Wednesday, December 31, 2008
Tuesday, December 30, 2008
صمد وورغون
صمد وورغون
ايران ايرتيجاعچيلارى آذربايجان ديلينده اولان كيتابلارى وحشيجه سينه يانديريرلار
مرتجعين ايران، كتابهاى آذربايجانى را با وحشيت به آتش كشيدند
جللاد! سنين قالاق قالاق يانديرديغين كيتابلار
مين كمالين شؤهرتى دير، مين اوره يين آرزيسى
بيز كؤچه ريك بو دونيادان، اونلار قالير ياديگار
هر ورقه نقش اولونموش نئچه اينسان دويغوسو
...مين كمالين شؤهرتى دير، مين اوره يين آرزيسى
!يانديرديغين او كيتابلار آلوولانير... ياخشى باخ
....او آلوولار شؤعله چكيب شفق سالير ظولمته
شاعيرلرين نجيب روحو مزاريندان قالخاراق
آلقيش دئيير عئشقى بؤيوك، بير قهرمان ميللته.
او آلوولار شؤعله چكيب شفق سالير ظولمته
جللاد! منيم ديليمده دير باياتيلار، قوشمالاردئ
اونلارى هئچ دويدومو سنين او داش اوره يين؟
....هر گرايلى پرده سينده مين آنانين قلبى وار
هر شيكسته م اؤولادى دير بير موقددس ديله يين
دئ اونلارى هئچ دويدومو سنين او داش اوره يين؟
!سؤيله سن مى خور باخيرسان منيم شئعير ديليمه؟
قوجا شرقين شؤهرتى دير فوضولى نين غزلى
سن مى «ترك خر» دئييرسن اولوسوما، ائليمه؟
....داهيلره سود وئرميشدير آذربايجان گؤزه لى
قوجا شرقين شؤهرتى دير فوضولى نين غزلى
جللاد! يانيب اود اولسا دا، كوله دؤنمه ز آرزيلار
طبيعتين آنا قلبى قول دوغماميش اينسانى
هر اوره يين اؤز دونياسى بير سعادت آرزيلار
قانلار ايله يازيلميشدير هر آزادليق دستانى
!طبيعتين آنا قلبى قول دوغماميش اينسانى
....ازل باشدان دوشمنيمدير اوزو موردار قارانليق
هر تورپاغين اؤز عئشقى وار، هر ميللتين اؤز آدى
!كاييناتا ده ييشمه رم شؤهرتيمى بير آنليق
منم اودلار اؤلكه سينين گونش دونلو اؤولادى
!هر تورپاغين اؤز عئشقى وار، هر ميللتين اؤز آدى
نه دير او دار آغاجلارى، دئ، كيملردير آسيلان؟
اويونجاق مى گلير سنه وطنيمين حاق سسى؟
دايان!... دايان!... اوياق گزير هر اوره كده بير آسلان
بوغازيندان ياپيشاجاق اونون قادير پنجه سى
اويونجاق مى گلير سنه وطنيمين حاق سسى؟
جللاد! سن مى، دئ، قيريرسان فداييلر نسلينى؟
ميللتيمين صاف قانى دير قورد كيمى ايچدييين قان
زامان گلير... من دويورام اونون آياق سسينى
شهيد لرين قييام روحو ياپيشاجاق ياخاندان
! ..ميللتيمين صاف قانى دير قورد كيمى ايچدييين قان
بير ورقله تاريخلرى، اوتان منيم قارشيمداآ
نام تومريس كسمه دى مى كئيخوسرووون باشينى؟
كوراوغلونون، ستتارخانين چلنگى وار باشيمدا
نسيللريم قويماياجاق داش اوستونده داشينى
آنام تومريس كسمه دى مى كئيخوسرووون باشينى؟
سور آتينى، دؤرد نالا چاپ! مئيدان سنيندير ... آنجاق
من گؤروره م آل گئيينيب گلن باهار فصلينى
قوجا شرقين گونسشى دير يارانديغيم بو تورپاق
من يئتيرديم آل بايراقلى اينقيلابلار نسلينى
!من گؤروره م آل گئيينيب گلن باهار فصلينى
١٩٤٧- ١٣٢۵
١٩٤٧- ١٣٢۵
Thursday, December 11, 2008
شهناز غلامی
آی مرغ گرفتار ، بمانی و ببینی آنروز مبارک که در عالم قفسی نیست
گفت و گو با محمدعلي دادخواه: شهناز غلامي بدون وکيل در زندان است
اودگون(چهارشنبه) ۲۰ آذر ۱٣٨۷ - ۱۰ دسامبر ۲۰۰٨
محمدعلي دادخواه، وکيل دادگستري، در مصاحبه با روز تاکيد مي کند شهناز غلامي فعال آذربايجاني، که يک ماه از بازداشت وي مي گذرد، هم اکنون وکيل ندارد و با توجه به فوت همسر و کوچک بودن فرزندش، کسي نمي داند از چه راهي بايد به وي از نظر حقوقي کمک رساند.
دادخواه مي گويد: بنده در دور جديد بازداشت خانم غلامي، وکالتي از طرف خودايشان يا خانواده شان ندارم و براي پي گيري حقوقي پرونده اين وکالت بايد از سوي خانواده يا خود موکل، داده شود. اما در خصوص پرونده قبلي که در دادگاه انقلاب تبريز مطرح بود وکيلشان بودم.
وي با اشاره به کيفرخواستي که از سوي دادگاه انقلاب تبريز صادر شده بود خاطرنشان مي کند: اتهام اقدام عليه امنيت ملي و نشر اکاذيب از طريق حضور در راهپيمايي ها و مقاله هاي متعددي که برخي از آنها منتشر شده، برخي در وبلاگ نوشت بوده و برخي نيز اصلا منتشر نشده بود (و ماموران از خانه ايشان جمع آوري کردند)، به ايشان وارد شده بود. همچنين دادگاه نسبت به همکاري با نهضت آزادي و نيز گروه هاي تجزيه طلب تاکيد داشت.
محمدعلي دادخواه با اشاره به اساسنامه نهضت آزادي که اعتقاد به تماميت عرضي ايران دارد، جمع اين دو اتهام را غير ممکن دانست و آن را مردود تلقي کرد.
اين عضو کانون مدافعان حقوق بشر همچنين با اشاره به اينکه شهناز غلامي داراي دختر ده ساله اي است که سرپرستي جز مادر ندارد، مي افزايد: رسالت دستگاه قضا انتقام گيري يا تنبيه نيست. بلکه اجراي عدالت و انصاف است. بنابراين رعايت حقوق عمومي در هر پرونده انتظاري است که از اين دستگاه مي رود. در مورد ايشان نيز جهت جلوگيري از هزاران آسيب اجتماعي که دختر ده ساله اش را تهديد مي کند، که هم از داشتن نعمت پدر محروم است و هم اينک مادرش در بازداشت به سر مي برد، بايد چاره ديگري انديشيده شود. به نظر من باهر قرار ديگري دادگستري مي تواند ايشان را آزاد کرده و اگر ضرورتي تشخيص داد، به دادگاه فرا بخواند.
شهناز غلامي وب نگار، روزنامه نگار و عضو انجمن روزنامه نگاران زن (رزا) است که در تاريخ 19 آبان ماه امسال بازداشت شد و هم اکنون در زندان تبريز به سر مي برد. وي همچنين از سال 1368 تا 1373 به مدت پنج سال زنداني سياسي، بود، در مرداد86 نيز يک ماه را در بازداشت به سر برد و در شهريور ماه 87 حکم شش ماه حبس تعزيري به وي ابلاغ شد. شهناز غلامي مقاله هاي متعددي در مورد حقوق زنان و نابرابري هاي جنسيتي منتشر کرده و سازمان گزارشگران بدون مرز در تاريخ يکم آذرماه87 با انتشار بيانيه اي دستگيري وي را محکوم نموده است.
بسياري از فعالان زن تاکنون به نحوه دستگيري وي و خشونتي که با بازداشت وي به دختر ده ساله اش که از داشتن پدر نيز محروم است روا شده، اعتراض کرده اند.
شهناز غلامي چندي پيش در يکي از مقاله هايش نوشته بود: من بعنوان يك ژورناليست كه سالهاست براي تحقق دموكراسي و حقوق و برابري در تمامي جنبه هايش اعم از برابري ملي، برابري زن و مرد، برابري اقتصادي، و... تلاش مي كنم، با وجود همه فشارها و سركوبها همچنان به فعاليت هاي اطلاع رساني خود در زمينه هايي كه لازم بدانم، ادامه خواهم داد. اميدوارم برغم همه كاستي ها، و نقص هايي كه دارم با كلماتي كه هرگز قادر نيستند تمام حقيقت پديده ها را بيان كنند، بتوانم گامي هر چند كوچك در اين مسير سبز بردارم.
*********************************************************
دادخواه مي گويد: بنده در دور جديد بازداشت خانم غلامي، وکالتي از طرف خودايشان يا خانواده شان ندارم و براي پي گيري حقوقي پرونده اين وکالت بايد از سوي خانواده يا خود موکل، داده شود. اما در خصوص پرونده قبلي که در دادگاه انقلاب تبريز مطرح بود وکيلشان بودم.
وي با اشاره به کيفرخواستي که از سوي دادگاه انقلاب تبريز صادر شده بود خاطرنشان مي کند: اتهام اقدام عليه امنيت ملي و نشر اکاذيب از طريق حضور در راهپيمايي ها و مقاله هاي متعددي که برخي از آنها منتشر شده، برخي در وبلاگ نوشت بوده و برخي نيز اصلا منتشر نشده بود (و ماموران از خانه ايشان جمع آوري کردند)، به ايشان وارد شده بود. همچنين دادگاه نسبت به همکاري با نهضت آزادي و نيز گروه هاي تجزيه طلب تاکيد داشت.
محمدعلي دادخواه با اشاره به اساسنامه نهضت آزادي که اعتقاد به تماميت عرضي ايران دارد، جمع اين دو اتهام را غير ممکن دانست و آن را مردود تلقي کرد.
اين عضو کانون مدافعان حقوق بشر همچنين با اشاره به اينکه شهناز غلامي داراي دختر ده ساله اي است که سرپرستي جز مادر ندارد، مي افزايد: رسالت دستگاه قضا انتقام گيري يا تنبيه نيست. بلکه اجراي عدالت و انصاف است. بنابراين رعايت حقوق عمومي در هر پرونده انتظاري است که از اين دستگاه مي رود. در مورد ايشان نيز جهت جلوگيري از هزاران آسيب اجتماعي که دختر ده ساله اش را تهديد مي کند، که هم از داشتن نعمت پدر محروم است و هم اينک مادرش در بازداشت به سر مي برد، بايد چاره ديگري انديشيده شود. به نظر من باهر قرار ديگري دادگستري مي تواند ايشان را آزاد کرده و اگر ضرورتي تشخيص داد، به دادگاه فرا بخواند.
شهناز غلامي وب نگار، روزنامه نگار و عضو انجمن روزنامه نگاران زن (رزا) است که در تاريخ 19 آبان ماه امسال بازداشت شد و هم اکنون در زندان تبريز به سر مي برد. وي همچنين از سال 1368 تا 1373 به مدت پنج سال زنداني سياسي، بود، در مرداد86 نيز يک ماه را در بازداشت به سر برد و در شهريور ماه 87 حکم شش ماه حبس تعزيري به وي ابلاغ شد. شهناز غلامي مقاله هاي متعددي در مورد حقوق زنان و نابرابري هاي جنسيتي منتشر کرده و سازمان گزارشگران بدون مرز در تاريخ يکم آذرماه87 با انتشار بيانيه اي دستگيري وي را محکوم نموده است.
بسياري از فعالان زن تاکنون به نحوه دستگيري وي و خشونتي که با بازداشت وي به دختر ده ساله اش که از داشتن پدر نيز محروم است روا شده، اعتراض کرده اند.
شهناز غلامي چندي پيش در يکي از مقاله هايش نوشته بود: من بعنوان يك ژورناليست كه سالهاست براي تحقق دموكراسي و حقوق و برابري در تمامي جنبه هايش اعم از برابري ملي، برابري زن و مرد، برابري اقتصادي، و... تلاش مي كنم، با وجود همه فشارها و سركوبها همچنان به فعاليت هاي اطلاع رساني خود در زمينه هايي كه لازم بدانم، ادامه خواهم داد. اميدوارم برغم همه كاستي ها، و نقص هايي كه دارم با كلماتي كه هرگز قادر نيستند تمام حقيقت پديده ها را بيان كنند، بتوانم گامي هر چند كوچك در اين مسير سبز بردارم.
*********************************************************
Thursday, December 4, 2008
شهناز غلامی
متن خبر
تشکیل کمیته دفاع از حقوق شهناز غلامی فعال آذربایجانی حقوق زنان
اودگون(چهارشنبه) ۱٣ آذر ۱٣٨۷ - ٣ دسامبر ۲۰۰٨
شهناز غلامی ، روزنامه نگار فعال آذربایجان جنوبی از تاریخ 9 نوامبر توسط مامورین اطلاعات بازداشت شده و از آن تاریخ تا کنون هیچ خبری از ایشان در دسترس نمیباشد. برهمین اساس ضرورت ایجاد یک کمیته موقت جهت دفاع از این زندانی سیاسی حس شده و کمیته مزبور را تشکیل می دهیم:
ما امضا کنندگان ذیل کلیه هموطنان علاقمند را به حرکت در این راستا دعوت مینمائیم:
بیائید با در نظر گرفتن شرایط شهناز غلامی به سرنوشت او بی تفاوت نباشیم وهر آنچه میتوانیم جهت آزادسازی او انجام دهیم.
فرحروز رنجبر, سوئد
تشکیل کمیته دفاع از حقوق شهناز غلامی فعال آذربایجانی حقوق زنان
اودگون(چهارشنبه) ۱٣ آذر ۱٣٨۷ - ٣ دسامبر ۲۰۰٨
شهناز غلامی ، روزنامه نگار فعال آذربایجان جنوبی از تاریخ 9 نوامبر توسط مامورین اطلاعات بازداشت شده و از آن تاریخ تا کنون هیچ خبری از ایشان در دسترس نمیباشد. برهمین اساس ضرورت ایجاد یک کمیته موقت جهت دفاع از این زندانی سیاسی حس شده و کمیته مزبور را تشکیل می دهیم:
ما امضا کنندگان ذیل کلیه هموطنان علاقمند را به حرکت در این راستا دعوت مینمائیم:
بیائید با در نظر گرفتن شرایط شهناز غلامی به سرنوشت او بی تفاوت نباشیم وهر آنچه میتوانیم جهت آزادسازی او انجام دهیم.
فرحروز رنجبر, سوئد
انصافعلی هدایت, کانادا / چنگیز گوی تورک, فنلاند / صمد نیکنام , سوئد
شاهین استاجلو, دانمارک / کشاهرخ مظهري, انگلستان / بابک آذری, سوئد
اسد صادقی, سوئد / النور التورک, آذربایجان
مناف سببی, سوئد هماهنگ کننده کمیته 3591315-70-0046
یونسکو 2009 دونیا آنا دیلی گونو پوستری اوچون یاریشما آچیب
یونسکو 2009 دونیا آنا دیلی گونو پوستری اوچون یاریشما آچیب
پنجشنبه ۱۴ آذر ۱٣٨۷ - ۴ دسامبر ۲۰۰٨
اویرنجی نیوز: یونسکو سازمانی 2009 دونیا آنا دیلی گونونون پوستری اوچون بیر یاریشما باشلادیبدیر. بو یاریشما دا 2009 دونیا آنا دیلی گونو اوچون گرافیست و طراحلاردان ایسته نیر کی او گونه اویغون بیر پوستر حاضیرلاسینلار. بو یاریشمایا اوچون سون گون 19 ژانویه دیر. داها آرتیق بیلگی اوچون آشاغیداکی لینکه باخا بیلرسیز: http://www.design21sdn.com/competitions/17
فوریه نین 21 هر ایل دونیا آنا دیلی گونو مناسبتی ایله دونیانین بیر چوخ یئرینده قوتلانماقدادیر
پنجشنبه ۱۴ آذر ۱٣٨۷ - ۴ دسامبر ۲۰۰٨
اویرنجی نیوز: یونسکو سازمانی 2009 دونیا آنا دیلی گونونون پوستری اوچون بیر یاریشما باشلادیبدیر. بو یاریشما دا 2009 دونیا آنا دیلی گونو اوچون گرافیست و طراحلاردان ایسته نیر کی او گونه اویغون بیر پوستر حاضیرلاسینلار. بو یاریشمایا اوچون سون گون 19 ژانویه دیر. داها آرتیق بیلگی اوچون آشاغیداکی لینکه باخا بیلرسیز: http://www.design21sdn.com/competitions/17
فوریه نین 21 هر ایل دونیا آنا دیلی گونو مناسبتی ایله دونیانین بیر چوخ یئرینده قوتلانماقدادیر
Saturday, November 29, 2008
قدم نورسیده مبارک است
تبریز:جریمه 1000 تومانی برای هرجمله تورکی در دانشگاه آزاد تبریز
اخیرا یک استاد دانشگاه آزاد تبریز در گروه معماری برای دانشجویانیکه یک کلمه به تورکی صحبت کنند ۲۵۰ تومان و برای دانشجویانیکه یک جمله تورکی بکار ببرند ۱۰۰۰ تومان جریمه نقدی تعیین کرده است
خانم مریم سینگری استاد گروه معماری دانشگاه آزاد تبریز با این توجیه که دانشجویان تورک بایستی خود را برای ارائه کنفرانس به زبان فارسی آماده نگه دارند، برای آن دسته از دانشجویانیکه تورکی حرف بزنند جریمه نقدی تعیین کرده است. این استاد دانشگاه در کلاس ۴۱۱ و در درس تاریخ تحلیل فضای شهری که چهارشنبه ها قبل از ظهر و در ساختمان علامه امینی این دانشگاه برگزار می گردد، در چندین مورد بر این ایده خویش تاکید نموده است. بنا به گزارش منابع نزدیک به اویرنجی این خانم خود اصلیتا تبریزی و تورک زبان می باشد.
ظاهرا این خانم محترم که سفرهای زیادی هم به کشورهای اروپائی داشته است، فرصتی برای دیدن کشورهای چندزبانه که در آن حتی سه زبان رسمی نیز وجود دارد نداشته است.
خانم مریم سینگری در حالی صحبت از صندوق جریمه به میان آورده است که اعلامیه جهانی حقوق زبانی در مواد زیر به صراحت به حق تحصیل و تکلم به زبان مادری تاکید نموده است.
ماده ۲۹: هر کس محق است که از تحصیل آموزش به زبان خاص سرزمین خود که در آنجا ساکن است
اخیرا یک استاد دانشگاه آزاد تبریز در گروه معماری برای دانشجویانیکه یک کلمه به تورکی صحبت کنند ۲۵۰ تومان و برای دانشجویانیکه یک جمله تورکی بکار ببرند ۱۰۰۰ تومان جریمه نقدی تعیین کرده است
خانم مریم سینگری استاد گروه معماری دانشگاه آزاد تبریز با این توجیه که دانشجویان تورک بایستی خود را برای ارائه کنفرانس به زبان فارسی آماده نگه دارند، برای آن دسته از دانشجویانیکه تورکی حرف بزنند جریمه نقدی تعیین کرده است. این استاد دانشگاه در کلاس ۴۱۱ و در درس تاریخ تحلیل فضای شهری که چهارشنبه ها قبل از ظهر و در ساختمان علامه امینی این دانشگاه برگزار می گردد، در چندین مورد بر این ایده خویش تاکید نموده است. بنا به گزارش منابع نزدیک به اویرنجی این خانم خود اصلیتا تبریزی و تورک زبان می باشد.
ظاهرا این خانم محترم که سفرهای زیادی هم به کشورهای اروپائی داشته است، فرصتی برای دیدن کشورهای چندزبانه که در آن حتی سه زبان رسمی نیز وجود دارد نداشته است.
خانم مریم سینگری در حالی صحبت از صندوق جریمه به میان آورده است که اعلامیه جهانی حقوق زبانی در مواد زیر به صراحت به حق تحصیل و تکلم به زبان مادری تاکید نموده است.
ماده ۲۹: هر کس محق است که از تحصیل آموزش به زبان خاص سرزمین خود که در آنجا ساکن است
زبا نیاخاکی) برخوردار گرد.)
ماده۴۷: همه جمعیتهای زبانی حق دارند که کاربرد زبان خویش در همه فعالیتهای اجتماعی-اقتصادی در سرزمینهای خود را نهادینه نمایند.
ماده۴۸: هیچ ماده ای نمی تواند کاربرد زبان خاص سرزمین (زبان نیاخاکی) را محدود و یا ممنوع کند.
سیاست اخذ جریمه برای دانش آموزان تورکی در آذربایجان مسبوق به سابقه است. بطوریکه محسنی رئیس فرهنگستان آذربایجان در زمان رضا شاه می گفت: هر کس تورکی حرف میزند افسارالاغ بر سر او بزنید و او را به آخور ببندید. ذوقی هم که بعد از محسنی به آزربایجان آمد، دستور داد صندوق جریمه تورکی حرف زدن در دبستان ها گذاشته شود تا هر طفل دبستانی آزربایجانی که تورکی صحبت میکند جریمه شود. اما با گذشت چند دهه وسقوط رژیم پهلوی، اینبار نه در دبستان های آزربایجان، بلکه در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز برای دانشجویان صندوق جریمه توسط یک استاد اهل تبریز گذاشته می شود
ماده۴۷: همه جمعیتهای زبانی حق دارند که کاربرد زبان خویش در همه فعالیتهای اجتماعی-اقتصادی در سرزمینهای خود را نهادینه نمایند.
ماده۴۸: هیچ ماده ای نمی تواند کاربرد زبان خاص سرزمین (زبان نیاخاکی) را محدود و یا ممنوع کند.
سیاست اخذ جریمه برای دانش آموزان تورکی در آذربایجان مسبوق به سابقه است. بطوریکه محسنی رئیس فرهنگستان آذربایجان در زمان رضا شاه می گفت: هر کس تورکی حرف میزند افسارالاغ بر سر او بزنید و او را به آخور ببندید. ذوقی هم که بعد از محسنی به آزربایجان آمد، دستور داد صندوق جریمه تورکی حرف زدن در دبستان ها گذاشته شود تا هر طفل دبستانی آزربایجانی که تورکی صحبت میکند جریمه شود. اما با گذشت چند دهه وسقوط رژیم پهلوی، اینبار نه در دبستان های آزربایجان، بلکه در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز برای دانشجویان صندوق جریمه توسط یک استاد اهل تبریز گذاشته می شود
http://www.solgunaz.com/از سایت
قابل توجه آنهائی که انتظار تلویزیون سرتاسری به زبان تورکی از زبان آقای ..یا آموزش زبان تورکی از قول فلان نماینده مجلس دارند ،حق گرفتنی است ملت تورک آذربایجان به گرفتن این حق مصمم است
قابل توجه آنهائی که انتظار تلویزیون سرتاسری به زبان تورکی از زبان آقای ..یا آموزش زبان تورکی از قول فلان نماینده مجلس دارند ،حق گرفتنی است ملت تورک آذربایجان به گرفتن این حق مصمم است
Friday, November 28, 2008
اطلاعیه
اطلاعیه سازمان عفو بین الملل در خصوص چهار تن ازفعالان
مدنی آذربایجانی بازداشت شده در یک مراسم افطا ری
ساوالان سسی: سازمان عفو بين الملل، روز سه شنبه ۲۵ ماه نوامبر، با انتشار اطلاعیه ای به تشریح آخرین وضعيت ۴ تن از ۱۹ آذربایجانی - روزنامه نگار، استاد دانشگاه و شاعر که ۲۰ شهريور(۱٠سپتامبر)، امسال در یک مراسم افطاری در تهران دستگیر شده بودند، پرداخته است.متن ترجمه شده این بیانیه به شرح زیر است:ایران:- عليرضا صرافي مهندس عمران، روزنامه نگار و فعال فرهنگي ؛- حسن راشدي، مهندس، نويسنده و سخنران؛- سعيد محمدي موغانلي، شاعر و روزنامه نگار؛- مهدي نعيمي، شاعر و مدرس دانشگاهفعالان آذربایجانی ايرانی عليرضا صرافي، حسن راشدي، سعيد محمدي موغانلي و مهدي نعيمي روز ۸ نوامبر پس از سپردن وثيقه ای معادل ۲۵۰۰۰۰ دلار آمريکا براي هر يک تا روز محاکمه آزاد شده اند. قبل ازاینکه آنان به قيد وثيقه آزاد شوند، متهم به "اقدام بر عليه امنيت ملي" شده اند. هنوز تاريخي براي محاکمه آنان معين نشده است.عليرضا صرافي، حسن راشدي، سعيد محمدي موغانلي و مهدي نعيمي از زمان دستگيري در روز ۱۰ سپتامبر، در زندان انفرادي بخش ۲۰۹ زندان اوين نگهداري ميشدند اما نزديک به پايان دوره زندان خود، اجازه يافتند روزانه تا ۳۰ دقيقه به خارج از سلول بيايند. آنان در طول دوره بازداشت به وکيل دسترسي نداشتند و تا روز ۱۳ اکتبر اجازه نیافتند تا با اعضاء خانواده خود ملاقات نمايند اما پس از اين تاريخ به آنان اجازه ملاقات تقريبا هفتگي داده شد. انجمن دفاع از زندانيان سياسي آذربايجان (آداپ)- مستقر در ونکوور کانادا، گزارش داده که هر چهار نفر در معرض شکنجه و بد رفتاري از جمله شامل کتک و فشار هاي رواني بودند. عليرضا صرافي در زماني که در بازداشت بود بمنظور اعتراض به نحوه رفتار با وي و همچنين به خاطر اينکه مقامات تهديد کرده بودند که همسر وي را نيز دستگير کنند، دست به اعتصاب غذا زده بود.اطلاعات تکميلي در مورد 269/08(MDE 13/141/2008, 22 September 2008) و بیانیه تکمیلی (MDE 13/158/2008)- نگراني از شکنجه و ديگر انواع بد رفتاري/ بازداشت انفرادياطلاعات پیشزمینه:آذربایجانیها که عمدتا شیعه ميباشند بصورت بزگترین اقلیت قومی در ایران شناخته شده و اين نظر عموما هست که ۲۵ الی ۳۰ در صد جمعیت ایران را تشکیل میدهند. آنها عمدتا در مناطق شمال و شمالغرب ایران ساکن هستند و اگر چه بطور کلی در جامعه ایران بخوبی جذب شده اند، اما در سالهای اخیر بطور فزاینده ای حقوق فرهنگی و زبانی مانند حق تحصیل بزبان ترکی آذربایجانی، که معتقدند در قانون اساسی ایران آمده است، و همچنین حق تجلیل از میراث فرهنگی و تاریخی خود را مطالبه کرده اند.با تشکر زياد از همه آنها که درخواست فرستادند هيچ گونه اقدام ديگري لازم نيست. عفو بين الملل همچنان وضعيت آنان را تحت نظر داشته و در صورت ضرورت دست به اقدام دیگر خواهد زد.
ساوالان سسی: سازمان عفو بين الملل، روز سه شنبه ۲۵ ماه نوامبر، با انتشار اطلاعیه ای به تشریح آخرین وضعيت ۴ تن از ۱۹ آذربایجانی - روزنامه نگار، استاد دانشگاه و شاعر که ۲۰ شهريور(۱٠سپتامبر)، امسال در یک مراسم افطاری در تهران دستگیر شده بودند، پرداخته است.متن ترجمه شده این بیانیه به شرح زیر است:ایران:- عليرضا صرافي مهندس عمران، روزنامه نگار و فعال فرهنگي ؛- حسن راشدي، مهندس، نويسنده و سخنران؛- سعيد محمدي موغانلي، شاعر و روزنامه نگار؛- مهدي نعيمي، شاعر و مدرس دانشگاهفعالان آذربایجانی ايرانی عليرضا صرافي، حسن راشدي، سعيد محمدي موغانلي و مهدي نعيمي روز ۸ نوامبر پس از سپردن وثيقه ای معادل ۲۵۰۰۰۰ دلار آمريکا براي هر يک تا روز محاکمه آزاد شده اند. قبل ازاینکه آنان به قيد وثيقه آزاد شوند، متهم به "اقدام بر عليه امنيت ملي" شده اند. هنوز تاريخي براي محاکمه آنان معين نشده است.عليرضا صرافي، حسن راشدي، سعيد محمدي موغانلي و مهدي نعيمي از زمان دستگيري در روز ۱۰ سپتامبر، در زندان انفرادي بخش ۲۰۹ زندان اوين نگهداري ميشدند اما نزديک به پايان دوره زندان خود، اجازه يافتند روزانه تا ۳۰ دقيقه به خارج از سلول بيايند. آنان در طول دوره بازداشت به وکيل دسترسي نداشتند و تا روز ۱۳ اکتبر اجازه نیافتند تا با اعضاء خانواده خود ملاقات نمايند اما پس از اين تاريخ به آنان اجازه ملاقات تقريبا هفتگي داده شد. انجمن دفاع از زندانيان سياسي آذربايجان (آداپ)- مستقر در ونکوور کانادا، گزارش داده که هر چهار نفر در معرض شکنجه و بد رفتاري از جمله شامل کتک و فشار هاي رواني بودند. عليرضا صرافي در زماني که در بازداشت بود بمنظور اعتراض به نحوه رفتار با وي و همچنين به خاطر اينکه مقامات تهديد کرده بودند که همسر وي را نيز دستگير کنند، دست به اعتصاب غذا زده بود.اطلاعات تکميلي در مورد 269/08(MDE 13/141/2008, 22 September 2008) و بیانیه تکمیلی (MDE 13/158/2008)- نگراني از شکنجه و ديگر انواع بد رفتاري/ بازداشت انفرادياطلاعات پیشزمینه:آذربایجانیها که عمدتا شیعه ميباشند بصورت بزگترین اقلیت قومی در ایران شناخته شده و اين نظر عموما هست که ۲۵ الی ۳۰ در صد جمعیت ایران را تشکیل میدهند. آنها عمدتا در مناطق شمال و شمالغرب ایران ساکن هستند و اگر چه بطور کلی در جامعه ایران بخوبی جذب شده اند، اما در سالهای اخیر بطور فزاینده ای حقوق فرهنگی و زبانی مانند حق تحصیل بزبان ترکی آذربایجانی، که معتقدند در قانون اساسی ایران آمده است، و همچنین حق تجلیل از میراث فرهنگی و تاریخی خود را مطالبه کرده اند.با تشکر زياد از همه آنها که درخواست فرستادند هيچ گونه اقدام ديگري لازم نيست. عفو بين الملل همچنان وضعيت آنان را تحت نظر داشته و در صورت ضرورت دست به اقدام دیگر خواهد زد.
Saturday, November 15, 2008
عباس لسانی
اطلاعیه سازمان عفو بین الملل: آخرین وضعیت «عباس لسانی»، فعال مدنی آذربایجانی
سازمان عفو بین الملل، با انتشار اطلاعیه ای به تشریح آخرین وضعیت عباس لسانی پرداخته است
سازمان عفو بین الملل، با انتشار اطلاعیه ای به تشریح آخرین وضعیت عباس لسانی پرداخته است
۲۴ آبان ۱٣٨۷ - ۱۴ نوامبر ۲۰۰٨
سازمان عفو بین الملل روز پنج شنبه ۱۳ ماه نوامبر، با انتشار اطلاعیه ای به تشریح آخرین وضعیت عباس لسانی از فعالان مدافع حقوق آذربایجانیها در ایران، پرداخته است. متن ترجمه شده این بیانیه به شرح زیر است: نوامبر ۲۰۰۸ زندانی عقیده/شکنجه - ایران عباس لسانی – فعال آذربایجانی زندانی عقیده، عباس لسانی، پس از تحمل سی ماه زندان ناشی از دو مجازات پی در پی خود، روز ۲۹ اکتبر ۲۰۰۸ از زندان یزد واقع در مرکز ایران آزاد گردید. عباس لسانی فعال برجسته مدافع حقوق اقلیت آذربایجانی های ایران، به دلیل مشارکت در تظاهرات آذربایجانی ها در ماه مه ۲۰۰۶ ( خرداد ۱۳۸۵) در زادگاه خود اردبیل، محکوم به ۱۸ ماه زندان و ۵۰ ضربه شلاق شده بود. این تظاهرات برای اعتراض به کاریکاتور منتشره در یک روزنامه ایرانی بود که به نظر خیلی از آذربایجانی ها توهین آمیز بود. محکومیت وی در اکتبر ۲۰۰۶ در مرحله استیناف تائید گردید. مجازات شلاق در مورد وی به مورد اجرا در نیامده است. محکومیت دوم عباس لسانی که برای یک سال زندان بوده و در ماه اوت ۲۰۰۶ صادر و بعدا در مرحله استیناف تائید گردیده بود، در ارتباط با شرکت وی در یک تجمع مسالمت آمیز فرهنگی در قلعه بابک در سال ۲۰۰۳ بود. در آوریل ۲۰۰۸ وی همچنین توسط دادگاهی در تبریز، شمال غرب ایران، به جریمه ای برابر با پنجاه هزار تومان (معادل ۱۲۵،۵۰ دلار آمریکا) محکوم گردید. اتهام وی "برهم زدن نظم عمومی" در جریان تجمع دیگری در تبریز در ماه ژوئن ۲۰۰۵ بود. در طول مدت زندان، عباس لسانی به چندین مورد اعتصاب غذا از جمله در اعتراض به انتقال وی به زندان یزد و سوء رفتار با وی اقدام نمود. بدنبال آن وی از امتیاز مرخصی موقت از زندان که در سیستم ایران معمول است محروم گردید. در هفتم اکتبر ۲۰۰۸، عباس لسانی به دفتر اداره اطلاعات در یزد برده شده و بمدت ۱۰ ساعت در خصوص برنامه های وی پس از آزادی از زندان مورد بازجوئی قرار گرفت. چند روز مانده به آزادی وی، دادستان کل و اداره اطلاعات اردبیل خانواده عباس لسانی را تهدید کردند که اگر وی در هر گونه رویداد و حرکتی در هر شهر آذربایجان شرکت نماید مجددا دستگیر خواهد شد. هیچ گونه اقدام دیگری لازم نیست. با تشکر زیاد از همه آنها که درخواست فرستادند.
سازمان عفو بین الملل روز پنج شنبه ۱۳ ماه نوامبر، با انتشار اطلاعیه ای به تشریح آخرین وضعیت عباس لسانی از فعالان مدافع حقوق آذربایجانیها در ایران، پرداخته است. متن ترجمه شده این بیانیه به شرح زیر است: نوامبر ۲۰۰۸ زندانی عقیده/شکنجه - ایران عباس لسانی – فعال آذربایجانی زندانی عقیده، عباس لسانی، پس از تحمل سی ماه زندان ناشی از دو مجازات پی در پی خود، روز ۲۹ اکتبر ۲۰۰۸ از زندان یزد واقع در مرکز ایران آزاد گردید. عباس لسانی فعال برجسته مدافع حقوق اقلیت آذربایجانی های ایران، به دلیل مشارکت در تظاهرات آذربایجانی ها در ماه مه ۲۰۰۶ ( خرداد ۱۳۸۵) در زادگاه خود اردبیل، محکوم به ۱۸ ماه زندان و ۵۰ ضربه شلاق شده بود. این تظاهرات برای اعتراض به کاریکاتور منتشره در یک روزنامه ایرانی بود که به نظر خیلی از آذربایجانی ها توهین آمیز بود. محکومیت وی در اکتبر ۲۰۰۶ در مرحله استیناف تائید گردید. مجازات شلاق در مورد وی به مورد اجرا در نیامده است. محکومیت دوم عباس لسانی که برای یک سال زندان بوده و در ماه اوت ۲۰۰۶ صادر و بعدا در مرحله استیناف تائید گردیده بود، در ارتباط با شرکت وی در یک تجمع مسالمت آمیز فرهنگی در قلعه بابک در سال ۲۰۰۳ بود. در آوریل ۲۰۰۸ وی همچنین توسط دادگاهی در تبریز، شمال غرب ایران، به جریمه ای برابر با پنجاه هزار تومان (معادل ۱۲۵،۵۰ دلار آمریکا) محکوم گردید. اتهام وی "برهم زدن نظم عمومی" در جریان تجمع دیگری در تبریز در ماه ژوئن ۲۰۰۵ بود. در طول مدت زندان، عباس لسانی به چندین مورد اعتصاب غذا از جمله در اعتراض به انتقال وی به زندان یزد و سوء رفتار با وی اقدام نمود. بدنبال آن وی از امتیاز مرخصی موقت از زندان که در سیستم ایران معمول است محروم گردید. در هفتم اکتبر ۲۰۰۸، عباس لسانی به دفتر اداره اطلاعات در یزد برده شده و بمدت ۱۰ ساعت در خصوص برنامه های وی پس از آزادی از زندان مورد بازجوئی قرار گرفت. چند روز مانده به آزادی وی، دادستان کل و اداره اطلاعات اردبیل خانواده عباس لسانی را تهدید کردند که اگر وی در هر گونه رویداد و حرکتی در هر شهر آذربایجان شرکت نماید مجددا دستگیر خواهد شد. هیچ گونه اقدام دیگری لازم نیست. با تشکر زیاد از همه آنها که درخواست فرستادند.
Wednesday, November 12, 2008
شهناز غلامی، روزنامه تگار وفعال حقوق زنان در آذربایجان بازداشت شد
بازداشت شهناز غلامی
براساس گزارشات رسیده از تبریز، "شهناز غلامی" روزنامه نگار و فعال حقوق زنان، یکشنبه ۱۹ آبان در منزل شخصی خود توسط ماموران امنیتی دستگیر شده و تا کنون اجازه برقراری هیچ گونه تماسی با وکیل و خانواده اش را نداشته است.نیروهای امنیتی هنگام بازداشت ضمن تفتیش خانه، کتابها و دفترچه ی یادداشتهای شخصی وی را نیز با خود بردند گفتنی است، شهنازغلامی مدیر وبلاگ آذر زن و عضو انجمن خبرنگاران زن (رزا) از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۳ به مدت ۵ سال به دلیل فعالیت های سیاسی در زندان تبریز محبوس بوده و نیز در مرداد سال ۱۳۸۶ به مدت تقریباً یک ماه به دلیل شرکت در مراسم یک خرداد، اولین سالگرد تظاهرات اعتراض آمیز خرداد شهرهای آذربایجان در سال ۸۵ دستگیر و زندانی شده بود
Wednesday, November 5, 2008
اجازه بی اجازه
اجازه پدر یا شوهر برای حیات و مرگمان- آذربایجاندا قادین سسی
آراگون(يکشنبه) ۱۲ آبان ۱٣٨۷ - ۲ نوامبر ۲۰۰٨
شرط اجازه ی پدر برای ازدواج دختر، اجازه ی شوهر برای خروج از کشور، اجازه ی شوهر برای اشتغال، اجازه ی پدر یا شوهر برای درمان و امروز اجازه ی کتبی پدر یا شوهر برای تحصیل در خارج از محل سکونت. این
آراگون(يکشنبه) ۱۲ آبان ۱٣٨۷ - ۲ نوامبر ۲۰۰٨
شرط اجازه ی پدر برای ازدواج دختر، اجازه ی شوهر برای خروج از کشور، اجازه ی شوهر برای اشتغال، اجازه ی پدر یا شوهر برای درمان و امروز اجازه ی کتبی پدر یا شوهر برای تحصیل در خارج از محل سکونت. این
!!طومار اجازه ها به کجا خواهد انجامید؟! و لابد فردا اجازه ی پدر یا شوهر برای حیات و مرگمان
استدلال این است: زن موجودی ضعیفه و احساساتی است که توانایی تصمیم گیری برای آینده و سرنوشت خویش را ندارد و قادر به تشخیص صلاح خود نیست و این کسب اجازه ها طرحی است برای حمایت از این قشر ناتوان. در این مواقع لفظ حمایت را چه استادانه و زیرکانه به کار می برند برای سرپوش نهادن بر هدف کنترل و اعمال قدرت خود بر زنان و دختران. آیا این شرط اجازه ها راهی نیست بر هرچه بیشتر قرار گرفتن زنان و دختران در زیر لوای تسلط و اراده ی مردان؟ و نوشین احمدی چه شایسته آن را نام می نهد: « زنان زیر سایه ی پدرخوانده ها»
شرط اجازه ی کتبی پدر یا شوهر برای تحصیل در غیر محل سکونت را با هدف رفع مشکلات عدیده ی موجود برای دختران دانشجو و جلوگیری از آثار سوء اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی توجیه می کنند و اما به راستی کدامین مشکلات عدیده؟! و اگر چنین است چرا به جای ارائه ی راه حل برای رفع این مشکلات، با مطرح کردن اجازه ، سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند؟
آیا مشکلاتی که البته بدون ذکر آثار سوء شان عنوان می کنند به دلیل ماهیت جامعه ی مردسالار نیست؟ آیا مسائلی که دختران دانشجو چه در دانشگاه های محل سکونت و چه غیر محل سکونت با آن مواجه می شوند به خاطر روند جامعه پذیری در جامعه ای مردسالار که از همان ابتدا آنها را شخصیتی وابسته بار می آورد، نیست؟نکته ی قابل توجه این است که اگر دختران ما تجربه ی مستقل بودن داشتند و اجازه ی تصمیم گیری به آنان داده می شد آیا هرگز چنین مشکلاتی وجود می داشت که اکنون برای حلش، آنان را از حق تحصیل دور از خانواده باز دارند؟
بعد از سهمیه بندی جنسیتی در کنکور، این طرح شیوه ای جدید برای محصور کردن دختران و زنان در چارچوب قوانین نابرابرانه، راهی نو برای تحمیل اراده و خواست مردسالاران بر آنان، محدود کردن حق تحصیل آنان و در واقع مبارزه با مشکلات عدیده ای است که استقلال زنان برای جامعه ی مردسالارانه شان ایجاد می کند!زن مستقل که آزادانه برای خود بیندیشد، تصمیم بگیرد و عمل کند با الزامات مردسالاری سخت در تضاد است و این چیزی است که در برابرش می ایستند و برای ممانعت از تحققش تلاش می کنند.
و اما ارائه کنندگان ، امضا کنندگان و نیز تصویب کنندگان این طرح باید بدانند که نه تنها جنبش زنان بلکه تمامی زنان، مردان، خانواده ها و اقشار آگاه در برابر این به ظاهر دلسوزی هایشان که در واقع به کنار گذاشتن زنان نه فقط از عرصه های تصمیم گیری عمومی بلکه حتی کوتاه شدن دست آنان از تصمیم گیری در عرصه ی خصوصی زندگی شان می انجامد، خواهند ایستاد و برای تحقق آزادی و استقلال زنان جامعه ی ایرانی خواهند کوشید
http://www.qadinsesi.blogfa.com/
استدلال این است: زن موجودی ضعیفه و احساساتی است که توانایی تصمیم گیری برای آینده و سرنوشت خویش را ندارد و قادر به تشخیص صلاح خود نیست و این کسب اجازه ها طرحی است برای حمایت از این قشر ناتوان. در این مواقع لفظ حمایت را چه استادانه و زیرکانه به کار می برند برای سرپوش نهادن بر هدف کنترل و اعمال قدرت خود بر زنان و دختران. آیا این شرط اجازه ها راهی نیست بر هرچه بیشتر قرار گرفتن زنان و دختران در زیر لوای تسلط و اراده ی مردان؟ و نوشین احمدی چه شایسته آن را نام می نهد: « زنان زیر سایه ی پدرخوانده ها»
شرط اجازه ی کتبی پدر یا شوهر برای تحصیل در غیر محل سکونت را با هدف رفع مشکلات عدیده ی موجود برای دختران دانشجو و جلوگیری از آثار سوء اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی توجیه می کنند و اما به راستی کدامین مشکلات عدیده؟! و اگر چنین است چرا به جای ارائه ی راه حل برای رفع این مشکلات، با مطرح کردن اجازه ، سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند؟
آیا مشکلاتی که البته بدون ذکر آثار سوء شان عنوان می کنند به دلیل ماهیت جامعه ی مردسالار نیست؟ آیا مسائلی که دختران دانشجو چه در دانشگاه های محل سکونت و چه غیر محل سکونت با آن مواجه می شوند به خاطر روند جامعه پذیری در جامعه ای مردسالار که از همان ابتدا آنها را شخصیتی وابسته بار می آورد، نیست؟نکته ی قابل توجه این است که اگر دختران ما تجربه ی مستقل بودن داشتند و اجازه ی تصمیم گیری به آنان داده می شد آیا هرگز چنین مشکلاتی وجود می داشت که اکنون برای حلش، آنان را از حق تحصیل دور از خانواده باز دارند؟
بعد از سهمیه بندی جنسیتی در کنکور، این طرح شیوه ای جدید برای محصور کردن دختران و زنان در چارچوب قوانین نابرابرانه، راهی نو برای تحمیل اراده و خواست مردسالاران بر آنان، محدود کردن حق تحصیل آنان و در واقع مبارزه با مشکلات عدیده ای است که استقلال زنان برای جامعه ی مردسالارانه شان ایجاد می کند!زن مستقل که آزادانه برای خود بیندیشد، تصمیم بگیرد و عمل کند با الزامات مردسالاری سخت در تضاد است و این چیزی است که در برابرش می ایستند و برای ممانعت از تحققش تلاش می کنند.
و اما ارائه کنندگان ، امضا کنندگان و نیز تصویب کنندگان این طرح باید بدانند که نه تنها جنبش زنان بلکه تمامی زنان، مردان، خانواده ها و اقشار آگاه در برابر این به ظاهر دلسوزی هایشان که در واقع به کنار گذاشتن زنان نه فقط از عرصه های تصمیم گیری عمومی بلکه حتی کوتاه شدن دست آنان از تصمیم گیری در عرصه ی خصوصی زندگی شان می انجامد، خواهند ایستاد و برای تحقق آزادی و استقلال زنان جامعه ی ایرانی خواهند کوشید
http://www.qadinsesi.blogfa.com/
Monday, November 3, 2008
بدبختی ما از راستگرایی است
آخرین بازماندگان جناح چپ در حرکت ملی آذربایجان به دنبال چه هدفی هستند؟؟
علیار کامران
علیار کامران
بر همگان واجب است که با هوشیاری و آگاهی ازماهیت این بازماندگان با شناسائی این ویروس های مستعد سرایت در برخی شرایط حساس از واگیرداری آنها جلوگیری کنیم و فرزندان ملت آذربایجان را از شر این تفکر واهی واکسینه نمائیم.و اجازه ندهیم از نام و نشان حرکت ملی آذربایجان سوء استفاده کنند و کارها و نقشه هائی که اربابان این اندک بازماندگان بد فطرت بر حرکت ملی آذربایجان می کشند جلوگیریکنیم. با این وجود نیازی به معرفی به نام از این اشخاص نیست کافی است که سابقه فعالیتی این نوکران بی فکر را مرور کنیم. و به یادداشته باشیم دشمن هر چند هم خوب و یا عاقل باشد باز در فطرت خود دشمن است
++++++++++++++++++++++++++++
بدبختی ما از راستگرایی است نه از جریان چپ، تاملی بر مطلب آقای علیار کامران- حمید رضا عسگری نژاد
دوشنبه ۱٣ آبان ۱٣٨۷ - ٣ نوامبر ۲۰۰٨
asgarinezhad@yahoo.com
فرزندان چپ آخرین بازمانده ها نیستند بل تازه در آغاز راهی پر پیچ و خم هستند تا ایران و آذربایجان را از دست ایادی راست و نوکران آمریکائی نجات دهند. امروز اگر آذربایجان و آذربایجانیان به مفاخرشان می نازند – که بنده هم یکی از آنانم – باید نگاهی به همان تاریخی داشته باشند که شما گفته اید تا ببینید که چند درصد همین مفاخر آذربایجانی از تبار چپ ها هستند و هرگز در برابر ابر قدرتی چون آمریکا و رژیم های سرمایه داری کثیف دنیا سر فرو نیاوردند و مردانه ایستادند تا سرمایه داری جهانی چون پشه ای گرسنه خون مردم فریب خورده به دست راستی ها را نمکند.
امروز هر بدبختی که گریبان جهان و جامعه ما را گرفته از دست همین دست راستی هائی است که مشغله شان روز و شب برای فزونی جیب های مبارکشان است تا پا بر گرده ملت نهیب و بدبخت گذاردند و خود را بر عرش کبریا رسانند تا با نام مذهب شیره های دنیا را در کوزه های پلاسیده خود جمع کرده و از سر مردم بیچاره سرریز کنند.
آقای علیار کامران! کاش می گفتید تا حالا چه گلی بر سر این ملت زده اید که پس از این می خواهید این گلها را به تاج گل تبدیل کنید. این که در حرکت ملی آذربایجان برای همگان باز است یا نه خود جای بحث دارد. اما بگذارید امروز که فرزندان چپ "ویروس وار" به این حرکت چسبیده اند ویروس های خود را پخش کنند و دست راستی های عزیز نیز ویروس های خود را بپراکنند و هم آنتی ویروسهایشان را تا ببینید که ملت بزرگ و با شعور آذربایجان باری دیگر فریب راستان را نخواهند خورد.به جای این که امروز به آغوش سرمایه داری جهان پناه ببرید، سعی کنید چهره مستقل خود را حفظ کنید تا آذربایجان بزرگ شرمسار تاریخی نشود که شما می خواهید رقمش بزنید البته اگر توانش را داشته باشید. "بر همگان واضح است در چندین سال پیش در برخی از نقاط دنیا تفکراتی موسوم به چپ دراین جهان سوم حکمرانی می کرد که مدت زمانی طول نکشید که ماهیت این تفکرآشکار شد. و اکثرا هرکس که در جریان این تفکر واقع شد و واقعیت را درک کرد اولین سعی و تلاش اش – مخصوصا آذربایجانیان – دوری جستن از این تفکر بود. البته اندک انسان نما هائی بودند که این تفکر را قبول کرده بودند.که این انسانها با این تفکراتشان برای اذربایجان غیر از فلاکت ,بدبختی و شرمندگی ثمره و حاصل دیگری نداشت."
این عین گفته شماست. مرحمتی بفرمائید و برای گفته بالایتان سندی ارائه دهید تا ببینیم از چه زمانی ماهیت این تفکر آشکار شد و از چه زمانی بیشتر آنان که ماهیت این تفکر را درک کرده بودند – مخصوصا آذربایجانیان – از این تفکر دوری جستند؟ من چه باید بگویم به شما که چپ ها را حیوانات انسان نمائی قلمداد می کنید که خود هیچ معنی و مفهومی از انسانیت نبرده اید که اگر غیر این بود امروز به خود اجازه نمی دادید عده ای را به خاطر داشتن تفکری خاص انسان نما قلمداد کنید، نه انسان. در ضمن لطفا توضیح دهید شما از کدامین بدبختی و فلاکت و شرمندگی سخن می گوئید که جریان چپ آن را به بار آورده است.
آیا بدبختی و فلاکت و شرمندگی بیشتر از آن که دست راستیان برای ملت بزرگ آذربایحان به بار آورده اند تا امروز در دنیا فیلم قمه زنی ملت فریب خورده به دست راستان را به نماش گذاشته و به مضحکه مان بگیرند؟
آیا بدبختی و فلاکت و شرمندگی بیشتر از آن که راستیان عزیز در دیگر جاها جلوس کرده بر تاج و تخت قدرت از فرط بی کاری نشستند و برایمان جک ساختند تا سیاست های کثیف و عقب مانده سرمایه داری را بر کرسی نشانند و ملتی را به جان هم اندازند؟
آیا بدبختی و فلاکت و شرمندگی بالاتر از آن که دست راستی ها بساط اعتیاد و بی سوادی و ناآگاهی را در جای جای مملکتمان گستراندند تا سرمایه های خود را افزونتر از قبل کنند؟
می شود زحمت بکشید و بگوئید کجا بودید زمانی که فرزندان چپ سینه ستبر کردند و در برابر رژیم دست راستی ایران در خون غوطه خوردند تا امروز حرکت ملی آذربایجان هم شکل گیرد؟
"خلاصه سعی و تلاش این اندک بازماندگان که شبیه مارهای خوش خط و نشان هستند در مرحله اول قرار گرفتن در بطن حرکت ملی آذربایجان است که در مراحل بعدی اجرای افکارشان می باشد. که غیر از مسموم کردن و منحرف نمودن و در حداقل ترین شرایط بد نام کردن حرکت ملی آذربایجان ثمره دیگری نخواهد داشت"
از کدامین مسمومیت و انحراف حرف می زنید؟ اگر مسمویت و انحرافی در حرکت ملی آذربایجان است نه از چپی ها که برخاسته از ناف راستی های عزیز است. برخاسته از برادران بسیجی و سپاهی است که با نفوذ در این گونه حرکت های خودجوش سمت و سوی این حرکت ها را به آنجا می برند که خود می خواهند و چه جریان ها و چه افراد خوشنامی که در این مدت سی ساله حکومت مذهب بر ایران به مصادره نرفته و جریان راست کثیف آنها را از آن خود نکرده است. نکند زبان لال و خدای ناکرده شما هم از آنهایید که این گونه از حضور جریان چپ در حرکت ملی آذربایجان برآشفته اید؟!
من با اعتقاد و ایمان به هویتم و با اعتقاد و ایمان به زبانم اما در هر وهله ای که باشم نخست انسان را می ستایم حال می خواهد چپ باشد یا راست اما آموخته ام که در برابر گستاخان گستاخ باشم و بی پروا و به همین دلیل از اتهامات ناروای شما و شمایان برآشفته و برخواهم آشفت تا در برابر گستاخیتان گستاخ باشم و در برابر بی ادبی شما نیز سکوت نخواهم کرد. در یک مطلب چند خطی دهها کلمه تحقیرآمیز و توهین آمیز به جریانی زده اید که دردشان جز آسایش و آگاهی مردم نیست حال اگر برخی جریانات موسوم به چپ مسموم هستند ولی حداقل این است که به مانند جریانات راست بی شرف نیستند.
کاش می شد برای دوستان فعال ایران مشکلی پیش نمی آمد و به طور علنی افکارشان را بیان می کردند تا شما می فهمیدید که چندین نفر از آنان دلبستگی شان و اعتقادشان به جریان چپی است که نه تنها مسموم و ویروس نیست که از سالم ترین و انسانی ترین جریان هاست.
می گوئید در حرکت ملی آذربایجان به روی همه باز است. آیا اینگونه در این حرکت باز است که شما تعداد زیادی را با این نوشته هایتان از این حرکت می رانید؟ اینگونه معتقد به آزادی و دموکراسی هستید؟ اینگونه تعدد افکار را می پذیرید؟ چرا بر روی آتشی که حاکمیت ایران برافرخته بنزین می پاشید تا فرصتی دیگر به آنها دهید که اینبار فرزندان آذربایجان را به جرم چپ بودن روانه مسلخگاه اوین و رجائی شهر و کوفت و زهرمار کنند.
تا کی می خواهید به این افکارتان ادامه دهید تا هرگز نتوانیم دست در دست هم در برابر ظلم و استبداد خودکامگان صف آرایی کرده و حق به یغما رفته مان را از آنها باز ستانیم.
شما را به دین و ایمانتان دست از این بچه بازیها بردارید و برای یکدلی و همراهی همقسم و هم قدم شوید با آنانی که می خواهند برای حق از دست رفته مان گامی بردارند.
نگاهی به اخبار منتشر شده در رابطه با حرکت ملی آذربایجان بیندازید تا به شما ثابت شود که همین جریانات موسوم به چپ تا چه حد در پوشش این اخبار همت گمارده اند و در عوض چند جریان موسوم به راست نه تنها از کوچکترین پوششی دریغ کرده اند که هم راستا با حاکمیت ایران حکم قتل این جریان را صادر کرده اند و اگر جریان راستی چون صدای آمریکا و امثالهم اقدام به پوشش اینگونه اخبار کرده اند نه از روی اعتقاد به این جریان که برای پیشبرد اهداف خود کوشیده اند.
عجیبتر این که وقتی آخرین پاراگراف مطلبتان را می خواندم هی چیزی در گوشم زمزمه می کرد و آن این که چقدر این ادبیات آشناست؛ یادم افتاد که من این ادبیات را در زمانی که در ایران بودم هر جمعه از تلویزیون و از زبان آنهایی که در راس حاکمیت ایران هستند بارها و بارها شنیده ام و این شباهت چقدر مرا آزار می دهد وقتی می بینم از زبان شخصی جاری می شود که خود را داعیه دار حرکت خودجوش و مردمی آذربایجان می داند.
دوشنبه ۱٣ آبان ۱٣٨۷ - ٣ نوامبر ۲۰۰٨
asgarinezhad@yahoo.com
فرزندان چپ آخرین بازمانده ها نیستند بل تازه در آغاز راهی پر پیچ و خم هستند تا ایران و آذربایجان را از دست ایادی راست و نوکران آمریکائی نجات دهند. امروز اگر آذربایجان و آذربایجانیان به مفاخرشان می نازند – که بنده هم یکی از آنانم – باید نگاهی به همان تاریخی داشته باشند که شما گفته اید تا ببینید که چند درصد همین مفاخر آذربایجانی از تبار چپ ها هستند و هرگز در برابر ابر قدرتی چون آمریکا و رژیم های سرمایه داری کثیف دنیا سر فرو نیاوردند و مردانه ایستادند تا سرمایه داری جهانی چون پشه ای گرسنه خون مردم فریب خورده به دست راستی ها را نمکند.
امروز هر بدبختی که گریبان جهان و جامعه ما را گرفته از دست همین دست راستی هائی است که مشغله شان روز و شب برای فزونی جیب های مبارکشان است تا پا بر گرده ملت نهیب و بدبخت گذاردند و خود را بر عرش کبریا رسانند تا با نام مذهب شیره های دنیا را در کوزه های پلاسیده خود جمع کرده و از سر مردم بیچاره سرریز کنند.
آقای علیار کامران! کاش می گفتید تا حالا چه گلی بر سر این ملت زده اید که پس از این می خواهید این گلها را به تاج گل تبدیل کنید. این که در حرکت ملی آذربایجان برای همگان باز است یا نه خود جای بحث دارد. اما بگذارید امروز که فرزندان چپ "ویروس وار" به این حرکت چسبیده اند ویروس های خود را پخش کنند و دست راستی های عزیز نیز ویروس های خود را بپراکنند و هم آنتی ویروسهایشان را تا ببینید که ملت بزرگ و با شعور آذربایجان باری دیگر فریب راستان را نخواهند خورد.به جای این که امروز به آغوش سرمایه داری جهان پناه ببرید، سعی کنید چهره مستقل خود را حفظ کنید تا آذربایجان بزرگ شرمسار تاریخی نشود که شما می خواهید رقمش بزنید البته اگر توانش را داشته باشید. "بر همگان واضح است در چندین سال پیش در برخی از نقاط دنیا تفکراتی موسوم به چپ دراین جهان سوم حکمرانی می کرد که مدت زمانی طول نکشید که ماهیت این تفکرآشکار شد. و اکثرا هرکس که در جریان این تفکر واقع شد و واقعیت را درک کرد اولین سعی و تلاش اش – مخصوصا آذربایجانیان – دوری جستن از این تفکر بود. البته اندک انسان نما هائی بودند که این تفکر را قبول کرده بودند.که این انسانها با این تفکراتشان برای اذربایجان غیر از فلاکت ,بدبختی و شرمندگی ثمره و حاصل دیگری نداشت."
این عین گفته شماست. مرحمتی بفرمائید و برای گفته بالایتان سندی ارائه دهید تا ببینیم از چه زمانی ماهیت این تفکر آشکار شد و از چه زمانی بیشتر آنان که ماهیت این تفکر را درک کرده بودند – مخصوصا آذربایجانیان – از این تفکر دوری جستند؟ من چه باید بگویم به شما که چپ ها را حیوانات انسان نمائی قلمداد می کنید که خود هیچ معنی و مفهومی از انسانیت نبرده اید که اگر غیر این بود امروز به خود اجازه نمی دادید عده ای را به خاطر داشتن تفکری خاص انسان نما قلمداد کنید، نه انسان. در ضمن لطفا توضیح دهید شما از کدامین بدبختی و فلاکت و شرمندگی سخن می گوئید که جریان چپ آن را به بار آورده است.
آیا بدبختی و فلاکت و شرمندگی بیشتر از آن که دست راستیان برای ملت بزرگ آذربایحان به بار آورده اند تا امروز در دنیا فیلم قمه زنی ملت فریب خورده به دست راستان را به نماش گذاشته و به مضحکه مان بگیرند؟
آیا بدبختی و فلاکت و شرمندگی بیشتر از آن که راستیان عزیز در دیگر جاها جلوس کرده بر تاج و تخت قدرت از فرط بی کاری نشستند و برایمان جک ساختند تا سیاست های کثیف و عقب مانده سرمایه داری را بر کرسی نشانند و ملتی را به جان هم اندازند؟
آیا بدبختی و فلاکت و شرمندگی بالاتر از آن که دست راستی ها بساط اعتیاد و بی سوادی و ناآگاهی را در جای جای مملکتمان گستراندند تا سرمایه های خود را افزونتر از قبل کنند؟
می شود زحمت بکشید و بگوئید کجا بودید زمانی که فرزندان چپ سینه ستبر کردند و در برابر رژیم دست راستی ایران در خون غوطه خوردند تا امروز حرکت ملی آذربایجان هم شکل گیرد؟
"خلاصه سعی و تلاش این اندک بازماندگان که شبیه مارهای خوش خط و نشان هستند در مرحله اول قرار گرفتن در بطن حرکت ملی آذربایجان است که در مراحل بعدی اجرای افکارشان می باشد. که غیر از مسموم کردن و منحرف نمودن و در حداقل ترین شرایط بد نام کردن حرکت ملی آذربایجان ثمره دیگری نخواهد داشت"
از کدامین مسمومیت و انحراف حرف می زنید؟ اگر مسمویت و انحرافی در حرکت ملی آذربایجان است نه از چپی ها که برخاسته از ناف راستی های عزیز است. برخاسته از برادران بسیجی و سپاهی است که با نفوذ در این گونه حرکت های خودجوش سمت و سوی این حرکت ها را به آنجا می برند که خود می خواهند و چه جریان ها و چه افراد خوشنامی که در این مدت سی ساله حکومت مذهب بر ایران به مصادره نرفته و جریان راست کثیف آنها را از آن خود نکرده است. نکند زبان لال و خدای ناکرده شما هم از آنهایید که این گونه از حضور جریان چپ در حرکت ملی آذربایجان برآشفته اید؟!
من با اعتقاد و ایمان به هویتم و با اعتقاد و ایمان به زبانم اما در هر وهله ای که باشم نخست انسان را می ستایم حال می خواهد چپ باشد یا راست اما آموخته ام که در برابر گستاخان گستاخ باشم و بی پروا و به همین دلیل از اتهامات ناروای شما و شمایان برآشفته و برخواهم آشفت تا در برابر گستاخیتان گستاخ باشم و در برابر بی ادبی شما نیز سکوت نخواهم کرد. در یک مطلب چند خطی دهها کلمه تحقیرآمیز و توهین آمیز به جریانی زده اید که دردشان جز آسایش و آگاهی مردم نیست حال اگر برخی جریانات موسوم به چپ مسموم هستند ولی حداقل این است که به مانند جریانات راست بی شرف نیستند.
کاش می شد برای دوستان فعال ایران مشکلی پیش نمی آمد و به طور علنی افکارشان را بیان می کردند تا شما می فهمیدید که چندین نفر از آنان دلبستگی شان و اعتقادشان به جریان چپی است که نه تنها مسموم و ویروس نیست که از سالم ترین و انسانی ترین جریان هاست.
می گوئید در حرکت ملی آذربایجان به روی همه باز است. آیا اینگونه در این حرکت باز است که شما تعداد زیادی را با این نوشته هایتان از این حرکت می رانید؟ اینگونه معتقد به آزادی و دموکراسی هستید؟ اینگونه تعدد افکار را می پذیرید؟ چرا بر روی آتشی که حاکمیت ایران برافرخته بنزین می پاشید تا فرصتی دیگر به آنها دهید که اینبار فرزندان آذربایجان را به جرم چپ بودن روانه مسلخگاه اوین و رجائی شهر و کوفت و زهرمار کنند.
تا کی می خواهید به این افکارتان ادامه دهید تا هرگز نتوانیم دست در دست هم در برابر ظلم و استبداد خودکامگان صف آرایی کرده و حق به یغما رفته مان را از آنها باز ستانیم.
شما را به دین و ایمانتان دست از این بچه بازیها بردارید و برای یکدلی و همراهی همقسم و هم قدم شوید با آنانی که می خواهند برای حق از دست رفته مان گامی بردارند.
نگاهی به اخبار منتشر شده در رابطه با حرکت ملی آذربایجان بیندازید تا به شما ثابت شود که همین جریانات موسوم به چپ تا چه حد در پوشش این اخبار همت گمارده اند و در عوض چند جریان موسوم به راست نه تنها از کوچکترین پوششی دریغ کرده اند که هم راستا با حاکمیت ایران حکم قتل این جریان را صادر کرده اند و اگر جریان راستی چون صدای آمریکا و امثالهم اقدام به پوشش اینگونه اخبار کرده اند نه از روی اعتقاد به این جریان که برای پیشبرد اهداف خود کوشیده اند.
عجیبتر این که وقتی آخرین پاراگراف مطلبتان را می خواندم هی چیزی در گوشم زمزمه می کرد و آن این که چقدر این ادبیات آشناست؛ یادم افتاد که من این ادبیات را در زمانی که در ایران بودم هر جمعه از تلویزیون و از زبان آنهایی که در راس حاکمیت ایران هستند بارها و بارها شنیده ام و این شباهت چقدر مرا آزار می دهد وقتی می بینم از زبان شخصی جاری می شود که خود را داعیه دار حرکت خودجوش و مردمی آذربایجان می داند.
Thursday, October 30, 2008
عباس لسانی فعال سیاسی سرشناس آذربایجانی آزاد شد
ساوالان سسی:عباس لسانی فعال مدنی سرشناس آذربایجانی امروز چهارشنبه هشتم آبانماه ماه پس از اتمام دوران محکومیت ۳۰ ماهه خود از زندان یزد آزاد شد در این میان لسانی ۱۶ مهر به وزارت اطلاعات یزد انتقال یافته و به مدت ۱۰ ساعت مورد بازجویی قرار گرفته بود، در بازجویی صورت گرفته که ماموران امنیتی اردبیل نیزحضورداشتند در مورد برنامه های وی پس از آزادی از زندان و بازگشت به اردبیل از وی بازجویی کرده بودند
به گفته خانواده لسانی مقامات امنیتی اردبیل چند ماه پیش به آنها اعلام داشته بودند که آقای لسانی باید بعد از آزادی از زندان یزد به یک شهر فارس نشین مهاجرت بکند، آنها تهدید کرده بودند در غیر اینصورت هر اتفاق و حرکتی در اردبیل و دیگر شهرهای آذربایجان روی دهد ما او را دستگیر و زندانی خواهیم کرد.
عباس لسانی درجریان تظاهرات اعتراض آمیز گسترده در شهرهای آذربایجان که در خرداد ۱۳۸۵ روی داد، بازداشت شد و به دو اتهام معاونت در تخریب و احراق (آتش زدن اموال عمومی) از طریق تشویق و تحریک مردم و همینطور مشارکت در اخلال در نظم عمومی محاکمه و به شانزده ماه زندان محکوم شد.
این حکم بعداً تشدید شد و به هجده ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق تبدیل گردید، دادگاه تجدیدنظر هم سه سال اقامت اجباری در شهرستان طبس را به این مجموعه اضافه کرد که با اعتراض وکیل آقای لسانی، دیوان عالی کشور اقامت اجباری را حذف کرد.
عباس لسانی هیجده ماه حبسی که در دادگاه عمومی اردبیل برایش تعیین شده بود را در زندان اردبیل به پایان برد اما چون از قبل با اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس در دادگاه انقلاب شهرستان کلیبر محکوم شده بود، بعد از اتمام دوره زندان در اردبیل به نزدیکترین زندان به شهرستان کلیبر، یعنی زندان شهرستان اهر منتقل شد.
در حالیکه حدود سه ماه ازدوران زندانش در زندان اهرسپری شده بود او را به زندان مرکزی شهرستان یزد انتقال دادند، نهادهای مدافع حقوق بشر بين المللی از جمله سازمان عفو بين الملل و همچنين نهادهای داخلی چون انجمن دفاع از حقوق زندانیان انتقال او به زندان یزد را اقدامی غیرقانونی دانستند.
این فعال مدنی، در زندان چند بار در اعتراض به آنچه رفتار تبعيض آميز مسئولان امنیتی و زندان نسبت به خود می دانست اعتصاب غذا کرد، و به او اجازه رفتن به مرخصی هیچ وقت داده نشد که این اوامر اعتراض گروههای مدافع حقوق بشر، از جمله سازمان عفو بين الملل را برانگيخت.
همسر آقای لسانی می گوید :«آنها نیز همواره در معرض فشارها بوده اند، او را به خاطر تماس با رسانه های خارجی و نهادهای بين المللی حقوق بشری چند بار احضار و مورد بازجویی قرار داده اند».
روز ١٠ سپتامبر، ماموران امنیتی ۱۹ آذربایجانی - روزنامه نگار، استاد دانشگاه و شاعر - را که در خانه ای در تهران برای برگزاری مراسم افطار جمع شده بودند دستگیر کردند. همسر و فرزندان عباس لسانی از زندانیان "سیاسی سرشاس آذربایجانی از جمله آنها بودند
به گفته خانواده لسانی مقامات امنیتی اردبیل چند ماه پیش به آنها اعلام داشته بودند که آقای لسانی باید بعد از آزادی از زندان یزد به یک شهر فارس نشین مهاجرت بکند، آنها تهدید کرده بودند در غیر اینصورت هر اتفاق و حرکتی در اردبیل و دیگر شهرهای آذربایجان روی دهد ما او را دستگیر و زندانی خواهیم کرد.
عباس لسانی درجریان تظاهرات اعتراض آمیز گسترده در شهرهای آذربایجان که در خرداد ۱۳۸۵ روی داد، بازداشت شد و به دو اتهام معاونت در تخریب و احراق (آتش زدن اموال عمومی) از طریق تشویق و تحریک مردم و همینطور مشارکت در اخلال در نظم عمومی محاکمه و به شانزده ماه زندان محکوم شد.
این حکم بعداً تشدید شد و به هجده ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق تبدیل گردید، دادگاه تجدیدنظر هم سه سال اقامت اجباری در شهرستان طبس را به این مجموعه اضافه کرد که با اعتراض وکیل آقای لسانی، دیوان عالی کشور اقامت اجباری را حذف کرد.
عباس لسانی هیجده ماه حبسی که در دادگاه عمومی اردبیل برایش تعیین شده بود را در زندان اردبیل به پایان برد اما چون از قبل با اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس در دادگاه انقلاب شهرستان کلیبر محکوم شده بود، بعد از اتمام دوره زندان در اردبیل به نزدیکترین زندان به شهرستان کلیبر، یعنی زندان شهرستان اهر منتقل شد.
در حالیکه حدود سه ماه ازدوران زندانش در زندان اهرسپری شده بود او را به زندان مرکزی شهرستان یزد انتقال دادند، نهادهای مدافع حقوق بشر بين المللی از جمله سازمان عفو بين الملل و همچنين نهادهای داخلی چون انجمن دفاع از حقوق زندانیان انتقال او به زندان یزد را اقدامی غیرقانونی دانستند.
این فعال مدنی، در زندان چند بار در اعتراض به آنچه رفتار تبعيض آميز مسئولان امنیتی و زندان نسبت به خود می دانست اعتصاب غذا کرد، و به او اجازه رفتن به مرخصی هیچ وقت داده نشد که این اوامر اعتراض گروههای مدافع حقوق بشر، از جمله سازمان عفو بين الملل را برانگيخت.
همسر آقای لسانی می گوید :«آنها نیز همواره در معرض فشارها بوده اند، او را به خاطر تماس با رسانه های خارجی و نهادهای بين المللی حقوق بشری چند بار احضار و مورد بازجویی قرار داده اند».
روز ١٠ سپتامبر، ماموران امنیتی ۱۹ آذربایجانی - روزنامه نگار، استاد دانشگاه و شاعر - را که در خانه ای در تهران برای برگزاری مراسم افطار جمع شده بودند دستگیر کردند. همسر و فرزندان عباس لسانی از زندانیان "سیاسی سرشاس آذربایجانی از جمله آنها بودند
آزادی این فرزند غیور ساوالان را به تمام آزادیخواهان بویژه خلق تورک آذربایجان مبارک باد
Tuesday, October 28, 2008
آزادی خون می طلبد
جاده و تردید. جاده و تردد مغزهای سیاه. جنایت از قبل طرح ریزی شده است وآنگاه تو غرق خون هویت و آزادگی میشوی. شهید امانی بارقهی هویت تركی ما بود در شب سهمگین تهاجم و استحاله. من نگران وضعیت موجودم. نخبگان فكری و فرهنگی ما یا به زندان می افتند و یا زندان تن را رها كرده و بر آغوش مام وطن باز می گردند. و هر دوی اینها همانگونه كه قبلاً نیز هشدار دادهام از قبل طراحی شدهاند. اما موضوع مهم این است كه در چنین شرایط سهمگین، گذر و گذار فعالان آذربایجان در این مهلكههای مسلط و وحشتناك چگونه باید باشد؟ این سوالی است كه تامل همگانی را می طلبد.
من اشكهای عباس لسانی را از پشت سیمهای مرموز تلفن شنیدم. اندوه ایل و قبیله من این بار سنگین تر از هر برههیی است. ما نتوانستیم به او بگوییم كه امانی شهید شده است. و جهان در سكوت بیراهه خویش می رقصد. سهم ما از این جدال نا برابر همین است. یا زندان یا مرگ. و این بار وطن و زبان و فرهنگ هزینه سنگینی می طلبد. هدف فرهنگ مهاجم این بار آشكارا رژه می رود.
حذف نخبگان هویت، تزریق تدریجی ترس بر رگان نسل جدید هویت، و ... دوره سیاه سركوب آزادی طلبان فرارسیده است. و امانی اولین نخبه شهید ما در راستای این تفكر وحشتناك می باشد. اینجانب ضمن دعوت دوستان برای چاره اندیشی در خصوص این تفكرات فاشیستی لازم است هشدار دهم كه در صورت عدم انسجام فكری و عملی ضربات سهمگینی را متحمل خواهیم شد. بنده به نوبه خویش شهادت مهندس امانی را به خانواده آن عزیز، به مردم آذربایجان و به دوستان و فعالان صدیق هویت و فرهنگ تركی تسلیت گفته و تداوم راه آن شهید عزیز را خواهانم.
با احترام
محمد رضا لوائی
5/8/1387
من اشكهای عباس لسانی را از پشت سیمهای مرموز تلفن شنیدم. اندوه ایل و قبیله من این بار سنگین تر از هر برههیی است. ما نتوانستیم به او بگوییم كه امانی شهید شده است. و جهان در سكوت بیراهه خویش می رقصد. سهم ما از این جدال نا برابر همین است. یا زندان یا مرگ. و این بار وطن و زبان و فرهنگ هزینه سنگینی می طلبد. هدف فرهنگ مهاجم این بار آشكارا رژه می رود.
حذف نخبگان هویت، تزریق تدریجی ترس بر رگان نسل جدید هویت، و ... دوره سیاه سركوب آزادی طلبان فرارسیده است. و امانی اولین نخبه شهید ما در راستای این تفكر وحشتناك می باشد. اینجانب ضمن دعوت دوستان برای چاره اندیشی در خصوص این تفكرات فاشیستی لازم است هشدار دهم كه در صورت عدم انسجام فكری و عملی ضربات سهمگینی را متحمل خواهیم شد. بنده به نوبه خویش شهادت مهندس امانی را به خانواده آن عزیز، به مردم آذربایجان و به دوستان و فعالان صدیق هویت و فرهنگ تركی تسلیت گفته و تداوم راه آن شهید عزیز را خواهانم.
با احترام
محمد رضا لوائی
5/8/1387
Wednesday, October 15, 2008
ملت تورک آذربایجان فرزندان خود را فراموش نمی کند
فراموش شدگان چه کسانی هستند؟- سید حیدر بیات
سه شنبه، 23 مهر 1387، 14 اکتبر 2008
یادش بخیر! زمانی که نوجوان بودم در دوران انتخابات حتی گاهی از درس و مشقم می زدم تا در ستاد کاندیدا یاکاندیداهای محبوبم حاضرشوم.اما اکنون اگر کسی بپرسد نام نمایندگان شهری که در در آن زندگی میکنی چیست؟ حتما باید به حافظهام فشار بیاورم. در میان وزیران تنها نام آقایان متکی، دری نجفآبادی و دکتر کردان را میدانم. اما شاید بدتر از همه این است که امروز در سایت تابناک خواندم وزیر رفاه گفته است: كسي كه درآمدش پايين است، فقير نيست؟! و تابناک این سخن ایشان را نقد کرده است.صرف از نظر از اینکه این سخن درست است یا نه، برای من چیز دیگری جالب بود. ما از کی وزارت رفاه داریم؟ این وزارتخانه جایگزین چه وزارتخانهای شده است. اصلا در کابینه ایران چند وزیر زندگی میکنند!؟ همه اینها چیزهایی هستند که من نمیدانم.کسی نبودهام که از صحنه فرهنگ و سیاست بخصوص در بخش رسانهای آن غایب باشم اما اینکه چرا این همه نسبت به کابینه دولت ایران و اسامی مربوط به آن بیتفاوت بودهام خود سوالی است که باید دولتمردان به آن پاسخ بدهند.شاید زمانی که دولتمردان مردم را فراموش میکنند و در دوران وزارت و وکالت آنها، بهترین فرزندان آذربایجان و سایر نقاط ایران به خاطر فعالیتهای بسیار محتاطانه مدنی و قانونی قید آرامش و امنیت را میزنند، مردم نیز دولتمردان را فراموش میکنند.آری، نمیدانم چند وزیر در کابینه وجود دارند. اما هر لحظه نام صرافی، راشدی، موغانلو، نعیمی، لسانی، عظیمی، آرغیش، رحیمی بیات، رشیدی ساوالان و سایر فعالان مدنی محبوس در ذهنم رژه میرود. و میاندیشم در این میان فراموش شدگان واقعی چه کسانی هستند؟
سه شنبه، 23 مهر 1387، 14 اکتبر 2008
یادش بخیر! زمانی که نوجوان بودم در دوران انتخابات حتی گاهی از درس و مشقم می زدم تا در ستاد کاندیدا یاکاندیداهای محبوبم حاضرشوم.اما اکنون اگر کسی بپرسد نام نمایندگان شهری که در در آن زندگی میکنی چیست؟ حتما باید به حافظهام فشار بیاورم. در میان وزیران تنها نام آقایان متکی، دری نجفآبادی و دکتر کردان را میدانم. اما شاید بدتر از همه این است که امروز در سایت تابناک خواندم وزیر رفاه گفته است: كسي كه درآمدش پايين است، فقير نيست؟! و تابناک این سخن ایشان را نقد کرده است.صرف از نظر از اینکه این سخن درست است یا نه، برای من چیز دیگری جالب بود. ما از کی وزارت رفاه داریم؟ این وزارتخانه جایگزین چه وزارتخانهای شده است. اصلا در کابینه ایران چند وزیر زندگی میکنند!؟ همه اینها چیزهایی هستند که من نمیدانم.کسی نبودهام که از صحنه فرهنگ و سیاست بخصوص در بخش رسانهای آن غایب باشم اما اینکه چرا این همه نسبت به کابینه دولت ایران و اسامی مربوط به آن بیتفاوت بودهام خود سوالی است که باید دولتمردان به آن پاسخ بدهند.شاید زمانی که دولتمردان مردم را فراموش میکنند و در دوران وزارت و وکالت آنها، بهترین فرزندان آذربایجان و سایر نقاط ایران به خاطر فعالیتهای بسیار محتاطانه مدنی و قانونی قید آرامش و امنیت را میزنند، مردم نیز دولتمردان را فراموش میکنند.آری، نمیدانم چند وزیر در کابینه وجود دارند. اما هر لحظه نام صرافی، راشدی، موغانلو، نعیمی، لسانی، عظیمی، آرغیش، رحیمی بیات، رشیدی ساوالان و سایر فعالان مدنی محبوس در ذهنم رژه میرود. و میاندیشم در این میان فراموش شدگان واقعی چه کسانی هستند؟
Saturday, October 11, 2008
!آقای ریئس جمهور آزربایجان به سفر شما" نه "میگویید
یادداشت سیاسی هفته: آقاى احمدى نژاد، دانشجويان آذربايجان به شما و سفر شما به آذربايجان "نه" مى گويند
شنبه(يئلگون) ٢٠ مهر ١٣٨٧ - ١١ اكتبر ٢٠٠٨
آقاى احمدى نژاد، دانشجويان آذربايجان به سياست هاى شما و سفر شما به آذربايجان "نه" مى گويند چرا كه عملكرد روزمره نيروهاى اجرايى شما در دانشگاهها متكى بر زور، ارعاب، زندانى كردن، شكنجه، ستاره دار كردن و محروم كردن جوانان از تحصيل است. به يارى حكومت مستبدانه شما، دانشگاهها نه جولانگه تحقيق و دانش كه ميدان زور آزمايى نيروهاى پليسى و امنيتى گشته اند. شما با حضور خويش در آذربايجان چكمه هاى استبداد را طنين انداز مى كنيد. آذربايجان به حضور مستبدانى چون شما نياز ندارد آيا متوجه اين پيام آشكار مردم آذربايجان نيستيد؟
دوستان بسيارى از ما در روز روشن در صحن دانشگاهها از طريق نيروهاى گشتاپو وار شما آشكارا ربوده مى شوند، هفته ها و ماهها در سلول هاى انفرادى محبوس مى شوند، شكنجه مى شوند، حق ملاقات با خويشاوندانشان را پيدا نمى كنند، از گرفتن وكيل مدافع محروم مى شوند چرا كه نشريه اى به زبان مادرى شان چاپ كرده اند و يا خواستار حقوق مدنى و فرهنگى شان شده اند و آن وقت شما با پر رويى اعلام مى كنيد كه كشور ايران آزاد ترين كشور دنياست. آيا شما دروغگو ترين رئيس جمهور يك مملكت نيستيد؟
سى سال است نظامى كه شما خود را متعهد به خدمت به آن كرده ايد در قانون اساسى اش حق تحصيل به زبان
شنبه(يئلگون) ٢٠ مهر ١٣٨٧ - ١١ اكتبر ٢٠٠٨
آقاى احمدى نژاد، دانشجويان آذربايجان به سياست هاى شما و سفر شما به آذربايجان "نه" مى گويند چرا كه عملكرد روزمره نيروهاى اجرايى شما در دانشگاهها متكى بر زور، ارعاب، زندانى كردن، شكنجه، ستاره دار كردن و محروم كردن جوانان از تحصيل است. به يارى حكومت مستبدانه شما، دانشگاهها نه جولانگه تحقيق و دانش كه ميدان زور آزمايى نيروهاى پليسى و امنيتى گشته اند. شما با حضور خويش در آذربايجان چكمه هاى استبداد را طنين انداز مى كنيد. آذربايجان به حضور مستبدانى چون شما نياز ندارد آيا متوجه اين پيام آشكار مردم آذربايجان نيستيد؟
دوستان بسيارى از ما در روز روشن در صحن دانشگاهها از طريق نيروهاى گشتاپو وار شما آشكارا ربوده مى شوند، هفته ها و ماهها در سلول هاى انفرادى محبوس مى شوند، شكنجه مى شوند، حق ملاقات با خويشاوندانشان را پيدا نمى كنند، از گرفتن وكيل مدافع محروم مى شوند چرا كه نشريه اى به زبان مادرى شان چاپ كرده اند و يا خواستار حقوق مدنى و فرهنگى شان شده اند و آن وقت شما با پر رويى اعلام مى كنيد كه كشور ايران آزاد ترين كشور دنياست. آيا شما دروغگو ترين رئيس جمهور يك مملكت نيستيد؟
سى سال است نظامى كه شما خود را متعهد به خدمت به آن كرده ايد در قانون اساسى اش حق تحصيل به زبان
مادرى را به رسميت شناخته و شما ملزم به اجراى اين قانون هستيد. پس چرا به وظيفه خويش عمل نمى كنيد؟ چرا سى سال پس از واژگونى رژيم شاه به سياست استعمارى او ادامه مى دهيد و ممنوعيت زبان تركى را لغو نمى كنيد؟ چرا تركها در اين مملكت اجازه ندارند به زبان مادرى خود تحصيل كنند؟ چرا زبان ميليونها انسان در اين كشور ممنوع است؟ آيا اين است وفادارى شما به نظام و قانون اساسى نظام؟ آذربایجانی که به هنگام جنگ سر ایران است، چطور می شود که برای احقاق کوچکترین خواسته های خود كه جزو اركان اساسى زندگى انسانى است (نگوییم حقوق بشر) تحت شدیدترین فشارها باشد. این است دولت عدالت محور شما؟ به گفته شهریار شاعر همیشه زنده آذربایجان
گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی / به مردی با تو پیوستم نداستم که نامردی
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی
بدليل اعمال سياست هاى هويت زدايى رژيم شاه و ادامه آنها پس از انقلاب و بدنبال اجراى سياست هاى اقتصادى
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی
بدليل اعمال سياست هاى هويت زدايى رژيم شاه و ادامه آنها پس از انقلاب و بدنبال اجراى سياست هاى اقتصادى
ناعادلانه در تمامى سطوح، ميليونها انسان آذربايجانى روى به مهاجرت به سوى مناطق مركزى آورده و از خانه و كاشانه خويش آواره گشته اند. دولت شما در طول سال هاى گذشته نه تنها جلوى اين بي عدالتى ها و سياست هاى تضييق را نگرفته بلكه بر شدت آنها افزوده و هيچگونه چشم اندازى براى تغيير مثبت ديده نمى شود. ما موكدا خواستار رفع سياست هاى هويت زدايى و تبعيض آميز شما هستيم. ما خواستار اختصاص بودجه هاى عادلانه براى اجراى طرح هاى زيرساختى عمرانى و استراتژيكى در آذربايجان هستيم تا اين خطه بار ديگر مرتبت والاى خود را باز يابد زبان، فرهنگ و هويت تركى ميليونها انسان اين كشور دوباره بايد به آنها برگردانده شود. تركها مى بايد به زبان خود اجازه تحصيل بيابند، رسانه هاى خود را داشته باشند و خود امور داخلى خود را بدست گيرند. به همين دليل ما در قدم اول خواستار رسمى شدن زبان تركى در ايران بوده، بر ايجاد فرهنگستان زبان تركى در آذربايجان تاكيد داريم. ما خواستار تربيت فورى نيروهاى آموزشى براى بسط زبان تركى در ايران مى باشيم.
اين يك بی عدالتی محض است که مالیات اخذ شده از این ملت صرف تبلیغ، ترويج و اشاعه زبان فارسی و تربیت دانشجویان خارجی غیرفارس حتی در کشورهای دیگر گردد ولی پرداخت کنندگان آن نه تنها از تحصیل به زبان مادری محروم باشند بلکه کسانی که سعی در آموزش آن و فرهنگ خود را دارند شایسته حبس و محرومیت از تحصیل حتی به زبان فارسی گردند. اين راهى كه شما مى رويد كژ راهه است و از نظر ما بايد به آن براى هميشه پايان داد. دانشجويان آذربايجان به همراه ملتى كه فرهنگ و زبان او در جمهورى اسلامى از او دزديده شده در اعتراض به سفر كذايى شما به آذربايجان كه در خدمت تبليغات شخصى شما براى انتخابات رياست جمهورى است بپا خاسته و دست رد محكم و قاطعانه اى به سياست هاى شما مى زنيم. مبارزه ما براى تحقق آزادى، دمكراسى و حق تعيين سرنوشت خويش است. ما هيچگونه اشتراكى بين منافع تركهاى ساكن ايران و عملكردهاى مستبدانه و بشدت دروغپردازانه شما نمى بينيم و راه خود را از شما جدا مى دانيم
جنبش دانشجوئی آذربایجان
گله جك بيزيمدير
اين يك بی عدالتی محض است که مالیات اخذ شده از این ملت صرف تبلیغ، ترويج و اشاعه زبان فارسی و تربیت دانشجویان خارجی غیرفارس حتی در کشورهای دیگر گردد ولی پرداخت کنندگان آن نه تنها از تحصیل به زبان مادری محروم باشند بلکه کسانی که سعی در آموزش آن و فرهنگ خود را دارند شایسته حبس و محرومیت از تحصیل حتی به زبان فارسی گردند. اين راهى كه شما مى رويد كژ راهه است و از نظر ما بايد به آن براى هميشه پايان داد. دانشجويان آذربايجان به همراه ملتى كه فرهنگ و زبان او در جمهورى اسلامى از او دزديده شده در اعتراض به سفر كذايى شما به آذربايجان كه در خدمت تبليغات شخصى شما براى انتخابات رياست جمهورى است بپا خاسته و دست رد محكم و قاطعانه اى به سياست هاى شما مى زنيم. مبارزه ما براى تحقق آزادى، دمكراسى و حق تعيين سرنوشت خويش است. ما هيچگونه اشتراكى بين منافع تركهاى ساكن ايران و عملكردهاى مستبدانه و بشدت دروغپردازانه شما نمى بينيم و راه خود را از شما جدا مى دانيم
جنبش دانشجوئی آذربایجان
گله جك بيزيمدير
Sunday, October 5, 2008
حق تعیین سرنوشت
کابوس جمهوری اسلامی: جنبشهای ملی ملل غیر فارس
الف.پاکدل
چرا استقلال می خواهیم
مسئله ملی و سوسیالیستهای آذربایجان جنوبی
امروز ستم ملی به شیوه های خشن و همه جانبه ازطرف اشغالگران ایرانی به تورکهای آذربایجان اعمال می شود وما تورکهاعواقب و تاثیرات دهشتناک آن را در تمامی جوانب سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زندگی خود می بینیم. ما برای حل این مشکل به مبارزه برخاسته و برای به پیروزی رساندن مبارزه موظفیم روشها و آلترناتیو سیاسی خود را به جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان ارائه دهیم. ما نمی خواهیم مفسر ومدعی پر حرف و بی عمل باشیم و فقط به قبول حقانیت شعار" حق ملل در سرنوشت خویش " و " دفاع از ملل تحت ستم " بسنده کنیم بلکه ما برای ایجاد تغییردر آذربایجان وظایف عملی و مسئولیتهای زیادی بعهده داریم
رفع ستم ملی و تحقق مطالبه " حق ملل در تعیین سرنوشت خویش " از مطالبات دمکراتیک بخشی از سوسیالیستهای آذربایجان می باشند. سوسیالستهای آذربایجان اعتقاد عمیق دارند که تنها راه رفع ستم ملی، استقلال و خروج آذربایجان از اشغال و استعمار ایران است. در این رابطه دلایل زیادی این اعتقاد را در ما قدرت و قوت می بخشند که ما به بعضی از دلایل خود در دفاع از استقلال آذربایجان جنوبی اشاره می کنیم.
www.solgunaz.com
الف.پاکدل
چرا استقلال می خواهیم
مسئله ملی و سوسیالیستهای آذربایجان جنوبی
امروز ستم ملی به شیوه های خشن و همه جانبه ازطرف اشغالگران ایرانی به تورکهای آذربایجان اعمال می شود وما تورکهاعواقب و تاثیرات دهشتناک آن را در تمامی جوانب سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زندگی خود می بینیم. ما برای حل این مشکل به مبارزه برخاسته و برای به پیروزی رساندن مبارزه موظفیم روشها و آلترناتیو سیاسی خود را به جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان ارائه دهیم. ما نمی خواهیم مفسر ومدعی پر حرف و بی عمل باشیم و فقط به قبول حقانیت شعار" حق ملل در سرنوشت خویش " و " دفاع از ملل تحت ستم " بسنده کنیم بلکه ما برای ایجاد تغییردر آذربایجان وظایف عملی و مسئولیتهای زیادی بعهده داریم
رفع ستم ملی و تحقق مطالبه " حق ملل در تعیین سرنوشت خویش " از مطالبات دمکراتیک بخشی از سوسیالیستهای آذربایجان می باشند. سوسیالستهای آذربایجان اعتقاد عمیق دارند که تنها راه رفع ستم ملی، استقلال و خروج آذربایجان از اشغال و استعمار ایران است. در این رابطه دلایل زیادی این اعتقاد را در ما قدرت و قوت می بخشند که ما به بعضی از دلایل خود در دفاع از استقلال آذربایجان جنوبی اشاره می کنیم.
www.solgunaz.com
Tuesday, September 30, 2008
عجم / بربر / تات
شاید هم این آقایان درست میگویند و ما ترکها نمی خواهیم قبول کنیم که ما در این کشور بیگانه و غریبیم، حتی غریبتر از استانهای غیر مجاور لبنان، افغانستان و فرزند خوانده آقایان یعنی ارمنستان! که همه ساله میلیاردها ریال از بیت المال ما ترکهای شیعه در این استانهای غیر مجاور صرف میشود تا بدنیا برسانند که قوم برگزیده فارس حتی برگزیدهتر از قوم یهود( پشتیبان تمام ملل مظلوم میباشد
***********************
ئوزگه چیراغینا یاغ اولماق بسدیر
دوغما ائللریمیز قارانلیقدادیر
یانیب یاندیرمایاق یادین اوجاغین
ائویمیز سویوقدیر, قیشدیر, شاختادیر
سهند
Thursday, September 25, 2008
می ترسد ! زندانی میکند
می ترسد! زندانی می کند! تحلیلی بر بازداشتهای اخیر فعالان ملی - الف.پاکدل
چهارشنبه ٣ مهر ۱٣٨۷- ۲۴ سپتامبر ۲۰۰٨
!می ترسد! زندانی می کند
تحلیلی بر بازداشتهای اخیر فعالان ملی
بازداشتها گسترده فعالان ملی در تبریز و تهران موجب تحلیل و گمانه زنی ها ی مختلفی در مبان فعالان سیاسی و خصوصا فعالان ملی شده است بعضی از فعالان این بازداشتها را جنگ روانی حاکمیت برای برهم زدن آرایش حرکت ملی قلمداد می کنند و بعضی ها هم اینگونه عنوان می کنند که این بازداشتها برای ایجاد ترس در دل فعالان ملی جوان است که تا آنها با فعالان ملی شناخته شده رابطه برقرار نکنند و ارتباطها در حرکت ملی به صفر برسد و
چهارشنبه ٣ مهر ۱٣٨۷- ۲۴ سپتامبر ۲۰۰٨
!می ترسد! زندانی می کند
تحلیلی بر بازداشتهای اخیر فعالان ملی
بازداشتها گسترده فعالان ملی در تبریز و تهران موجب تحلیل و گمانه زنی ها ی مختلفی در مبان فعالان سیاسی و خصوصا فعالان ملی شده است بعضی از فعالان این بازداشتها را جنگ روانی حاکمیت برای برهم زدن آرایش حرکت ملی قلمداد می کنند و بعضی ها هم اینگونه عنوان می کنند که این بازداشتها برای ایجاد ترس در دل فعالان ملی جوان است که تا آنها با فعالان ملی شناخته شده رابطه برقرار نکنند و ارتباطها در حرکت ملی به صفر برسد و
حرکت ملی حالت شبکهای خود را از دست بدهد
اما ورای این تحلیل ها می توان نکات دیگری هم بر این تحلیل ها افزود آن هم ارتباط این بازداشتها با ترس حاکمیت از حرکت ملی و گسترش آن و فعالان سرشناس از جمله عباس لسانی و همچنین ارتباط حرکت ملی با جنبشهای دیگر هم در این مقوله می گنجد در ذیل نظر اجمالی خواهیم داشت بر این نکات
1.
اما ورای این تحلیل ها می توان نکات دیگری هم بر این تحلیل ها افزود آن هم ارتباط این بازداشتها با ترس حاکمیت از حرکت ملی و گسترش آن و فعالان سرشناس از جمله عباس لسانی و همچنین ارتباط حرکت ملی با جنبشهای دیگر هم در این مقوله می گنجد در ذیل نظر اجمالی خواهیم داشت بر این نکات
1.
نزدیکی آزادی عباس لسانی از زندان و تبعید، هراس حاکمیت از ایشان و طرفداران ایشان را بیشتر کرده است، حاکمیت استقبالی که از عباس لسانی صورت خواهد گرفت حدس زده است و نمی خواهد این مبارز به نحو احسن از طرف فعالان ملی مورد استقبال قرار گیرد و ازسالها مبارزه ایشان به نحو احسن تقدیر به عمل آید این یکی از نکاتی است که نباید از نظر دور داشت و دستگیری فعالان ملی در تهران را می توان از این منظر هم تحلیل کرد چرا که خانواده لسانی هم در آن جمع حضور داشته است. حاکمیت فکر می کرده که اینها می خواهد علاوه بر یک مهر برای آزادی لسانی و برنامه های آن روز تدارکاتی را ببینند و حاکمیت به زعم خود با بازداشت این فعالان ملی می خواهد برنامه های استقبال از عباس لسانی بر هم بخورد و ایشان در سکوت به خانه خویش برگردد
ارتباط گیری جنبش و حرکت ملی آذربایجان با جنبش های دیگر و حرکتهای ملی دیگر موجب وحشت حاکمیت شده است
ارتباط گیری جنبش و حرکت ملی آذربایجان با جنبش های دیگر و حرکتهای ملی دیگر موجب وحشت حاکمیت شده است
2.
عضویت آقای مهندس صرافی در شورای ملی صلح،سخنرانی در دفتر تحکیم وحدت، ارتباط با جنبش زنان آذربایجان و ایران، ارتباط حسن رحیمی بیات با فعالان حقوق بشر، ارتباطات آقای اکبر آزاد با خانه اقوام در تهران و با اعضای این خانه درگذشته و حال و خصوصا با فعالان عرب، نزدیکی بعضی از فعالان ملی به جنبش دانشجوئی و جنبش زنان ایران موجب ترس حاکمیت از حرکت ملی شده است چرا که حاکمیت نمی خواهد این جنبشها با همدیگر همکاری داشته باشند و چرا که از قدرت گیری یک جنبش عظیم مدنی در ایران و خصوصا در میان غیر فارسها می ترسد و از مرتبط شدن این جنبشهای به یکدیگر بیشتر از همه چیز می ترسد. تحکیم وحدت و ادوار تحکیم وحدت تا حدودی به خاطر رایزنی فعالان دانشجوئی آذربایجان به مطالبات ملی آذربایجان با احترام نزدیک شده است و بعضی از فعالان تحکیم وحدت در دفاع از حقوق قومی و ملی در ایران مقاله ها نوشته اند و در سایتهای خویش اخبار حرکت ملی را منعکس کرده اند حتی آقای علی افشاری عضو سابق تحکیم وحدت و تحلیل گر بخش فارسی صدای آمریکا در سخنان خویش هویت ترکی ما با صراحت خاصی بیان می کند می گوید"فعالان هویت طلب ترک" این نزدیکی آنها به ما و اظهار درست هویت ما از سوی آنها حاکمیت را به تشویش انداخته است و از گسترش ارتباطات جنبشهای موجود در ایران خصوص با جنبش کرد و دانشجوئی ایران حاکمیت وحشت بیشتری دارد و هر طور شده می خواهد این ارتباطات را قطع کند و افراد مرتبط با این جنبش ها را دستگیر کرده خصوصا نقش آقای مهندس صرافی و دفاع منطقی ایشان در دفتر تحکیم وحدت از مطالبات حرکت ملی حاکمیت را بیشتر ترسانده است چرا که بعد از آن فعالان تحکیم وحدت بیشتر به حرکت ملی آذربایجان نزدیک شدند حتی بسیاری از آنها از سخنرانی متین و مستدل مهندس صرافی بیش از دیگر سخنرانی ها استقبال کرده بودند. تعریف هائی که بعدا در ملاقاتهای خصوصی با فعالان تحکیم وحدت شنیده ایم دقیقا گویای این است که آنها سخنان مهندس صرافی را منطقی یافته بودند و بر همکاری بیشتر تاکید
داشتند
3.
به دست آوردن اطلاعات یکی دیگر از عوامل بازداشتهای اخیر می تواند باشد چرا که وزارت اطلاعات ایران با آنکه بی رحم است ولی در به دست آوردن اطلاعات فقط به نیروی انسانی تکیه دارد و این نیروها هم در مورد حرکت ملی اطلاعات کامل ندارند به این خاطر وزارت اطلاعات فقط با زداشتهای فعالان ملی و اعتراف گیری از آنها است که به بعضی اطلاعات دست پبدا می کند، تحلیل گران وزارت اطلاعات در مورد حرکت ملی آذربایجان با ضعف اطلاعات مواجه هستند حتی تکیه اینها به افراد خارج از وزارت اطلاعات است خصوصا به تحلیل های مغرضانه حمید احمدی استاد دانشگاه تهران در مورد حرکت ملی و بعضی از فعالان چپ سابق که امروزه با وزارت اطلاعات همکاری می کنند و به زبان ترکی مسلط هستند از جمله عنایت الله رضا و بسیاری دیگر و همچنین بعضی از بسیجیان و حزب اللهی ها که در تبریز لباس ژورنالیستی پوشیده اند و تحلیل های خود در مورد حرکت ملی را در اختیار وزارت اطلاعات قرار می دهند. خصوصا بعضی از فعالان چپ سابق که به خدمت وزارت اطلاعات در آمده اند با تحلیل ارائه می دهند تمامی مطالب چاپ شده و منتشر شده به صورت چاپی و اینترنتی را دارند یا از بیرون می خرند یا در کامپیوتر خویش ذخیر می کنند حتی یکی از این افراد تحلیل بر جزوه "قاران قوشلار" درباره روشنفکران دهه چهل در سایت انترنتی اخبار روز نوشته بود معلوم بود که این گروه تمامی مطالب منتشر شده حرکت ملی را می خوانند و بعد تحلیل می کنند حتی به مطلبی از آقای یا خانم سرینگول باش یوردلی اشاره کرده بود که این مطلب را من هر چه در اینترنت سرچ کردم پیدا نکردم معلوم بود که این افراد تمامی مقالات و مطالب حرکت ملی را در کامپیوتر خویش ذخیره می کنند
پس می بینیم که اطلاعات ماموران امنیتی در مورد حرکت ملی کافی نیست و خیلی هم ناقص است و با دستگیری می خواهند به اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند فعالانی که دستگیر می شوند باید بدانند که اطلاعات ماموراران امنیتی در مورد آنها ناقص است ماموران امنیتی افراد دروغگو، بلوف زن و فریبکار هستند و نباید در بازجوئی ها به دام آنها افتاد. به دروغ می گویند ما فیلم و عکس شما را در فلان جا داریم می خواهند از این طریق شما اعتراف کنید در کدام مراسم حضور داشته، فعال دستگیر شده باید در آن زمان بگوید اگر فیلم و عکس مرا دارید به دادگاه و قاضی ارائه دهید با این کار می توان دروغ های آنها را برملا کرد.. یا ما می دانیم شما با فلانی ارتباط دارید شما نباید در این موقع ها خود را یا دوستان خود را افشا کنید سعی کنید از آنها مدرک بخواهید تا آنها عقب نشینی کنند.
/4
پس می بینیم که اطلاعات ماموران امنیتی در مورد حرکت ملی کافی نیست و خیلی هم ناقص است و با دستگیری می خواهند به اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند فعالانی که دستگیر می شوند باید بدانند که اطلاعات ماموراران امنیتی در مورد آنها ناقص است ماموران امنیتی افراد دروغگو، بلوف زن و فریبکار هستند و نباید در بازجوئی ها به دام آنها افتاد. به دروغ می گویند ما فیلم و عکس شما را در فلان جا داریم می خواهند از این طریق شما اعتراف کنید در کدام مراسم حضور داشته، فعال دستگیر شده باید در آن زمان بگوید اگر فیلم و عکس مرا دارید به دادگاه و قاضی ارائه دهید با این کار می توان دروغ های آنها را برملا کرد.. یا ما می دانیم شما با فلانی ارتباط دارید شما نباید در این موقع ها خود را یا دوستان خود را افشا کنید سعی کنید از آنها مدرک بخواهید تا آنها عقب نشینی کنند.
/4
متشکل شدن حرکت ملی در داخل و خارج هم می تواند یکی دیگر از نکات باشد حاکمیت از تشکیلات می ترسد به این خاطر می خواهد اطلاعاتی در مورد تشکیلات آذربایجان، سایتها اینترنتی، افراد خارج از کشور، تشکلهای داشنجوئی، نشریات دانشجوئی به دست آورد
/5
قدرت گیری رهبران حرکت ملی در داخل و با تجربه شدن این افراد در داخل هم بر ترس حاکمیت از حرکت ملی
قدرت گیری رهبران حرکت ملی در داخل و با تجربه شدن این افراد در داخل هم بر ترس حاکمیت از حرکت ملی
افزوده است چرا که حاکمیت فکر می کرد رهبری حرکت ملی به خارج از کشور انتقال بافته و از این جهت خیلی خوشحال بود چرا که در خارج از کشور زمینه مانور حاکمیت بیشتر است و راحتر می تواند ترور شخصیتی کند یا ترور کرده یا حرکت را منحرف کند ولی با قدرت گیری رهبران مستقل در داخل آذربایجان جنوبی و هدایت حرکت ملی توسط آنها حاکمیت خود را باخته می بیند و به این خاطر می خواهد از فعالان ملی سرشناس انتقام بگیرد.
همانطور که می بینیم ترس حاکمیت از حرکت ملی عامل عمده ای است در مورد بازداشت گسترده فعالان ملی در تهران و تبریز که موجب شده است حاکمیت دست با بازداشتهای فله ای بزند.
الف.پاکدل
همانطور که می بینیم ترس حاکمیت از حرکت ملی عامل عمده ای است در مورد بازداشت گسترده فعالان ملی در تهران و تبریز که موجب شده است حاکمیت دست با بازداشتهای فله ای بزند.
الف.پاکدل
Tuesday, September 23, 2008
عباس لیسانی
ملت بزرگ آذربایجان خاموش نخواهد ماند
عباس لیسانی - ملت آذربایجان چگونه میتواند خاموش باشد در حالی که تک- تک سلولهای هر آذربایجانی مظالم اقتصادی را درک ولمس میکند؟! - آذربایجان چگونه میتواند خاموش باشد در حالی که چپاول منابع رو زمینی و زیر زمینی خودوهمچنین استثمار نیروهای فکری و کاری خویش راشاهد است؟- آذربایجان چگونه میتواند خاموش باشد درحالی که نه تنها سرمایه گذاری های کلان دولتی در آذربایجان در حد صفر است بلکه جلو سرمایه گذاری های خصوصی را با هر وسیله ممکن میگیرند، و او اکنون شاهد آن است؟ - آذربایجان چگونه میتوان خاموش ماند در حالی که سرزمین بهشت گونه آذربایجان در اثر تبعیض های بی رحمانه اقتصادی روز به روز در حال تبدیل شدن به فقیرترین منطقه کشوراست و به تبع آن مفاسد اجتماعی بر ملت شرافتمند آذربایجان تحمیل میشود؟! - آذربایجان چگونه می تواند خاموش باشد در حالی که روستاهای آن در معرض تخریب و انهدام کاملند، شهرهایش در عقب ماندگی شدیدی بسر می برند و میلیونها تن از جوانان آن در اثر فقر و فلاکت راهی دور افتاده ترین شهرهای کشور می شوند؟! - آذربایجان چگونه ساکت بنشیند که در سرزمینش رسیدن مواد مخدر بسیار سهلتر از دسترسی به یک قلم و یا یک ورق کاغذ است؟
آذربایجان چگونه خاموش باشد در حالی که با اعمال سیاستهای غلط و موذیانه و با اجرای روشهای ظالمانه و خبیثانه در مناطق مختلف، بدون حرمت گذاشتن به مرزهای تاریخی- جغرافیایی آن هر از گاهی قسمت بزرگی از سرزمین عزیزش را با اسامی ای که فاقد نام ابدی آذربایجان است تفکیک می کنند و یا حتی به استانهای همجوار پیش کش می کنند و در این مورد هیچ از این ملت صاحب حق نمی پرسند؟! - آذربایجان چگونه خاموش باشد در حالی که نسل کشی فرهنگی را که در حال اجرا با تمام قدرت، از طرف شؤونیسم فارس است را به عینه می بیند وبه جان لمس میکند
آذربایجان چگونه خاموش باشد در حالیکه هجوم وحشتناکی در راستای تغییر نامهای ملی و بومی اش از تورکی به فارسی آغاز شده و حتی در این راستا به نامهای قصبه های کوچک و نهرها و تپه هایش نیز رحم نشده است؟! - آذربایجان چگونه خاموش باشد در حالی که شوونیسم فارس داشناکهای ارمنی را بعنوان متحد استراتژیک خود بر گزیده و فعالان حرکت ملی آذربایجان را در اعتراض به چنین اتحاد شوم ضد اسلامی و ضد ملی مورد ضرب و شتم قرار داده، به زندان افکنده و شلاق برایشان تدارک می بیند؟! - آذربایجان چگونه خاموش بنشیند که نمی گذارند ملتش برای شهدای قاراباغ مظلوم و عزیزتر از جانش مراسم سوگواری بر پا کنند؟!- آذربایجان چگونه خاموش باشد که تریبونهای رسمی همه بسیج شده اند تا بگویند توی آذربایجانی هر چه می خواهی باش اما هرگز تورک نباش ؟
آذربایجان چگونه ساکت بنشیند درحالی که سردمداران آپارتاید هر نوع دفاع از هویت تورکانه آذربایجانیها را نوعی پان تورکیسم معرفی کرده و در مقابل بصورت کر کننده ای خود بر طبل فارس پرستی و آریایی تازی می کوبند؟!- آذربایجان چگونه ساکت بنشیند در حالیکه به اطفال مظلوم و بی دفاعش در مهد کودکها و مدارس تلقین می کنند که تورک وحشی و خونریز است و فارس مدنیت ساز و تمدن پرور؟!- آذربایجان چگونه ساکت بنشیند در حالیکه حق ندارد بر مزار بزرگان و مفاخر و مشاهیر خود در قبرستانها و کوهستانها رفته و فاتحه ای بخواند؟!- آذربایجان چگونه ساکت باشد که گرفتار تعداد بیشماری از مدیران غیر بومی و آنتی تورک در پستهای مدیریتی خویش است؟!- آذربایجان چگونه ساکت بنشیند که در بخشهای مرزی قلمرواش بتدریچ غیر تورکان را مستقر کرده و در حال بر هم زدن توازن بسیار حساس جمعیتی آن هستند؟
آذربایجان چگونه ساکت باشد در حالیکه ابنیه تاریخی و آثار باستانی او به عمد مورد بی اعتنایی و نابودی قرار می گیرند و تاریخ غرور انگیزش و موسیقی آسمانیش و فرهنگ جهانیش تحریف و تحقیر و تضعیف می شود؟!- آذربایجان چگونه می تواند خاموش باشد در حالیکه برای بسیاری از فرزندان آن در چهار سوی آذربایجان حبس، تبعید، شلاق، اخراج از کار، تهدید... در نظر گرفته اند؟!ملتی که حق ندارد به زبان ملی و مادری خود آموزش ببیند- برنامه تلوزیونی داشته باشد- اسامی تورکی بر فرزندان خود بگذارد- در صدا و سیمای مرکز حتی شبکه های محلی فرهنگ، زبان، تاریخ و ادبیات خود را به سخره ببیند... چگونه خاموش بنشیند؟ که این سکوت محال با روح ظلم ستیزی ملت آذربایجان متنافر است!... و مظالم فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیشمار دیگر ...
آری آذربایجان خاموش نخواهد نشست و تمامی زنجیرها را پاره خواهد نمود چرا که تاریخ گواه آن است. ملت آذربایجان معجزه گر است، آن زمانها که دیگر ملل ایران در مقابل استبداد سر تسلیم فرود آوردند، باز آذربایجان بود که برخاست و دیگر ملل ایرانی از جمله قوم فارس را از بردگی رهانید. اما بیش از حد صادق بود زیرا بعد از هر منجیگری باز سنگ زیرین آسیاب شد.
امروز ملت آذربایجان با وجود کوله باری از تجربیات تاریخی و سیاسی خویش دیگر تصمیم خود را گرفته است و درد ملی- هویتی خود را دارد. آری آذربایجان زنجیرهای بی عدالتی را پاره خواهد نمود و در این راه مقدس «مبارزه ای مدنی» را در پیش گرفته است.فرزندان غیور و شعورمند آذربایجان در این مبارزه مدنی آماده پرداخت هر نوع هزینه در راه آزادی ملت خویش هستند. آنان را از چه میترسانید؟ از زندان و تبعید؟!، مگر نه این است که آنان فرزندان بزرگ مرد تاریخ «صفر خان» هستند که با صبر و استقامت ۳۲ ساله ی خود در زندانها و تبعید های مختلف، استبداد وظلم را به زانو در آورد.آیا از مرگ می ترسانید؟! که شهادت است و شربتی گوارا در راه ملت و وطن، چه باک از شهادت برای ملتی که ذره- ذره می میرد،چه باک از شهادت برای فرزندان ملتی که در مذهبش سید الشهدا را دارد و در تاریخش مادران و پدرانی چون تومروز آنا، زینب پاشا، نیگار، هجر، بابک بزرگ، کوراوغلو، قوچاق نبی، عباس میرزا، ستارخان، خیابانی، احمد جاواد و هزاران شهید دیگر که مرگ سرخ را بر زندگی ننگین ترجیح دادند. در خاتمه بیتی ازیکی از شاعران بزرگ آذربایجان را می آورم تا فرهنگ حاکم بر روح ملت آذربایجان را شاهد باشید. باشد که شما را به اندیشه وا دارد
آذربایجان چگونه خاموش باشد در حالی که با اعمال سیاستهای غلط و موذیانه و با اجرای روشهای ظالمانه و خبیثانه در مناطق مختلف، بدون حرمت گذاشتن به مرزهای تاریخی- جغرافیایی آن هر از گاهی قسمت بزرگی از سرزمین عزیزش را با اسامی ای که فاقد نام ابدی آذربایجان است تفکیک می کنند و یا حتی به استانهای همجوار پیش کش می کنند و در این مورد هیچ از این ملت صاحب حق نمی پرسند؟! - آذربایجان چگونه خاموش باشد در حالی که نسل کشی فرهنگی را که در حال اجرا با تمام قدرت، از طرف شؤونیسم فارس است را به عینه می بیند وبه جان لمس میکند
آذربایجان چگونه خاموش باشد در حالیکه هجوم وحشتناکی در راستای تغییر نامهای ملی و بومی اش از تورکی به فارسی آغاز شده و حتی در این راستا به نامهای قصبه های کوچک و نهرها و تپه هایش نیز رحم نشده است؟! - آذربایجان چگونه خاموش باشد در حالی که شوونیسم فارس داشناکهای ارمنی را بعنوان متحد استراتژیک خود بر گزیده و فعالان حرکت ملی آذربایجان را در اعتراض به چنین اتحاد شوم ضد اسلامی و ضد ملی مورد ضرب و شتم قرار داده، به زندان افکنده و شلاق برایشان تدارک می بیند؟! - آذربایجان چگونه خاموش بنشیند که نمی گذارند ملتش برای شهدای قاراباغ مظلوم و عزیزتر از جانش مراسم سوگواری بر پا کنند؟!- آذربایجان چگونه خاموش باشد که تریبونهای رسمی همه بسیج شده اند تا بگویند توی آذربایجانی هر چه می خواهی باش اما هرگز تورک نباش ؟
آذربایجان چگونه ساکت بنشیند درحالی که سردمداران آپارتاید هر نوع دفاع از هویت تورکانه آذربایجانیها را نوعی پان تورکیسم معرفی کرده و در مقابل بصورت کر کننده ای خود بر طبل فارس پرستی و آریایی تازی می کوبند؟!- آذربایجان چگونه ساکت بنشیند در حالیکه به اطفال مظلوم و بی دفاعش در مهد کودکها و مدارس تلقین می کنند که تورک وحشی و خونریز است و فارس مدنیت ساز و تمدن پرور؟!- آذربایجان چگونه ساکت بنشیند در حالیکه حق ندارد بر مزار بزرگان و مفاخر و مشاهیر خود در قبرستانها و کوهستانها رفته و فاتحه ای بخواند؟!- آذربایجان چگونه ساکت باشد که گرفتار تعداد بیشماری از مدیران غیر بومی و آنتی تورک در پستهای مدیریتی خویش است؟!- آذربایجان چگونه ساکت بنشیند که در بخشهای مرزی قلمرواش بتدریچ غیر تورکان را مستقر کرده و در حال بر هم زدن توازن بسیار حساس جمعیتی آن هستند؟
آذربایجان چگونه ساکت باشد در حالیکه ابنیه تاریخی و آثار باستانی او به عمد مورد بی اعتنایی و نابودی قرار می گیرند و تاریخ غرور انگیزش و موسیقی آسمانیش و فرهنگ جهانیش تحریف و تحقیر و تضعیف می شود؟!- آذربایجان چگونه می تواند خاموش باشد در حالیکه برای بسیاری از فرزندان آن در چهار سوی آذربایجان حبس، تبعید، شلاق، اخراج از کار، تهدید... در نظر گرفته اند؟!ملتی که حق ندارد به زبان ملی و مادری خود آموزش ببیند- برنامه تلوزیونی داشته باشد- اسامی تورکی بر فرزندان خود بگذارد- در صدا و سیمای مرکز حتی شبکه های محلی فرهنگ، زبان، تاریخ و ادبیات خود را به سخره ببیند... چگونه خاموش بنشیند؟ که این سکوت محال با روح ظلم ستیزی ملت آذربایجان متنافر است!... و مظالم فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیشمار دیگر ...
آری آذربایجان خاموش نخواهد نشست و تمامی زنجیرها را پاره خواهد نمود چرا که تاریخ گواه آن است. ملت آذربایجان معجزه گر است، آن زمانها که دیگر ملل ایران در مقابل استبداد سر تسلیم فرود آوردند، باز آذربایجان بود که برخاست و دیگر ملل ایرانی از جمله قوم فارس را از بردگی رهانید. اما بیش از حد صادق بود زیرا بعد از هر منجیگری باز سنگ زیرین آسیاب شد.
امروز ملت آذربایجان با وجود کوله باری از تجربیات تاریخی و سیاسی خویش دیگر تصمیم خود را گرفته است و درد ملی- هویتی خود را دارد. آری آذربایجان زنجیرهای بی عدالتی را پاره خواهد نمود و در این راه مقدس «مبارزه ای مدنی» را در پیش گرفته است.فرزندان غیور و شعورمند آذربایجان در این مبارزه مدنی آماده پرداخت هر نوع هزینه در راه آزادی ملت خویش هستند. آنان را از چه میترسانید؟ از زندان و تبعید؟!، مگر نه این است که آنان فرزندان بزرگ مرد تاریخ «صفر خان» هستند که با صبر و استقامت ۳۲ ساله ی خود در زندانها و تبعید های مختلف، استبداد وظلم را به زانو در آورد.آیا از مرگ می ترسانید؟! که شهادت است و شربتی گوارا در راه ملت و وطن، چه باک از شهادت برای ملتی که ذره- ذره می میرد،چه باک از شهادت برای فرزندان ملتی که در مذهبش سید الشهدا را دارد و در تاریخش مادران و پدرانی چون تومروز آنا، زینب پاشا، نیگار، هجر، بابک بزرگ، کوراوغلو، قوچاق نبی، عباس میرزا، ستارخان، خیابانی، احمد جاواد و هزاران شهید دیگر که مرگ سرخ را بر زندگی ننگین ترجیح دادند. در خاتمه بیتی ازیکی از شاعران بزرگ آذربایجان را می آورم تا فرهنگ حاکم بر روح ملت آذربایجان را شاهد باشید. باشد که شما را به اندیشه وا دارد
بیز وطن مجنونو، ائل عاشیقی، صولح عسگرییک
بیزو طن آدینا اؤلسک،دیریلردن دیرییک
********************
Wednesday, September 17, 2008
جاکش
زتوران به تو اندکی روشنی / همان پنبه در گوش را برکنی
ابتدا این طنز تلخ و شیرین ! را بخوانید تا ادامه اش را برایتان بنویسم
گروهی ازسازمانهای حقوق بشرعزم شان را جزم کردن تا اززندانهای ایران
بازدید ،بعمل آورند. درجلوی در سلولی، از مردی که سخت آشفته حال و پریشان بود اتهامش را جویا شدند ! داد طرف برعرش اعلا رسید که بخدا و بدین و مقدسات که من بی گناهم ، من .. مترجم حرفش را برید و گفت : آقایان جرم ویا اتهام وارده را در پرونده می پرسند . بازطرف با ناله و فغان که بی گناه است . بچه اتهامی در زندان هستی ؟ مرد با حال زارش گفت:قربان من" جاکش " را نشناختم !! فقط همین اتهام و جرم من است حقوق بشریان و مترجم و همه حاضرین،حیران و سرگردان که این دیگر چه نوع اتهامی است !از زندانی خواستند ماجرا را توضیح دهد . سربزیر افکند و گفت سالیان سال جد اندر جد سرکوجه ی محله مغازه داشتیم ،" کاو شیر ده مان" بود . خواربارمردم محله را تهیه میکردیم و نانی می خوردیم . دیواری در مغازه که پشت مان بدان بود ،عکسی ازطرف دولتیان آنجا نصب شده بود و تاکید پدر که مارا با آن دیوار و محتویاتش کاری و باری نیست . یک روز درحالی که به کار مشتریان میرسیدم چند نفری بااسلحه وارد مغازه شده عکس قدیمی که سالیان درازی بردیوارآویزان بود زیرپا انداخته و عکس دیگری جایش زدند . بکار خودم مشغول شدم .ولی احساس کردم فرق بسیاری است بین عکس قبلی و جدید . قبلی بدون ریش و.. ولی جدید با ریش، چند روزی گذشته بود دوباره چند نفرآمدند و عکس دیگری که تقریبا شبیه همان عکس بود ولی عینک داشت بغل عکس اولی زدند . یک ماهی نگذشته بود عکس سومی آمد .ولی این یکی ریش نداشت و سبیل نازکی نیز پشت لبانش بود . مارا نه بادیوار کاری بود ونه با محتویاتش ! یک روز صبح چند نفرازهمان اشخاص با عصبانیت وارد مغازه شده سرم فریاد زدند که عکس آن " جاکش " را بیار پائین ! زودباش عکس" جاکش" را بیار پایین ! پرسید کدام یک ؟ کدامشان ؟ همین . تا توانستند زدند تا تونستم خوردم . دستبند زده به زندانم افکندند . آقایان من " جاکش " را نشناختم
ابتدا این طنز تلخ و شیرین ! را بخوانید تا ادامه اش را برایتان بنویسم
گروهی ازسازمانهای حقوق بشرعزم شان را جزم کردن تا اززندانهای ایران
بازدید ،بعمل آورند. درجلوی در سلولی، از مردی که سخت آشفته حال و پریشان بود اتهامش را جویا شدند ! داد طرف برعرش اعلا رسید که بخدا و بدین و مقدسات که من بی گناهم ، من .. مترجم حرفش را برید و گفت : آقایان جرم ویا اتهام وارده را در پرونده می پرسند . بازطرف با ناله و فغان که بی گناه است . بچه اتهامی در زندان هستی ؟ مرد با حال زارش گفت:قربان من" جاکش " را نشناختم !! فقط همین اتهام و جرم من است حقوق بشریان و مترجم و همه حاضرین،حیران و سرگردان که این دیگر چه نوع اتهامی است !از زندانی خواستند ماجرا را توضیح دهد . سربزیر افکند و گفت سالیان سال جد اندر جد سرکوجه ی محله مغازه داشتیم ،" کاو شیر ده مان" بود . خواربارمردم محله را تهیه میکردیم و نانی می خوردیم . دیواری در مغازه که پشت مان بدان بود ،عکسی ازطرف دولتیان آنجا نصب شده بود و تاکید پدر که مارا با آن دیوار و محتویاتش کاری و باری نیست . یک روز درحالی که به کار مشتریان میرسیدم چند نفری بااسلحه وارد مغازه شده عکس قدیمی که سالیان درازی بردیوارآویزان بود زیرپا انداخته و عکس دیگری جایش زدند . بکار خودم مشغول شدم .ولی احساس کردم فرق بسیاری است بین عکس قبلی و جدید . قبلی بدون ریش و.. ولی جدید با ریش، چند روزی گذشته بود دوباره چند نفرآمدند و عکس دیگری که تقریبا شبیه همان عکس بود ولی عینک داشت بغل عکس اولی زدند . یک ماهی نگذشته بود عکس سومی آمد .ولی این یکی ریش نداشت و سبیل نازکی نیز پشت لبانش بود . مارا نه بادیوار کاری بود ونه با محتویاتش ! یک روز صبح چند نفرازهمان اشخاص با عصبانیت وارد مغازه شده سرم فریاد زدند که عکس آن " جاکش " را بیار پائین ! زودباش عکس" جاکش" را بیار پایین ! پرسید کدام یک ؟ کدامشان ؟ همین . تا توانستند زدند تا تونستم خوردم . دستبند زده به زندانم افکندند . آقایان من " جاکش " را نشناختم
تلخ است ولی طنزنیست ، با تاریخ دیگران مرا کاری نیست . ولی تاریخ مظلوم تورک آذربایجان ازعدم شناخت "این جاکش ها" فرزندان پرارزشی را از دست داده است
بابک ها، ستارخان ها،کلنل محمد تقی خان ها،خیابانی ها،پیشه وری ها
جاکش " را وقتی شناختند که دیگر خیلی دیر شده بود"
جاکش " را بایستی به موقع شناخت وعکسش را پایین کشید"
امروززود است و فردا خیلی دیر
بابک ها، ستارخان ها،کلنل محمد تقی خان ها،خیابانی ها،پیشه وری ها
جاکش " را وقتی شناختند که دیگر خیلی دیر شده بود"
جاکش " را بایستی به موقع شناخت وعکسش را پایین کشید"
امروززود است و فردا خیلی دیر
**********
Saturday, September 13, 2008
قسم بخور ، اگر حتی قسم خوردنش" جرم "است
" رابطه ،ملت تورک آذربایجان با ملت پارس وفرزندش " شوونیسم فارس
حاکمیت 85 ساله اخیرکه ماهیتی جزستمگری برملل دیگرمقیم ایران نداشته است
حاکمیتی که تفرقه بیاندازوحکومت کن درتمام این دوران درسرلوحه برنامه های ملل ستیزش،زبانزد بوده است ، همیشه ازطرف سران قوم پارس، احزاب ، سازمانها ، سندیکاها ، هنرمندان ، شاعران و نویسندگان چه آگاه و چه ناخود آگاه مورد حمایت قرار گرفته است . در طول تاریخ اشاره شده ، شما نمی توانید به تعداد انگشتان یک دست ، ازرجال معروف این قوم گرفته تا احزاب وسازمانها و نویسندگان وهنرمندان وبطورکلی روشنفکرانش نام ببرید که باوجود اختلاف داشتن با حاکمیت درستم برملت تورک مخالف حاکمیت باشند . بعنوان مثال
سید محمود طالقانی ، مهدی بازرگان مخالف حکومت پهلوی درپادگان باغشاه حاضرشدند قران بالا سر سربازان گرفتند ودعا کردند که ازجنگ با با کفار به سلامت برکردند " 21 آزر1325 " کفارمردم تورک آذربایجان بودند خاتمی :ایران عنوان بلند پارس را برخوددارد.زبان رسمی ما فارسی است که عامل اساسی هویت یک جامع است ! فارس روح تاریخ و فرهنگ ماست!! این سخنان " مردی" است که عمری درگوشه کتاب خانه ملی برای رشد افکار شوونیستی خود به مطالعه مشغول بوده است! وزیر ارشادش سید ع. مهاجرانی در تبریزا ز خرده فرهنگ بودن فرهنگ تورکان در دانشگاه سخن راند
بقول سیدحیدربیات " آقای مهاجرانی وزیرسابق فرهنگ وارشاد این مملکت بفرمایند که چرا باید ازالجزایرنوشت اما آذربایجان را بایکوت کرد
مجتبی مینوی ها، ملک الشعرای بهارها، ابطحی ها،گنجی ها ،جلال متینی ها .دکتر شریعتی ها ورجاوندها،داریوش همایون ها،علی اکبرهاشمی ها ووهمه وهمه با وجود داشتن اختلاف نظرها، درمورد آذربایجان" هم قسم وصیغه اخوت"خوانده اند . دیدگاه احزاب و سازمان ها در باره هویت و تورک آذربایجان " اظهر من الشمس " است
قسم نامه ی تورک آذ رباجانیم
قسم بخوریم : به ساوالانمان، به بابکمان، به ستارخانمان، به پیشه وری مان
قسم بخوریم : بخون تمام فرزندان تورک آذربایجان که خون خود را برای
آزادی وهویت تورک نثارکردند. وچراغ راهمان نمودند ، تا موقعی که فرد، فرد ملت پارس، فرزند شوونیست وپان ،فارسش رامحکوم و طرد نکرده است
.قلمی و قدمی بااین قوم نزنیم و برنداریم
* * *
حاکمیت 85 ساله اخیرکه ماهیتی جزستمگری برملل دیگرمقیم ایران نداشته است
حاکمیتی که تفرقه بیاندازوحکومت کن درتمام این دوران درسرلوحه برنامه های ملل ستیزش،زبانزد بوده است ، همیشه ازطرف سران قوم پارس، احزاب ، سازمانها ، سندیکاها ، هنرمندان ، شاعران و نویسندگان چه آگاه و چه ناخود آگاه مورد حمایت قرار گرفته است . در طول تاریخ اشاره شده ، شما نمی توانید به تعداد انگشتان یک دست ، ازرجال معروف این قوم گرفته تا احزاب وسازمانها و نویسندگان وهنرمندان وبطورکلی روشنفکرانش نام ببرید که باوجود اختلاف داشتن با حاکمیت درستم برملت تورک مخالف حاکمیت باشند . بعنوان مثال
سید محمود طالقانی ، مهدی بازرگان مخالف حکومت پهلوی درپادگان باغشاه حاضرشدند قران بالا سر سربازان گرفتند ودعا کردند که ازجنگ با با کفار به سلامت برکردند " 21 آزر1325 " کفارمردم تورک آذربایجان بودند خاتمی :ایران عنوان بلند پارس را برخوددارد.زبان رسمی ما فارسی است که عامل اساسی هویت یک جامع است ! فارس روح تاریخ و فرهنگ ماست!! این سخنان " مردی" است که عمری درگوشه کتاب خانه ملی برای رشد افکار شوونیستی خود به مطالعه مشغول بوده است! وزیر ارشادش سید ع. مهاجرانی در تبریزا ز خرده فرهنگ بودن فرهنگ تورکان در دانشگاه سخن راند
بقول سیدحیدربیات " آقای مهاجرانی وزیرسابق فرهنگ وارشاد این مملکت بفرمایند که چرا باید ازالجزایرنوشت اما آذربایجان را بایکوت کرد
مجتبی مینوی ها، ملک الشعرای بهارها، ابطحی ها،گنجی ها ،جلال متینی ها .دکتر شریعتی ها ورجاوندها،داریوش همایون ها،علی اکبرهاشمی ها ووهمه وهمه با وجود داشتن اختلاف نظرها، درمورد آذربایجان" هم قسم وصیغه اخوت"خوانده اند . دیدگاه احزاب و سازمان ها در باره هویت و تورک آذربایجان " اظهر من الشمس " است
قسم نامه ی تورک آذ رباجانیم
قسم بخوریم : به ساوالانمان، به بابکمان، به ستارخانمان، به پیشه وری مان
قسم بخوریم : بخون تمام فرزندان تورک آذربایجان که خون خود را برای
آزادی وهویت تورک نثارکردند. وچراغ راهمان نمودند ، تا موقعی که فرد، فرد ملت پارس، فرزند شوونیست وپان ،فارسش رامحکوم و طرد نکرده است
.قلمی و قدمی بااین قوم نزنیم و برنداریم
* * *
Wednesday, September 10, 2008
اوز دیلینده مدرسه / گرگ اولسون هرکسه
اول مهرماه روز نسل کشی خاموش ملل غیر فارس
مگرشما"کنوانسیون"حقوق کودک و نیز بیانیه جهانشمول حقوق کودک را پذ یرفته وامضاء نکرده اید؟ مگردرقانون شما! و وجدان شما! کودک آزاری جرم و آنهم سنگین ترین جرم نیست ؟! غدغن کردن زبان مادری یک کودک را شما در پیش وجدان خود " اگر وجدان داشته باشید " چگونه توجیه میکنید ؟! شما ! بله شما ! چگونه به این عمل ننگین خود که هیچ حیوان وحشی و درنده خوئی انجام نمی دهد بخود نام یک " انسان " میگذارید ؟ با این وقاحت و بی شرمی خود را طرفدار دموکراسی وانمود میکنید واز حقوق بشر حرف می زنید! دم ازگفتگوی تمدن ها وادعای داشتن تاریخ " درخشان میکنید ! پست ترین ، ننگین ترین ، بی شرمانه ترین موجود دنیا کسی است که زبان مادری یک طفل و کودک را از نوشتن و خواندن بزبان مادری خود منع کند . شما که دم از مردم سالاری ، جامعه آزاد ، حکومت مردم بر مردم وو میزنید ! چگونه است که درمقابل این چنین عمل ننگین یا شریک جرم هستید ! و یا سکوت میکنید
بتاریخ ننگین کودک آزاری خود افتخار کنید چون این افتخار واقعا شایسته شماست
Wednesday, September 3, 2008
بیانیه دفتر تحکیم وحدت درباره بازداشت های فعالین هویت طلب دانشگاه تبریز
چهارشنبه ۱٣ شهريور ۱٣٨۷ - ٣ سپتامبر ۲۰۰٨: ۳۱ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های کشور در نشست سالانه ی دفتر تحکیم وحدت طی بیانیه ای، ضمن محکوم نمودن بازداشت های خودسرانه فعالین هویت طلب دانشگاه تبریز، حمایت خود را از دانشجویان دانشگاه تبریز اعلام داشتند.متن این بیانیه مشترک به شرح زیر می باشد
با شروع فصل تابستان و تعطیلی دانشگاه ها، دولت نهم در راستای سیاست های خود مبنی بر انسداد فضای سیاسی دانشگاه ها و به وجود آوردن همگنی فکری و عقیدتی در دانشگاهها، با برخورد گسترده و دامنه دار با دانشگاهها یی که در طول سال گذشته به کانون اعتراضات دانشجویی و پیگیری مطالبات مدنی و صنفی بر حق بوده اند، عدم تحمل و مدارای خود را به رخ همگان کشید.در این میان دانشگاه تبریز شاهد نوع پیچیده تری از برخوردها بوده است، دخالت نهاد های امنیتی در مسائل آموزشی دانشجویان هویت طلب که منجر به محرومیت از تحصیل ۴ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز، نادر مهد قره باغ، ناهید بابازاده، امین امامی و صمد پاشایی و نیز جلوگیری از برگزاری جلسه ی دفاع از پایان نامه ی کارشناسی ارشد مهندس سجاد رادمهر، تنها بخشی از مهرورزی دولت نهم با دانشگاه تبریز بوده است.بازداشت های خودسرانه مهندس سجاد رادمهر، فراز زهتاب، آیدین خواجه ای،امیر مردانی، مهندس منصور امینیان و مقصود عهدی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز نشان از عزم راسخ دولت نهم در مقابله با جریان هویت طلبی و واهمه ی آنان از طرح مطالبات به حق و مدنی مردم آذربایجان دارد.ما انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور، ضمن محکوم کردن بازداشت های خودسرانه فعالین هویت طلب دانشگاه تبریز، خواستار آزادی هرچه سریعتر دانشجویان در بند و رفع پلمپ دفاتر انجمن اسلامی دانشگاه تبریز هستیم.۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ایلام۵- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان۶- انجمن دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اراک۸- انجمن اسلامی دانشجویان همدان۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر۱۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان۱۱- فراکسیون مدرن انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاههای فردوسی مشهد و علوم پزشکی۱۲- انجمن اسلامی دانشجویان صنعتی شیراز۱۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز۱۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهرکرد۱۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف۱۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز۱۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر۱۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز و علوم پزشکی۱۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران۲۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه۲۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کرمان۲۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بیرجند۲۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی۲۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان۲۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید رجایی۲۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه عباسپور۲۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران۲۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان۲۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سیستان۳۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران۳۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی
Friday, August 29, 2008
رستاخیز فرهنگی و هویت طلبی تورک های آزربایجان و وحدت ملی
تصوراینکه تحصیل ملیت های مقیم ایران به زبان مادریشان ویاعدم تحریف
تاریخ آنها می تواند به وحدت ملی "وحدتی بزور اسلحه "ضربه بزند بلاهت
محض و ناشی از خولیای قومی پارس پرستان دهه های سیاه شاهپرستی و
آریاگرائی است.البته این قائده استثناهای هم دارد.مثلا ارامنه می توانند
درمدارس اختصاصی خود بر اساس فرهنگ و زبانشان آموزش ببینند
ویا المپیک ورزشی خودرا در ایران برگزار کنند ولی دیگر ملیت ها
از حق تعلیم وتربیت به زبان مادری خود کاملا محروم هستند و رسانه های
گروهی نیز وجود آنها را انکار می کنند یا به تمسخر می گیرند
آزربایجانی باید حق نوشتن،خواندن، تحصیل وتدریس به زبان مادری خود
را داشته باشد آزربایجانی باید مدیریت منطقه خودرابه درایت خود،
به زبان خود داشته باشد درغیراین صورت آزربایجانی هم میهن شما نیست
ومستعمره مناطق فارسی زبان است
"کسی که تورک نباشد معنی تورک ستیزی درایران را مشکل می فهمد"
Wednesday, August 13, 2008
بیاید کرکره چنین کشوری را پایین بکشیم
! ما شا الله به این جسا رت
: رئیس جمهور
" عدالت ، مهرورزی، حفظ کرامت انسانی و توجه به اخلاق و معنویت"
در فرهنگ لغات شما : عدالت = داشتن 14 میلیون انسان زیر فقر
مهرورزی = داشتن یک دوجین زن برای یک مشت انگل جامعه
: رئیس جمهور
" عدالت ، مهرورزی، حفظ کرامت انسانی و توجه به اخلاق و معنویت"
در فرهنگ لغات شما : عدالت = داشتن 14 میلیون انسان زیر فقر
مهرورزی = داشتن یک دوجین زن برای یک مشت انگل جامعه
حفظ کرامت انسانی وو= اعدام های دسته جمعی،شکنجه های قرون وسطائی
! بیاید کرکره چنین کشوری راپایین بکشیم
! بیاید کرکره چنین کشوری راپایین بکشیم
در کشوری که : کودک آزاری، زن ستیزی، بی کاری و بی قانونی، گرانی
عدم پرداخت حقوق معوقه بیش ازشش ماه کارگران، ستم مضاعف برملیت ها
کشوری که هنوزیک برنامه اقتصاد مدون ندارد ، ووووو
قوه قضایه به اعدام های روزانه ، قوه مقننه مشغول گذراندن قانون دوجین زوجی
به مردان " انچوچگش" و مجریه متاسفانه ازگفتنش شرم دارم
! بیاید کرکره چنین کشوری را پایین بکشیم
عدم پرداخت حقوق معوقه بیش ازشش ماه کارگران، ستم مضاعف برملیت ها
کشوری که هنوزیک برنامه اقتصاد مدون ندارد ، ووووو
قوه قضایه به اعدام های روزانه ، قوه مقننه مشغول گذراندن قانون دوجین زوجی
به مردان " انچوچگش" و مجریه متاسفانه ازگفتنش شرم دارم
! بیاید کرکره چنین کشوری را پایین بکشیم
کشوری که در حل معظلات اجتماعیش به کوه آتشفان شبیه است ،مجلس مقننه اش
مشغول حل دوجین زوجین برای نرینه ها ست که فکرشان از پایین تنه شان به
بالا کار نمی کند. رئیس جمهورش برای حل مشکلاتش منتظرظهورامام زمان
" است ! "ابرقدرت خاورمیانه اش بخوانید""آزادترین کشور دنیا بنامید
مشغول حل دوجین زوجین برای نرینه ها ست که فکرشان از پایین تنه شان به
بالا کار نمی کند. رئیس جمهورش برای حل مشکلاتش منتظرظهورامام زمان
" است ! "ابرقدرت خاورمیانه اش بخوانید""آزادترین کشور دنیا بنامید
! بیاید کرکره چنین کشوری را پایین بکشم
هرکس مدارک اشتغال به تحصیل یا فارغ التحصیلی ووو جعل
ویا علم به جعلی بودن آن را مورد استفاده قرار دهد به حبس
ازیک تا سه سال محکوم خواهدشد . قابل توجه وزیرکشور
ورئیس جمهور! . در کشوری که وزیر ارشادش دموکراسی
را حرف مزخرف بخواند و استاد دانشگاهش با داشتن همسر
آن فجایع را ببار بیاورد و بعد شاکیان زندانی شوند
! بیاید کرکره چنین کشوری را پایین بکشیم
و در کشوری که هر حرف و سخن گفته و نوشته، از طرف
" دولتیان به عنوان : " نشر اکاذیب " " اقدام علیه امنیت ملی"
" توهین به مقامات کشور " "تشویش اذهان عمومی"
" تبلیغ علیه نظام " تلقی شود وکارش به ناکجا آباد کشد
ویا علم به جعلی بودن آن را مورد استفاده قرار دهد به حبس
ازیک تا سه سال محکوم خواهدشد . قابل توجه وزیرکشور
ورئیس جمهور! . در کشوری که وزیر ارشادش دموکراسی
را حرف مزخرف بخواند و استاد دانشگاهش با داشتن همسر
آن فجایع را ببار بیاورد و بعد شاکیان زندانی شوند
! بیاید کرکره چنین کشوری را پایین بکشیم
و در کشوری که هر حرف و سخن گفته و نوشته، از طرف
" دولتیان به عنوان : " نشر اکاذیب " " اقدام علیه امنیت ملی"
" توهین به مقامات کشور " "تشویش اذهان عمومی"
" تبلیغ علیه نظام " تلقی شود وکارش به ناکجا آباد کشد
! بیاید! بیاید کرکره چنین کشوری را پایین بکشیم
************************
************************
Friday, August 1, 2008
ملت تورک آزربایجان ظلم رفته برفرزندان خود را فراموش نخواهد کرد
در خواست جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران برای محاکمه عاملان شکنجه وکیل آزربایجانی
آزاد تبریز- در روزگاری که جامعه جهانی برای آزادیهای فردی و شخصیت انسانی آنقدر احترام قائل است که حتی مجازات اعدام اراذل و اوباش را منع می کند، شاهد برخوردهای قرون وسطایی نیروهای امنیت جمهوری اسلامی در داخل کشور ایران هستیم. برخوردهایی که به طور یقین هیچ وقت از اذهان ملتهای آزاده پاک نخواهد شد. رژیم جمهوری اسلامی در تازه ترین اقدام وحشیانه خود شروع به برخورد فیزیکی و شکنجه های مرگ آسای فعالین حقوق بشر آذربایجان کرده است. فعالینی که تنها خواسته های آنان احقاق حقوق اولیه انسانی است که در هیچ یک از کشورهای دنیا مثل ایران پایمال نشده است. حقوق خواندن و نوشتن به زبان مادری، ارج نهادن به فرهنگ و تاریخ ملت آذربایجان، توسعه عدالت گونه شهرهای آذربایجان و …. از جمله خواسته های بحق این فعالان می باشد که متأسفانه طی نزدیک به 80 سال اخیر نادیده گرفته شده است. شکنجه فعالان آذربایجان به جرم خواسته های فوق یکی از ناجوانمردانه ترین شیوه هایی است که ارگانهای امنیتی کشور به آن روی آورده اند. در حالیکه تاریخ نشان داده است که هیچ یک از روشهای ممانعت انسانها از حقوق اولیه خود جواب نداده و در نهایت پیروزی از آن ملتهای تحت ستم بوده است. در روزهای اخیر شاهد شکنجه مرگ آسای فرزند آذربایجان، وکیل رد صلاحیت شده و نویسنده مقالات متعدد در نشریه های مختلف و مشاور حقوقی “مجمع دانشگاهیان آدربایجان”، حمید والایی بوده ایم. بر اساس اخبار منتشر شده ایشان تحت آزار و اذیتهای غیر انسانی نیروهای اطلاعاتی تبریز قرار گرفته بطوریکه چهار دندان و یکی از پاهای وی شکسته و بر اثر ضربات وارده به سر ایشان، در حال حاضر سرگیجه های شدیدی را تحمل می کند. این در حالی است که نیروهای امنیتی و قضایی اجازه درمان وی در خارج از زندان را تا بحال نداده اند. چنین رفتار ددمنشانه به هیچ عنوان با هیچ یک از معیارهای ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی دنیا منطبق نبوده و نشان از بی منطقی و رذالت عمال حکومت جمهوری اسلامی دارد
ما جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران با اعلام حمایت از فعالیتهای هویت طلبانه این وکیل آذربایجانی و نیز سایر دانشجویان دربند دانشگاه تبریز در جهت احقاق حقوق پایمال شده ملت آذربایجان، خواستار آزادی هرچه سریعتر این عزیزان و همچنین محاکمه شکنجه گران در ارگانهای امنیتی تبریز هستیم. بدون شک در صورت ادامه چنین اقدامهای وحشیانه از طرف هر ارگانی، تظاهرات، اعتراضات و تحصن های دانشجویی در کلیه دانشگاهها تا محاکمه افراد مسئول ترتیب داده خواهد شد که در وضعیت بحرانی فعلی کشور قطعا به صلاح حکومت نخواهد بود.پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱٣٨۷ تهران-
جمعی از دانشجویان دانشگاهای تهران، علامه طباطبائی، علم و صنعت، خواجه نصیرالدین طوسی، امیرکبیر، شهید بهشتی، دانشگاه علوم پزشکی، صنعتی شریف، تربیت مدرس، دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب و دانشکده صنعت آب و برق.
آزاد تبریز- در روزگاری که جامعه جهانی برای آزادیهای فردی و شخصیت انسانی آنقدر احترام قائل است که حتی مجازات اعدام اراذل و اوباش را منع می کند، شاهد برخوردهای قرون وسطایی نیروهای امنیت جمهوری اسلامی در داخل کشور ایران هستیم. برخوردهایی که به طور یقین هیچ وقت از اذهان ملتهای آزاده پاک نخواهد شد. رژیم جمهوری اسلامی در تازه ترین اقدام وحشیانه خود شروع به برخورد فیزیکی و شکنجه های مرگ آسای فعالین حقوق بشر آذربایجان کرده است. فعالینی که تنها خواسته های آنان احقاق حقوق اولیه انسانی است که در هیچ یک از کشورهای دنیا مثل ایران پایمال نشده است. حقوق خواندن و نوشتن به زبان مادری، ارج نهادن به فرهنگ و تاریخ ملت آذربایجان، توسعه عدالت گونه شهرهای آذربایجان و …. از جمله خواسته های بحق این فعالان می باشد که متأسفانه طی نزدیک به 80 سال اخیر نادیده گرفته شده است. شکنجه فعالان آذربایجان به جرم خواسته های فوق یکی از ناجوانمردانه ترین شیوه هایی است که ارگانهای امنیتی کشور به آن روی آورده اند. در حالیکه تاریخ نشان داده است که هیچ یک از روشهای ممانعت انسانها از حقوق اولیه خود جواب نداده و در نهایت پیروزی از آن ملتهای تحت ستم بوده است. در روزهای اخیر شاهد شکنجه مرگ آسای فرزند آذربایجان، وکیل رد صلاحیت شده و نویسنده مقالات متعدد در نشریه های مختلف و مشاور حقوقی “مجمع دانشگاهیان آدربایجان”، حمید والایی بوده ایم. بر اساس اخبار منتشر شده ایشان تحت آزار و اذیتهای غیر انسانی نیروهای اطلاعاتی تبریز قرار گرفته بطوریکه چهار دندان و یکی از پاهای وی شکسته و بر اثر ضربات وارده به سر ایشان، در حال حاضر سرگیجه های شدیدی را تحمل می کند. این در حالی است که نیروهای امنیتی و قضایی اجازه درمان وی در خارج از زندان را تا بحال نداده اند. چنین رفتار ددمنشانه به هیچ عنوان با هیچ یک از معیارهای ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی دنیا منطبق نبوده و نشان از بی منطقی و رذالت عمال حکومت جمهوری اسلامی دارد
ما جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران با اعلام حمایت از فعالیتهای هویت طلبانه این وکیل آذربایجانی و نیز سایر دانشجویان دربند دانشگاه تبریز در جهت احقاق حقوق پایمال شده ملت آذربایجان، خواستار آزادی هرچه سریعتر این عزیزان و همچنین محاکمه شکنجه گران در ارگانهای امنیتی تبریز هستیم. بدون شک در صورت ادامه چنین اقدامهای وحشیانه از طرف هر ارگانی، تظاهرات، اعتراضات و تحصن های دانشجویی در کلیه دانشگاهها تا محاکمه افراد مسئول ترتیب داده خواهد شد که در وضعیت بحرانی فعلی کشور قطعا به صلاح حکومت نخواهد بود.پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱٣٨۷ تهران-
جمعی از دانشجویان دانشگاهای تهران، علامه طباطبائی، علم و صنعت، خواجه نصیرالدین طوسی، امیرکبیر، شهید بهشتی، دانشگاه علوم پزشکی، صنعتی شریف، تربیت مدرس، دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب و دانشکده صنعت آب و برق.
Tuesday, July 8, 2008
یقین کی بی گون گوله جک منیم یوردوم وطنیم آزربایجان
ائل باجیما ،قارداشیما ، یول یولداشیما
******************************"
* ئوزگه چیراغینا یاغ اولماق بسدیر*
* دوغما ائللریمیز قارانلیقدادیر *
* یانیب یاندیرمایاق یادین اوجاغین *
* ائویمیز سویوقدیر, قیشدیر, شاختادیر *
******************************
" سهند *
******************************"
* ئوزگه چیراغینا یاغ اولماق بسدیر*
* دوغما ائللریمیز قارانلیقدادیر *
* یانیب یاندیرمایاق یادین اوجاغین *
* ائویمیز سویوقدیر, قیشدیر, شاختادیر *
******************************
" سهند *
Tuesday, June 24, 2008
گریه وتوبه شماوامثال شماها را هم در دادگاه خلقهای ایران خواهیم دید
انا لله و انا اليه راجعون
بمناسبت فوت، احیا و شرم در ایران
معاون دانشجوئی و فرهنگی دانشگاه سیستان و بلوجستان به جای
پاسخگوئی به مشکلات دانشجویان و خودکشی های اخیر در این
دانشگاه گفته است
.. تا امام زمان (ع) قدم برچشم ما نگذارند هیچ
چیز در بهترین وضع ممکن قرارنخواهد گرفت"
دادستان زنجان نیز افشای فساد اخلاقی معاون دانشگاه زنجان را
گناه بزرگ دانشجویان دانسته ودر همنوائی با حامیان دولت گفت
“افشای گناه ازخود گناه مهمتراست وما به هردوجرم رسیدگی خواهیم کرد
دادستان " باشرف" زنجان همچنین ازبازداشت بودن دختردانشجوکه حاضر
نشده بود به خواست های شوم معاون دانشگاه تن دهد ،خبر داد
!!رشد صد درصدی بی شرمی ، رذالت و وقاحت برحکومتیان مبارک باد
بمناسبت فوت، احیا و شرم در ایران
معاون دانشجوئی و فرهنگی دانشگاه سیستان و بلوجستان به جای
پاسخگوئی به مشکلات دانشجویان و خودکشی های اخیر در این
دانشگاه گفته است
.. تا امام زمان (ع) قدم برچشم ما نگذارند هیچ
چیز در بهترین وضع ممکن قرارنخواهد گرفت"
دادستان زنجان نیز افشای فساد اخلاقی معاون دانشگاه زنجان را
گناه بزرگ دانشجویان دانسته ودر همنوائی با حامیان دولت گفت
“افشای گناه ازخود گناه مهمتراست وما به هردوجرم رسیدگی خواهیم کرد
دادستان " باشرف" زنجان همچنین ازبازداشت بودن دختردانشجوکه حاضر
نشده بود به خواست های شوم معاون دانشگاه تن دهد ،خبر داد
!!رشد صد درصدی بی شرمی ، رذالت و وقاحت برحکومتیان مبارک باد
Wednesday, June 11, 2008
ملت تورک آزربایجان ظلم رفته بر فرزندان و خاک خود را فراموش نخواهد کرذ
صدور احکام سنگین برای فعالین سیاسی، فرهنگی و حقوق بشر آذربایجان
سه شبه 21 خرداد 1387
شعبه ۱۱۵ دادگاه انقلاب تهران، احکام اولیه ۹ تن از فعالین سیاسی و
فرهنگی و حقوق بشرآذربایجان را صادر کرد.
صلواتی قاضی شعبه ۱۱۵، سعید متین پور، روزنامه نگار و فعال حقوق
بشر، را به اتهام ارتباط با بیگانگان به ۷ سال و به اتهام تبلیغ علیه نظام
جمهوری اسلامی به یکسال و مجموعا به ٨ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
سه شبه 21 خرداد 1387
شعبه ۱۱۵ دادگاه انقلاب تهران، احکام اولیه ۹ تن از فعالین سیاسی و
فرهنگی و حقوق بشرآذربایجان را صادر کرد.
صلواتی قاضی شعبه ۱۱۵، سعید متین پور، روزنامه نگار و فعال حقوق
بشر، را به اتهام ارتباط با بیگانگان به ۷ سال و به اتهام تبلیغ علیه نظام
جمهوری اسلامی به یکسال و مجموعا به ٨ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
بر اساس حکم صادره، صالح کامرانی فعال حقوق بشر و وکیل مدافع
زندانیان سیاسی آذربایجان نیز به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس
تعزیری محکوم شده است. دادگاه دو استاد دانشگاه و فعال سیاسی آذربایجان، عبدالله عباسی جوان و
دکتر محمد علی حیدری و همچنین جلیل غنی لو، علیرضا متین پور،
یعقوب سالکی نیا، میر قاسم سیدین زاده، بهروز صفری و لیلا حیدری
از فعالین سیاسی و فرهنگی را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس
محکوم گرداند که این حکم به مدت ۵ سال به حالت تعلیق خواهد بود.
میان گریه میخندم! سعید، عبدالله، صالح، جلیل، ایلقار، علیرضا، محمدعلی، میر قاسم"
بهروز، و خواهرم لیلا، و به شانههای شما،به شانههای خود میاندیشم،به شانههای نسلی که
زندانیان سیاسی آذربایجان نیز به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس
تعزیری محکوم شده است. دادگاه دو استاد دانشگاه و فعال سیاسی آذربایجان، عبدالله عباسی جوان و
دکتر محمد علی حیدری و همچنین جلیل غنی لو، علیرضا متین پور،
یعقوب سالکی نیا، میر قاسم سیدین زاده، بهروز صفری و لیلا حیدری
از فعالین سیاسی و فرهنگی را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس
محکوم گرداند که این حکم به مدت ۵ سال به حالت تعلیق خواهد بود.
میان گریه میخندم! سعید، عبدالله، صالح، جلیل، ایلقار، علیرضا، محمدعلی، میر قاسم"
بهروز، و خواهرم لیلا، و به شانههای شما،به شانههای خود میاندیشم،به شانههای نسلی که
صلیب چند ین نسل را به دوش میکشد." ازسیدحیدربیات
Sunday, June 8, 2008
آری تاریخ هیچ کس وهیچ چیزرا فراموش نخواهد کرد.نه قهرمانان فراموش می شوندونه خائنین
تیرماه ، تولد بابک خرمدین فرزند آزاده ساوالان گرامی باد
انسان برای پیروزی خلق شده است اورا می توان کشت
ولی نمی توان شکستش داد
صدها سا ل از مرگ افتخار آمیزاین انسان آزاده می گذرد
دردامنه کوه سربلند ساوالان بدنیا آمد و در،دربار،بامرخلیفه
مثله اش کردند .. او وفرزند ش وبرادش عبدالله و یاران آزادی
خواهش در راه آزادی مردم جان خودرا فدا نمودند
افشین زرو سیم و قدرت خلیفه را انتخاب و به مردم خیانت نمود
انسان برای پیروزی خلق شده است اورا می توان کشت
ولی نمی توان شکستش داد
صدها سا ل از مرگ افتخار آمیزاین انسان آزاده می گذرد
دردامنه کوه سربلند ساوالان بدنیا آمد و در،دربار،بامرخلیفه
مثله اش کردند .. او وفرزند ش وبرادش عبدالله و یاران آزادی
خواهش در راه آزادی مردم جان خودرا فدا نمودند
افشین زرو سیم و قدرت خلیفه را انتخاب و به مردم خیانت نمود
و عنوان خائن را نصیب خود نمود.هرسا ل مردم آزاده جهت قدردانی
ازقهرمان خود با تمام مشکلات و بگیر و ببند های نژاد پرستان و
محاصره کردن قصر رئیس جمهورخود راهی قلعه بابک می شوند.
یادش گرامی ، وراهش پردوام باد
ازقهرمان خود با تمام مشکلات و بگیر و ببند های نژاد پرستان و
محاصره کردن قصر رئیس جمهورخود راهی قلعه بابک می شوند.
یادش گرامی ، وراهش پردوام باد
Thursday, June 5, 2008
تقدیر نامه انسان ،جز خود انسان نیست
حکایت همچنان باقی است
دراتاق مشغول ورق زدن روزنامه بودم که ناگهان صدای زنگ دررا
شنیدم ، نگاهی به ساعت انداختم دیروقت بود،رفتم دررابازکردم پیرمردی
در آستانه در ظاهرشد،سلام کردم وهرچه سعی نمودم متاسفانه حافظه یاری
نکرد و نتوانستم ایشان را به جا بیاورم ،پیرمرد لبخندی زد و گفت
دراتاق مشغول ورق زدن روزنامه بودم که ناگهان صدای زنگ دررا
شنیدم ، نگاهی به ساعت انداختم دیروقت بود،رفتم دررابازکردم پیرمردی
در آستانه در ظاهرشد،سلام کردم وهرچه سعی نمودم متاسفانه حافظه یاری
نکرد و نتوانستم ایشان را به جا بیاورم ،پیرمرد لبخندی زد و گفت
شاجین جان : اکنون برایم ثابت شد که روزگار کارخودرا بخوبی انجام
داده است. پس از شنیدن صدای آشنای یکی ازیاران شفیق دوران تحصیل
به خود آمدم و همد یگرراسخت در آغوش گرفتیم. گفتم: عجب سعادتی
همیشه آرزوی دیدار مجدد تورامخصوصابعدازسال57 داشتم .من و این
یارقدیمی درزمان "رضاخان" روی یک نیمکت درس می خواندیم.
او برخلاف من ازعنفوان جوانی اهل مسجد و منبربود و در تشکیل
دادن وشرکت در مراسم مذهبی فعالانه شرکت داشت و از جان و مال
خویش دراین راه دریغ نمی کرد. چندین باربین ماجدائی افتاده بود .
بعداز 20 شهریور،کودتای 28مرداد، 39 جلالیه ،ووآخرین دیدارمان
سال 57 بود. آنشب تا صبح گذشته را ورق زدیم. سه رژیم ودورفیق
از زندان قصرتا زندان براجان و ازبراجان تا اوین و ازاوین تا ناکجاآباد.
وقتی جهت خواب به بسترمیرفت،گفت:این راهی که من رفتم متاسفانه
تلف کردن عمربود وبس ! چراغ را خاموش کردم ، برای خود سیگاری
آتش زدم،درچهره نازش ناامیدی موج میزد،ایده آلیسم کارخودش کرده بود
داده است. پس از شنیدن صدای آشنای یکی ازیاران شفیق دوران تحصیل
به خود آمدم و همد یگرراسخت در آغوش گرفتیم. گفتم: عجب سعادتی
همیشه آرزوی دیدار مجدد تورامخصوصابعدازسال57 داشتم .من و این
یارقدیمی درزمان "رضاخان" روی یک نیمکت درس می خواندیم.
او برخلاف من ازعنفوان جوانی اهل مسجد و منبربود و در تشکیل
دادن وشرکت در مراسم مذهبی فعالانه شرکت داشت و از جان و مال
خویش دراین راه دریغ نمی کرد. چندین باربین ماجدائی افتاده بود .
بعداز 20 شهریور،کودتای 28مرداد، 39 جلالیه ،ووآخرین دیدارمان
سال 57 بود. آنشب تا صبح گذشته را ورق زدیم. سه رژیم ودورفیق
از زندان قصرتا زندان براجان و ازبراجان تا اوین و ازاوین تا ناکجاآباد.
وقتی جهت خواب به بسترمیرفت،گفت:این راهی که من رفتم متاسفانه
تلف کردن عمربود وبس ! چراغ را خاموش کردم ، برای خود سیگاری
آتش زدم،درچهره نازش ناامیدی موج میزد،ایده آلیسم کارخودش کرده بود
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این/ بعدازاین خود شو،تاشوی موزون خویش
Sunday, June 1, 2008
بیماری روانی مزمن موجود درجامعه راباید درمان کرد نه اینکه آنراانکارویا بدان افتخار نمود
! زن و فرزند کُشی از دوران باستان تا کنون درایران
در اردیبهشت ماه شاهد افزایش چشمگیر قتل و خشونت بودیم و در این
میان سهم زنان از قتل و خشونت قابل توجه است .از 8 مورد همسر کشی
3 که گزارش شده است 5 مورد آن زن بوده اند ،واز 4 مورد فرزند کشی
مورد آن دختر بوده اند. که توسط پدرهایشان به قتل رسیده اند و 18 مورد
تجاوز به دختران فقطط در روزنامه دولتی گزارش شد ه است
کمبوجیه پادشاه هخامنشیان که عاشق یکی از خواهران خود بود به موجب
قانونی که پادشاه پارس می تواند به هرکاری که می خواهد بپردازد با
کمبوجیه پادشاه هخامنشیان که عاشق یکی از خواهران خود بود به موجب
قانونی که پادشاه پارس می تواند به هرکاری که می خواهد بپردازد با
خواهر خود از دواج کرد و بعد او را کشت .همین پادشاه برای اثبات اینکه
بعداز نوشیدن شراب عقلش سر جای خود است فرزند خود را در اطاق مجاور
ایستاده نگاه داشت و تیری به قلب او زد . خشایارشاه ساسانی عاشق زن برادر خود
و سپس عاشق دخترخو د شد و بعد .. یزگرد دوم با دختر خود ازدواج کرد
و سپس اورا کشت ..بهرام چوبین بعداز به قدرت رسیدن با خواهر خود
...ازدواج کرد و..
این فرزند و زن کشی جز تاریخ 2500 ساله افتخارآفرین است ؟
آیا هنوز هم " بهشت زیر پای مادران است " ؟
!بیماری روانی مزمن موجود درجامعه راباید درمان کرد نه اینکه آنراانکارویا بدان افتخار نمود
آیا هنوز هم " بهشت زیر پای مادران است " ؟
!بیماری روانی مزمن موجود درجامعه راباید درمان کرد نه اینکه آنراانکارویا بدان افتخار نمود
Sunday, May 25, 2008
مه فشا ند نور وسگ عوعو " پارس" کند . هرکسی برخلقت خود میکند
پلیدی چه ساده است
در تاریخ دوشنبه 9اردیبهشت ماه جناب حجت الاسلام " مسلمین "
دکتر رهدار، مدیر بخش تاریخ موسسه " امام خمینی" در دانشگاه تکنیک
اصفهان ، در بخشی از سخنان خود به صراحت و وقاحت شهید باقرخان
سالار ملی و بازوی انقلاب مشروطه و فرزند غیور تورک آذربایجان را
" فردی قمار باز و شراب خوار معرفی کرد" . و اضافه فرمودند ،" درگذشته
نیز چنین( شکرهای) خورده اندو موجب آزار تورکان شده است."
این که سالار ملی، ملت تورک آذربایجان اگر!؟ شراب می خوردند نوش جانشان ،
باقرخان بازوی انقلاب در راه آزادی و مشروطیت جان به کف مبارزه میکردند
مجلس مشروطه پیشنماز که نمی خواست . مرد مبارز می خواست .
و من بعنوان فرزند تورک آذربایجان در عوض ایشان حاضر به
قصاص شدن هستم . ولی شما ! آیا حاضر به قصاص شدن درعوض
سردار " ت ،که بعداز میل فرمودن شراب بطری 45 هزار تومان به
حساب بیت المال و برگذاری نماز جماعت با اهل بیت.... بدان شکل ،
حاضر به قصاص شدن هستید؟! عکس سردارت را و جایزه بگیر رادیو
وتلویزیونت را به دقت تماشا کن!شما ازاین سردارها "یکی هم درترکیه ناپدید شد"
زیاد...دارید که به وجودشان افتخار کنید . ما به سردارمان و سالارمان
افتخار میکنیم و شما نیز ..................... پلیدی چه ساده است.
دکتر رهدار، مدیر بخش تاریخ موسسه " امام خمینی" در دانشگاه تکنیک
اصفهان ، در بخشی از سخنان خود به صراحت و وقاحت شهید باقرخان
سالار ملی و بازوی انقلاب مشروطه و فرزند غیور تورک آذربایجان را
" فردی قمار باز و شراب خوار معرفی کرد" . و اضافه فرمودند ،" درگذشته
نیز چنین( شکرهای) خورده اندو موجب آزار تورکان شده است."
این که سالار ملی، ملت تورک آذربایجان اگر!؟ شراب می خوردند نوش جانشان ،
باقرخان بازوی انقلاب در راه آزادی و مشروطیت جان به کف مبارزه میکردند
مجلس مشروطه پیشنماز که نمی خواست . مرد مبارز می خواست .
و من بعنوان فرزند تورک آذربایجان در عوض ایشان حاضر به
قصاص شدن هستم . ولی شما ! آیا حاضر به قصاص شدن درعوض
سردار " ت ،که بعداز میل فرمودن شراب بطری 45 هزار تومان به
حساب بیت المال و برگذاری نماز جماعت با اهل بیت.... بدان شکل ،
حاضر به قصاص شدن هستید؟! عکس سردارت را و جایزه بگیر رادیو
وتلویزیونت را به دقت تماشا کن!شما ازاین سردارها "یکی هم درترکیه ناپدید شد"
زیاد...دارید که به وجودشان افتخار کنید . ما به سردارمان و سالارمان
افتخار میکنیم و شما نیز ..................... پلیدی چه ساده است.
Subscribe to:
Posts (Atom)