا هندوستان نیز فارسی زبان بود؛ برای همین مخالفتشان با اشغال هند، استعمارستیزی یا بشردوستی نبوده بلکه همان شوونیسم همیشگی است.
در بحران اوکراین هم، بخشی از این جماعت یکصدا گفتند، درحالیکه پوتین دنبال گوشت دم توپ میگشت و قصد لشگرکشی و قدرتنمایی داشت، زلنسکی نباید خامی و نفهمی کرده، کشورش را در برابر ماشین جنگی پوتین قرار میداد. آیا اینها فنون کشورداری یاد گرفتهاند یا از جایی حس بشردوستانه پیدا کردهاند که این چنین زلنسکی را مذمت کرده، برای اوکراین ناراحتند.
اینها میگویند زلنسکی باید صبوری بخرج میداد و پوتین را تحریک نمیکرد تا ماشین جنگی پوتین جای دیگری را برای قدرتنمایی انتخاب میکرد. چه بهتر که آن جای دیگر، آذربایجان یا قزاقستان باشد که اتفاقا برای پوتین کم هزینهتر بود و اورپا را تا این حد برافروخته نمیکرد. پس دلشان هوس ترککُشی کرده بوده و ادعای بشردوستی همچنان دروغ است. و حال که منتقد رفتار اروپا در قبال افغانستان، عراق، یمن و… (بدون ذکر نام از سوریه) و موضوع اوکراین شدهاند، قصدشان بشردوستی نیست؛ منحرف کردن نگاهها از جنایات پوتین است. شرف شما، محاله یادم بره.
نویسنده: ابراهیم ساوالان
No comments:
Post a Comment