تجدد خواهی”، “قانونگرایی”، ” آزادی خواهی” و “حاکمیت بر مقدرات
ملی” چهار اصل اصیل و پایهای جنبشهای مردمی تاریخ معاصر آزربایجان است.
با نگاهی
گذرا بر تمامی جنبشهای معاصر آزربایجان از مشروطه گرفته تا جنبش خیابانی، فرقه
دمکرات، جنبش خلق مسلمان و حرکت ملی نوین آزربایجان تمامی این اصول را میتوان
سراغ گرفت و میتوان گفت این چهار اصل مخرج مشترک تمامی جنبشهای تاریخ معاصر
آزربایجان جنوبی است. این چهار اصل در حرکت ملی نوین آزربایجان نیز بیکم و کاست
تبلور یافته و دارای جایگاه بنیادین میباشد. بدین اعتبار نیز حرکت ملی آزربایجان
که امروزه به نیروی سیاسی اصلی آزربایجان تبدیل شده است، حرکتی دمکراتیک است که در
طی حیات مبارزاتی خود بلا استثنا از روشهای مدنی و بدور از خشونت استفاده کرده
است. و البته از یک حرکت سیاسی که خود را ادامه منطقی و میراثدار جنبش مشروطه و
جنبش خیابانی میداند جز این نمیتوان انتظار داشت. هومانیسم از گفتمانهای اصلی
حرکت ملی آزربایجان بوده و هست.
هر شخصی که کوچکترین شناخت و آگاهی نسبت به
حرکت ملی آزربایجان داشته باشد میداند که مبارزه و مجادله با شونیزم فارسی–ایرانی
و گروههای تروریستی کُرد در غرب آزربایجان از اساسیترین مشغلههای جریانهای
مختلف حرکت ملی آزربایجان است. لیکن همین مبارزه و مجادله نیز به روشهای غیر
خشونتآمیز صورت گرفته و هیچگاه به متدهای قهرآمیز تمایل پیدا نکرده است. و نیز
هر شخص آگاه به ادبیات و سیر تحول حرکت ملی آزربایجان به این امر واقف است که
مبارزه با شونیزم فارسی – ایرانی به معنای ضدیت و دشمنی با مردم و شهروندان فارس و
حتی مظاهر فرهنگی فارسی نبوده و نیست، همچنانکه مجادله با گروههای تروریستی کُرد
در غرب آزربایجان نیز شکل و شمایل ضدیت با مردم و شهروندان عادی کُرد نگرفته و نمیتواند
بگیرد، چون چنین رویکردی با هیچ یک از چهار اصل پایهای حرکت ملی آزربایجان سنخیتی
ندارد و بلکه بر ضد آنهاست!
لیکن ناگفته پیداست که بحث دفاع مشروع که یک حق
ذاتی است بحثی جدا از چهار اصل فوقالذکر است. طبیعتاً در هر مقطعی که ملت ترک
آزربایجان خود را مورد هجوم یافته است به ناچار از خود دفاع کرده است که نمونههای
آنرا در جنبش مشروطه، جنبش خیابانی، فرقه دمکرات، جنبش خلق مسلمان و حرکت ملی نوین
آزربایجان میتوان دید. طبیعتاً از هیچ موجودیتی نمیتوان انتظار داشت در مقابل
هجمه به موجودیت و یا حریمش بیاعتنا باشد، چه چنین انتظاری برخلاف نظام ذاتی
آفرینش است.
حال با این اوصاف شعارهای داده شده در استادیوم
الغدیر (دورنالار یوواسی) اورمیه در بازی بین تیمهای شهرداری اورمیه و بانک
سرمایه تهران را چگونه باید خواند؟! این شعارها چه سنخیتی با اصول و بنیانهای
حرکت ملی آزربایجان دارند؟! علل و زمینه بروز چنین رفتاری چیست؟!
پیش از همه بایستی خاطر نشان کنیم، گفتمانی که
دارای مضمون خشونتآمیز در قبال یک مخالف و یا رقیب سیاسی و یا حتی دشمن باشد نمیتواند
در چهارچوب اصول یک جنبش دمکراتیک و غیر خشونتآمیز تعریف شود. شعارهای داده شده
در استادیوم الغدیر اورمیه با هیچ یک از اصول تجدد خواهی، قانونگرایی، آزادی خواهی
و حاکمیت بر مقدرات ملی که مبانی حرکت ملی آزربایجان را تشکیل می دهند قابل توضیح
و دفاع نیست. ولی بایستی دید این رفتار در کدام شرایط و در چه قالبی بروز یافته
است و روحیات بروز دهندگان این رفتار چیست؟!
متاسفانه در حال حاضر آزربایجان در شرایطی قرار
دارد که از سه طرف زیر فشار است. از طرف دولت مرکزی، از طرف اپوزسیون و نیروهای
سیاسی فارسی-ایرانی خارج از رژیم و از سوی گروههای تروریستی در مناطق غرب
آزربایجان. در حالی که دولت مرکزی ایران به طور سنتی هرگونه فشار سیاسی، اقتصادی،
فرهنگی و اجتماعی را به آزربایجان جنوبی روا میدارد مسائلی مانند بحران دریاچه
اورمیه و اجحافهای آشکار علیه تیمهای ورزشی آزربایجان خصوصاً تراختور آزربایجان
و والیبال شهرداری اورمیه جوانان آزربایجان را عمیقاً متاثر کرده است. از سوی دیگر
اپوزسیون و رسانههای فارسی-ایرانی خارج از رژیم که نمونه بارز آن نیز بی بی سی
فارسی میباشد با تمام توان خود تبلیغات منفی و جبههگیری در مقابل مردم آزربایجان
و حرکت ملی آزربایجان را در برنامه خود دارند. چنانچه این مراکز و رسانهها برای
ضدیت با ترکهای آزربایجان جنوبی از حمایت آشکار گروههای تروریستی و ارمنستان
اشغالگر و هجمههای مداوم و بیجا بر علیه ترکیه و آزربایجان هیچ ابایی ندارند.
یعنی از نظر آنان هر چیزی که علیه ترکها باشد خوب است، هر چیزی که بر له ترکها
باشد بد است، حال فرق نمیکند ترک کجا باشد، آزربایجان، ترکیه، ترکستان شرقی، عراق،
سوریه و یا هر جای دیگر! از طرفی نیز گروههای تروریستی و ناسیونالیستهای کُرد
آشکارا و بدون هیچ پنهان کاری در هر فرصتی ادعاهای ارضی خود بر علیه آزربایجان را
مطرح میکنند. آزربایجان غربی را استان اورمیه مینامند، در برنامههای تلویزیونی
از جمله گزارشهای وضعیت آب و هوا شهرهای آزربایجان غربی و در رأس آن، اورمیه را
کردستان شرقی مینامند و پ.ک.ک و پژاک مرتباً در غرب آزربایجان عملیات تروریستی
انجام می دهند و غیره و ذلک!
در چنین شرایطی حتی اگر فعالین و تشکلهای
سیاسی آزربایجانی خویشتنداری خود را حفظ کنند بعضی جوانان کم تجربه ممکن است عکسالعملهای
افراطی از خود نشان دهند که موجب حرف و حدیثهایی شود. البته که تایید افراطیگری
در هیچ برههای و شرایطی عقلانی نیست ولی باید دید ریشه مساله چیست و چه چیزی این
جوانان کم سن وسال را به چنین عکسالعملهایی وا می دارد؟!
چنانکه برخی اقدامات فعالین و شخصیتهای کُرد
در جواب قضیه استادیوم الغدیر نیز در همین راستا قابل تامل است. با اینکه مسئولین
باشگاه و شخص شهردار اورمیه از بازیکن کُرد و پدرش عذرخواهی کردهاند و بسیاری از
فعالین و شخصیتهای آزربایجانی در فضای اینترنتی با صداقت به نقد موضوع پرداختهاند
هنوز میبینیم که آقایان کمپین راه میاندازند که کُردها با لباس کُردی در
استادیوم حضور یابند و یا نماینده بوکان از استاندار آزربایجان غربی می خواهد با
لباس کُردی در ورزشگاه حاضر شود چون لباس کُردی یک لباس اصیل آریایی است! جل
الخالق! یعنی آقایان در هر شرایطی به دنبال تبلیغات سو خود و تلاش برای معرفی
اورمیه و آزربایجان غربی به عنوان مناطق کُردنشین هستند و کار ندارند که این
اقداماتشان که مصداق بارز تحریک افکار عمومی است چه عواقب وخیمی ممکن است به وجود
آورد! آنچه برایشان مهم است تبلیغ کردستان شرقی و صد البته کردستان بزرگ است. و
این دقیقاً همان چیزی است که جوان آزربایجانی را مجبور به مقابله به مثل و استفاده
از حق دفاع مشروع میکند. زیرا هنوز خاطره فجایع و جنایات خونبار گروههای
تروریستی و برخی گروههای ملی گرای کُرد را فراموش نکرده است.
حادثه استادیوم الغدیر اورمیه هرچند با اصول
بنیادین حرکت ملی آزربایجان خصوصاَ اصول قانونگرایی و آزادی خواهی آن قابل توضیح
نیست ولی آنچه از شرایط و روحیات حاکم بر شهر و منطقه بدست میآید این است که این
رفتار نوعی مقابله به مثل و دفاع مشروع است که از طرف گروهی از جوانان به صورت
خودجوش شکل گرفته است، هر چند شکل و قالب آن قابل نقد و تامل میباشد.
کسانی که این موضوع را پیراهن عثمان کردهاند و
فرصتی طلایی یافتهاند تا به کلیت حرکت ملی آزربایجان بتازند و تبلیغات سو خود را
پیش ببرند بهتر است اول به کردههای خود نگاهی بیندازند که عجباً چه شده است که
شهر اورمیه که مهد تساهل و تسامح بوده به این نقطه رسیده است؟! عاملان و بانیان
این تغییر چیست؟! این اشخاص واقعا اگر ذرهای حس نیت دارند چرا نقدهای بسیاری که
در این چند روز در فضای مجازی از طرف فعالین آزربایجانی صورت گرفته است را نمی
بینند؟! چون حجم این نقدها بسیار بیشتر از چند شعار داده شده است!
و سخن آخر اینکه محافلی که در برنامه دارند تا
با این پیراهن عثمان از آب گلآلود ماهی بگیرند بهتر است بدانند حرکت ملی
آزربایجان همان قدر که قادر به خود انتقادی و نقد عملکرد خودی است به همان اندازه
ظرفیت دفاع مشروع و پاسداری از حریم خود را دارد.
۴آبان ۱۳۹۴
No comments:
Post a Comment