توضيح از علي رضا اردبيلي:
نظرات
دوغو پرينچك، سياستمدار كمونيست و ضد امپرياليست توركيه در مورد كودتاي 15 تموز
2016
(سه مقاله از مجموعه 6 يادداشت/مقاله، ترجمه آقاي علي قراجه لو)
(سه مقاله از مجموعه 6 يادداشت/مقاله، ترجمه آقاي علي قراجه لو)
اين مقالات از مواضع
كلاسيك ضدامپريالسيتي نوشته شده و نه از موضع "نئوكمونيستي" و
رويزيونيستي. موضع كمونيستهاي رويزيونيست (به معني لغوي امروزي) طرفداري همزمان از
غرب، ناتو، ايالات متحده آمريكا، اتحاديه اروپا، روسيه، حافظ اسد، جمهوري اسلامي
ايران، تروريستهاي پ ك ك و ادامه سوري آنها، است. كمونيسم رويزيونيست امروز، براي
دفاع از "كبوتران صلح" كوباني اعلاميه صادر ميكند اما وقتي يكماه بعد
همان نيرو از سوي سازمانهاي بين المللي حقوق بشري به ارتكاب جنايات جنگي و پاكسازي
اتنيكي متهم ميشود، سكوت ميكند. كمونيسم رويزيونيستي امروز، تقاضاي تحصيلات به
زبان توركي در ايران را مصداق بارز پانتوركيسم اعلام ميكند و همزمان از هر عمل
تروريستي كوردي در منطقه دفاع ميكند. كمونسيم مزبور مشكلي با كشورسازي جنايتكارانه
پ ك ك در سرزمين اعراب و تركمنها و ديگر اقليتهاي منطقه تحت پوشش لجستيكي آمريكا
ندارد.
دوغو
پرينچك كه زندگي سياسي طولاني و پرماجرايي در پي داشته حداقل در زمينه دفاغ از
اصول ضدامپرياليستي كلاسيك خود تجديدنظر (=رويزيون) نكرده است.
يادداشتهاي ششگانه
زير از دوغو پرينچك براي دوستاني كه با ادبيات اين دسته از چپهاي دچار رويزيون
نشده تركيه آشنايي ندارند، حتما جالب خواهد بود.
شايد لازم به توضيح
نباشد كه جنبه ايدئولوژيك ضد امپريالسيتي و ضد غربي اين نظرات مورد تأييد من نيست
اما خواندن همه اين نظرات براي اشراف همه جانبه تر به منظره سياسي توركيه را مفيد
ميدانم. فراموش نكنيد كه در تركيه هم كمونيستهاي رويزه شده بسيارند و هنوز دعوت
چپها از ارتش براي كودتا عليه دولت منتخب رأي دهندگان توركيه با شعار "اوردو
گؤروه!" از يادها نرفته است. (پايان توضيح)
تئاتر یا جنگ ترکیه - آمریکا
یادداشت هایی درباره کودتای " سازمان ترور فتح الله
گولن" * (1)
دوغو پرینچک *
ترجمه علی قره جه لو
25 ژوئن 2016
روشنفکرانی چون "ییلماز اؤزدیل" Yılmaz Özdil ،"بکیر جوشکون"Bekir Coşkun ، و "امره کونگار" Emre Kongar که ارزش زیادی برایشان قائل هستم،
به کودتای آمریکایی- فتح الله چی، که در جریان آن 300 نفر نظامی و غیر نظامی زندگی
شان را از دست دادند، تئاتر گفتند. حرف هایی چون "کار اردوغان
است" در هوا می چرخید. آیا فقط آنها بودند؟ فتح الله گولن
و PKK نیز کودتا را "ئتاتر
اردوغان" نامیدند!
جنگ ارگنه کن و بالیوز
ترکیه از سال 2007 تاکنون در حال جنگ با امپریالیسم
آمریکاست. آمریکا در 24 ژوئیه 2002 مانورهای نظامی تحت نام
"مبارزه طلبی هزاره 2000" Millennium
Challenge 2000) ( برای اشغال ترکیه انجام داد. {در صحرای نوادا}. در 12
ژوئن 2007 بمب هایی که گویا در محله "عمرانیه" {استامبول} در یک
حلبی آباد پیدا شده بود، روی میز پاسگاه پلیس محله "اوسکودار" Uskudar چیده شده بود. تصاویری که
با دوربین پلیس ظبط شده بود، سال ها بعد در جریان دادگاه ارگنه کن افشاء شد.
پلیسی که در این توطئه شرکت داشت، اسم رمز جنگی که آغاز شده بود را می داد.
او از فرمانده ارتش ترکیه با نام "حرام زاده" نام می برد.
پدر علم استراتژی "سون تسو" Sun Tzu چینی، ترجیح اول در جنگ را
"پیروزی بدون جنگ" تعریف می کند. آمریکا فرماندهی ارتش را در
اولین برخورد و بدون شلیک یک گلوله به اسارت گرفت. این تعرض با دستگیری گروهبان
بازنشسته "اوکتای ییلدیریم" Oktay
Yıldırım آغاز شد. آن زمان هم گفتیم: "اگر در مقابل این
تعرض مقاومت نشود، تا فرماندهی ستاد ارتش کشیده خواهد شد"، و کشیده شد.
صدها ژنرال و دریا دار، هزاران افسر، بدون جنگ به اسارات درآمدند.
همه، از جمله فرماندهان، دچار حیرت شدند، زیرا نمی دانستند که در جنگی
درگیرند. آنها با تکیه به گفتمان "دولت مبتنی برحقوق" Hukuk Devleti تلاش می کردند که بی گناهی
خود را بیان کنند. در حالی که قلعه از درون فتح شده، و جنگ نه در زمینه
قضایی که در زمینه ای جریان داشت که فقط سلاح ها سخن می گفتند. فقط آنهایی
که به زندان افتادند نبودند، فرمانده ستاد ارتش نیز به اسارت درآمده بود. ارتش
ترکیه در مقابل حمله ای که از جبهه حکومت شده بود، قرار گرفته بود. گلادیوی
فتح الله چی، اولین بار نیروی اش را نشان می داد. بقدری نیرومند بود که
فرماندهی ارتشی به آن بزرگی را بدون جنگ به اسارت گرفته بود.
توطئه های ارگنه کن - بالیوز جبهه ترکیه ی جنگ بزرگ، در
غرب آسیا بود. آمریکا با بکار بردن نیروی مسلح خود، عراق را تجزیه و
بارزانستان را تاسیس کرده و همسایه مان شده بود. نقشه های "کردستان
آزاد" Free Kurdistan
که بخشی از خاک ترکیه را نیز دربر می گرفت انتشار یافته بود. حکومت آمریکا،
بدون درهم شکستن مقاومت نیروهای مسلح ترکیه و "حزب کارگر" (حزب وطن) نمی
توانست به اهداف خود برسد. در واقع جنگی که علیه ترکیه آغاز شده بود، جنگ
تاسیس کردستان بود، و یا صحیح تر، جنگ تاسیس اسرائیل دوم بود. حکومت واشنگتن
در مرحله اول جنگ تجزیه ترکیه، از گلادیوی فتح الله گولن استفاده کرد. حکومت
طیب اردوغان- عبدالله گول نیز در چارچوب نقشه امریکا همراه فتح الله گولن
بودند. هزاران افسر از ارتش اخراج و یا بازنشسته شدند. فتح الله هوجا،
از یک منظر "شورای عالی نظامی" {YAŞ}
را تحت کنترل گرفت. سیستم ترفیع در ارتش ترکیه دیگر توسط قضات و دادستان های
فتح الله گولن در "دادگستری بشیکتاش" انجام می شد. در این روند،
بجای فرماندهان میهن دوست - آتاتورکچی، منسوبین فتح الله گولن بکار گمارده
شدند.
جنگ دیوار، جنگ خندق
در جنگ آمریکا - ترکیه، بدنبال فروریختن دیوارهای زندان
سیلیوری Silivri،
ابتکار عمل بدست ترکیه افتاد. {2014} نیروهای جبهه ترکیه برای پاکسازی FETÖ از درون نیروهای پلیس و قوه قضایی
بحرکت درآمدند. مهم تر از آن، در 24 ژوئیه 2015 ارتش و پلیس ترکیه آغاز به
سرکوب مسلحانه ترور PKK
کردند. مبارزه علیه توطئه های ارگنه کن - بالیوز دیگر جنگ میهنی بود.
*
جنگ کریدور
آمریکا در سوریه نتوانست به هدف خود برسد، لذا در جنوب
شرق ترکیه نیز با شکست روبرو شد. جنگ میهنی در داخل مرزهای ترکیه دیگر ابعاد
منطقه ای پیدا می کرد. کریدور آمریکا - اسرائیل در شمال سوریه به جبهه جنگ
تبدیل شد. در طرف مقابل، آمریکا - اسرائیل و PKK/PYD بودند. در طرف بشریت نیز، عراق،
ایران، روسیه و ترکیه بودند.
ترکیه از ابتدا اعلام کرد که اتصال باصطلاح "کریدور
کرد" به دریای مدیترانه را در صورت لزوم با بکار بردن نیرو بهم خواهد
زد. علاوه برآن به همکاری با روسیه روی آورد. آمریکا به این حرکت
مصممانه ترکیه با بمب گذاری های انتحاری در شهرهای بزرگ ترکیه و کشتن صدها تن از
شهروندان ترک پاسخ داد. بدنبال آن هواپیمای روسیه را سرنگون کرد. قدرت
عملیاتی آمریکا در جبهه داخلی همچنان که در توطئه ارگنه کن بود، بازهم سازمان مسلح
وابسته به FETÖ
بود. آنها در درون نیروی هوایی ترکیه لانه کرده بودند.
با نامه طیب اردوغان به پوتین، روشن شد که ترکیه در
مسئله کریدور کرد به سوی همکاری با روسیه سمت گیری کرده است. بدنبال آن
نامه، برای تحکیم جبهه داخلی، تشکیلات فتح الله گولن در درون ارتش میبایستی
پاکسازی گردد. تحقیقات و بازجویی ها از مدت ها قبل آغاز شده بود.
نهایتا، در اجلاس "شورای عالی نظامی" آنچه که احتمال داشت بر سر FETÖ بیاید، در ستون های روزنامه ها
منعکس شد. *
جنگ 15 ژوئیه
آمریکا بیش از این نمی توانست صبر کند، زیرا افسران FETÖ یا دستگیر می شدند، و یا بازنشسته
می شدند، از این رو، توان عملیاتی وسیع آمریکا درهم می شکست. ترکیه جبهه
داخلی خود را تحکیم می کرد. در این شرایط بود که به دگمه کودتا فشار داده
شد. آمریکا روز 15 ژوئیه، در کشورمان، با ارزش ترین موجودی خود را به سمت
آتش راند.
اقدام به کودتای اخیر، اوج جنگ ترکیه - آمریکاست.
بدون تردید، همه، نتایج پاکسازی ارتش را می دانند. به نیرویی که
آمریکا در 70 سال اخیر در دورن ارتش ترکیه برای پیش برد اهداف خود ایجاد کرده بود،
ضربه کشنده ای وارد شده است. *
دفاعیات متهمین به کودتا
10 سال است که جنگی در جریان است. آنهایی که این
جنگ را "بساط اردوغان"، و یا "کار اردوغان" می نامند، آیا
متوجه هستند، چه می کنند؟
وقتی کودتای خونین، کار طیب اردوغان می شود، چهره
گلادیوی آمریکا و فتح الله گولن را پنهان می کنند.
آنهایی که جنگ میهنی را "جنگ اردوغان" می
گفتند، وقتی خطاهای شان را تصحیح نکردند، به کودتای آمریکایی مهر "کار
اردوغان" می زنند. به نظر آنها، ارتش ترکیه برای "رای گرفتن آقای
اردوغان و در حکومت ماندن" اش می جنگیدند. در این شرایط، آیا متوجه
نشدند که برای Mehmetçik{سمبل
سرباز ترک} کدام تبلیغاتی را پیش می بردند: "علیه PKK جنگ نکنید، نگهبانی قصر اردوغان
را نکنید"!
آنها، امروزهم، درهمان موضع هستند، می گویند:
"علیه کودتا موضع گیری نکنید"، "در تئاتر اردوغان شرکت
نکنید".
کودتا را اردوغان سرهم بندی کرده، پس: ادامه جنگ
در جبهه آمریکا و فتح الله گولن علیه اروغان! ادامه پشت کردن به تمامیت ارضی
ترکیه! ادامه سرپوش گذاشتن به کودتای فتح الله گولن! ادامه بیگانگی با
آرزوها و احساسات ملت ترک!
آیا، نقش بازی کردن در سناریوهای امپریالیسم آمریکا، سپر
بلای کودتاگران FETÖ
شدن، شایسته روشنفکران مان هست؟
خواهید دید، کودتاگرانی که بعنوان نیروی مسلح آمریکا
جنگیده و هزاران انسان را بخون کشیده اند، در دفاعیات شان در دادگاه ها
به نویسندگان مان مانند، ییلماز اؤزدیل، بکیر جوشکون و امره کونگار استناد
خواهند کرد.
توضیحات مترجم:
* "سازمان ترور فتح الله گولن" به اختصارFETÖ گفته و نوشته می شود.
این سازمان با نام های دیگری مانند
"گلادیو" و یا "کانتر گریلا" نیز نامیده می شوند. آنها
تشکیلاتی سری هستند که توسط آمریکا در کشورهای عضو ناتو سازماندهی شده اند تا
ماندن این کشورها در جبهه ناتو تضمین گردد. این تشکیلات سری نه تنها در
نیروهای مسلح که در بوروکراسی، احزاب سیاسی، سندیکاها، سازمان های توده ای، رسانه
ها، سازمان های غیر دولتی } NGO } نیز نفوذ و سازماندهی شده اند.
* "دوغو پرینچک" Doğu Perinçek رهبر بلامنازع جنبش عظیم
دانشجویی - جوانان ترکیه {Dev
- Genç} دراواخر سال های 60 بود. او در سال های 70 "حزب
کارگران و دهقانان ترکیه" را تاسیس و رهبری کرد، و بدنبال کودتای 12 سپتامبر
1980 زندانی شد و سال ها از شرکت در سیاست منع گردید. در اوایل سال های 2000
"حزب سوسیالیست" را تاسیس و رهبری کرد. این حزب بعد ها با تغییر
نام به "حزب کارگر" فعالیت های خود را ادامه داد. با توطئه ارگنه
آمریکا - فتح الله گولن علیه نیروهای ملی و آتاتورکچی، در سال 2007 بازداشت و
زندانی شد، و بعد از درهم شکستن توطئه ارگنه کن که خود و حزب اش نقش تعیین کننده
ای در، درهم شکستن آن داشتند، در سال 2014 از زندان آزاد شد. برای متحد کردن
همه میهن دوستان از همه اقشار و طبقات ترکیه، نام حزب کارگر را به "حزب
وطن" تغییر داد. او حقوق دانی برجسته است. پرینچک تاکنون
بیش از 50 کتاب در زمینه های سیاست، تاریخ، حقوق، تئوری علمی و سوسیالیسم
نوشته است.
* فتح الله گولن، همراه قضات و دادستان های خود {که
مهم ترین آنها بعد از درهم شکستن توطئه ارگنه کن به آمریکا و کانادا فرار کردند}
آدم های خود را در ارتش ترفیع داد. و بقولی "این آدم ها به سرعت نور در
سلسله مراتب نظامی ترفیع یافته و به پست های حساسی گمارده شدند".
اکنون همان آدم ها کودتا کردند. AKP نیز با سیاست های نادرست و فرصت
طلبانه خود با فتح الله گولن دست به یکی شده و در توطئه علیه ارتش و نیروهای ملی
شریک جرم فتح الله گولن شد و نقش مخربی علیه منافع ملی ترکیه بازی
کرد. ولی زمانی که در سال 2014 توطئه های ارگنه کن و بالیوز با
فروریختن دیوارهای زندان سیلیوری با شکست قطعی روبرو شد و زندانیان دسته دسته از
زندان ها آزاد شدند، سرنوشت ترکیه نیز تغییر کرد. اینبار FETÖ زیر ضرب رفت و منسوبین فتح الله
گولن از قوه قضایی و شهربانی پاکسازی شده و سرانجام نوبت به پاکسازی ارتش
رسید.
* چند ماه بعد از سرنگونی هواپیمای بمب افکن روسیه
در مرز ترکیه - سوریه کسانی که در قتل خلبان روسی دست داشتند در ترکیه دستگیر
شدند. آنها متهم به قتل خلبانی بودند که با چتر زمین نشسته بود، و ظاهرا
افراطیون مذهبی بودند که در صفوف "النصره" علیه دولت سوریه می جنگیدند.
دستور سرنگونی را عوامل فتح الله گولن در نیروی هوایی ترکیه داده و نخست وزیر وقت
ترکیه، داود اوغلو نیز که تمایلات افراطی آمریکایی - گولن داشت، آنرا تائید کرده
بود. دو تن از خلبانان ترک که در سرنگونی هواپیمای روسی دست داشتند، در
جریان کودتای 15 ژوئیه دستگیر شدند. یکی از خلبانان در جریان کودتا
شرکت فعال داشته است. طیب اردوغان ماه ها بعد از این حادثه سرانجام
مجبور به عذر خواهی از روسیه شد. مشاور پوتین و رهبر "جنبش یورو
اسیا" "الکساندر دوگین" در مصاحبه ای اظهار داشت:
" کمالیست ها اردوغان را مجبور کردند که از روسیه عذر خواهی کند" و در
مورد کودتا نیز در همان ساعات اولیه کودتا اظهار داشت: " اقدام
به کودتا، کار نیروهای طرفدار آمریکا، علیه کمالیست ها است، شب کودتا معلوم
نبود چه اتفاقی افتاده است، ولی نزدیکی های صبح نیروهای میهن دوست ترکیه کودتا را
سرکوب کردند. اکنون دیگر هیچ نیرویی قادر نیست، از خروج ترکیه از ناتو، اصلاح
روابط اش با مسکو، و قطع روابط با آنهایی که قصد سرنگونی حکومت را داشتند،
جلوگیری کند".
* در اعلامیه کودتا {که از رادیو - تلویزون
دولتی TRT
پخش شد} به برنامه و اقداماتی که قرار بود توسط کودتاگران در ترکیه
اجراء گردد، اشاراتی شده است. از جمله، به ترسیم دوباره نقشه ترکیه، صلح با
فتح الله گولن - PKK
، تنظیم دوباره قانون اساسی ترکیه، برقراری دادگاه هایی برای تصحیح پاکسازی هایی
که در قوه قضایی شده است. یعنی سرکار آوردن دوباره عناصر فتح الله گولن
..... اینها گفتمان هایی هستند که آمریکا در اعلامیه کودتای گولن بکار برده
است!
لینک اصل مقاله:
http://www.ulusalkanal.com.tr/gundem/dogu-perincek-tiyatro-mu-turkiye-abd-savasi-mi-h113352.html
savasi-mi-20025
http://www.sozcu.com.tr/2016/gundem/fetocu-darbe-basarili-olsaydi-harita-degisecekti-1326819
مقاله فوق، بخش اول سلسله مقالاتی است که که با عنوان
"یادداشت هایی درباره کودتای FETÖ " در رابطه با کودتای اخیر
انتشار یافته است، بخش های دیگر نوشته، ترجمه و در اختیار علاقه مندان قرار خواهد
گرفت. بخشی از توضیحات مترجم، از مصاحبه نویسنده با روزنامه سؤزجو Sözcü Gaztesiگرفته
شده است. لینک مصاحبه در فوق درج گردیده است.
http://www.shahrvand.com/archives/75002
خلق بدون تانک، تانک بدون خلق!
یادداشت هایی درباره کودتای "سازمان ترورفتح الله
گولن" (2)
دوغو پرینچک
ترجمه: علی قره جه لو
6 آگوست 2016
کودتای آمریکایی "سازمان ترور فتح الله
گولن" FETÖ
چرا با شکست روبرو شد؟ کودتا را کی سرکوب کرد؟ جواب این سوالات را می
توان در سه گروه جمع کرد:
خلق (ملت) سرکوب کرد
تانک (ارتش) سرکوب کرد
اتحاد ملت - ارتش سرکوب کرد
جواب هایی که از جناح AKP به این سوال داده می شود، خلق و
یا ملت برجسته می شود. آنهایی که اعتبار ارتش را مد نظر دارند، نقش ارتش را
برجسته می کنند. نیروهای میهن دوست، که در مرکز آن "حزب وطن" قرار
دارد، دقت های را روی عمل مشترک دولت و ملت جلب کرده، ولی به اهمیت
نقش تعیین کننده ارتش تاکید می کنند.
کودتای بدون خلق
کودتاگران FETÖ
تانک داشتند، ولی از حمایت مردم محروم بودند. در کاربرد سلاح بی مهابا، و در
اعمال ترور افسارگسیخته بودند. بدین دلیل است که مجبور شدند روی مردم
آتش بگشایند.
توده ای که از کودتا حمایت کند وجود نداشت. از طرف
دیگر، زمینه ای اجتماعی هم، برای کودتا وجود نداشت. دیدیم، تانکی که فاقد
خلق بود، به گل نشست. در مورد این که چرا کودتا به موفقیت دست نیافت، از
نقطه نظر نظامی، در رابطه با قابلیت فرماندهی، سلاح ها، استراتژی و تاکتیک تفسیری
هایی می شود. ولی اگر کودتاگران به بخشی از مردم تکیه داشتند، در آن صورت،
آن تفسیرهای نظامی به درجه دوم اهمیت می افتادند.
خلق دارای تانک
نخست وزیر "بنالی ییلدیریم" با موضع
گیری مصمم و خون سردانه خود علیه کودتا، وظیفه خود در سرکوب کودتا را با
موفقیت به جا آورد. ولی بعد از سرکوب کودتا، به نفع ترکیه خواهد بود،
که ادبیات "خلق تانک ها را شکست داد" مورد بررسی قرار گیرد.
مبارزه دولت و ملت در شکست نانک های کودتاگران درست است. آنکه شکست خورده
تانک های ارتش ترک نیست، بلکه تانک های کودتاگران است. آنکه تانک
کودتاگران را شکست داده تانک ارتش ترک و خلق است.
تانک را هیچ وقت نمی توانید با دست خالی شکست
دهید. درک این موضوع به لحاظ روندی که در مقابل مان قرار دارد ضرورت
دارد. چنان که رئیس جمهور و حکومت نیز در لحظه های حساس کودتا مرتبا این
سوال را می کردند و دنبال جواب آن می گشتند که: "آیا تمامی ارتش با
کودتاگران هستند". زیرا آنها هم می دانستند که، کودتا را فقط با خلق
نمی توان سرکوب کرد، تنها با پلیس و خلق نیز نمی توان سرکوب کرد، نقش
ارتش تعیین کننده است. مقاومت خلق و پلیس نیز به موضع ارتش وابسته
است. آنهایی که روند کودتا را از نزدیک دنبال کردند به این حقیقت واقف
اند. در مقابل تانک کودتاگران، موضع گیری مصمم و برتری تانک های ارتش در جهت
گیری مقاومت پلیس و جسارت دادن به خلق علیه کودتاگران بسیار موثر بوده است.
سوال حساس و لحظه حساس
از لحاظ کودتاگران نیز مهم تر از هر چیزی این بود، تا نشان
دهند که تمامی ارتش را نمایندگی می کنند. چنان که برای به امضاء رساندن
اعلامیه کودتا، علیه فرمانده ستاد ارتش {Hulusi
Akar}، دست به خشونت زدند.
حساس ترین لحظه کودتا، اعلام این حقیقت به افکار عمومی
مردم توسط حزب وطن بود که، ارتش ترک در کنار کودتاگران نیست. و مهم تر از
آن، همه به آن اعلام، اعتماد کردند. به دنبال آن، اعلام فرماندهان ارتش، در
قلب های مردم شادی آفرید و طالع کودتاگران واژگون شد.
تانک های جنگ دوم استقلال
دولت مردان، و هرکسی که سیاست ورزی می کند، باید بدانند
که، گفتمان خلق علیه تانک نمی نواند سبب موفقیت گردد، علاوه برآن، ما جنگ میهنی می
گوئیم، همچنان که نخست وزیر بنالی ییلدیریم بیان کرد، "در حال دومین جنگ
استقلال هستیم". دومین جنگ استقلال نیز مانند اولی نهایتا با سلاح پیش
برده شد.
البته تعیین کننده سلاح نیست انسان است، ولی انسان بدون
تانک نیست. اگر دشمن هم دارای تانک های زیادی باشد، نتیجه جنگ را انسان
تعیین می کند. فقط آن انسان، انسان بدون سلاح و تانک نیست. اگر به
تاریخ ترکیه بنگریم اتحاد ملت + ارتش همیشه پیروز شده است. گفتمان هایی که
این دو نیرو را مقابل هم قرار می دهند، صرف نظر از نیت آن، دشمنی با ارتش را تحریک
کرده و مضر اند. چند روز قبل از کودتا، کتاب معروف ماکیاولی
"حکمران" {شهریار} را برای درک روندی که وارد آن شده ایم، خلاصه کرده، و
بویژه در آنجا برجسته شدن، نقش پراهمیت "قهر دولت" را خاطر نشان کرده
بودم.
وزن استفاده از سلاح ؟؟؟
نقش ارتش ترک در سرکوب کودتا، فقط مربوط به برتری نیرو
نیست. بلکه آن برتری، مربوط به حرکت در آمدن آن نیرو علیه کودتاگران
است. چند نمونه:
هلی کوپتر های کودتاگران توسط هواپیماهای نیروهای مسلح
ترک TSK سرنگون شدند. اگر آن هلی
کوپتر ها مردمی که در میدان ها جمع شده بودند را زیر آتش می گرفتند، وضعیت دیگری
بوجود می آمد.
پیست پایگاه هوایی "آکینجی"Akıncı بوسیله
هواپیماهای TSK
بمباران شده و مانع به پرواز درآمدن هواپیماهای کودتاگران شده است.
مراکزی که کودتاگران نیرو جمع کرده بودند، مورد هجوم
واحدهای تحت فرماندهی TSK
قرار گرفتند. در سرکوب کودتاگران بویژه دو واحد زرهی تانک و کوماندوهای
دارای قابلیت بسیار بالای "فرماندهی نیروهای ویژه" بچشم می خورند.
ملت بدون ارتش زیر پا می ماند
زمانی که در "سیلیوری" Silivri بودیم، در تلویزیون "اولوسال
کانال" Ulusal Kanal
فیلمی چینی با عنوان "بدون ارتش ماندن" را تماشا کردیم. فیلمی فوق
العاده تاثیر کننده ای بود. در اثنای اشغال ژاپن، وضعیت خلقی که بدون
ارتش مانده بود را، با صحنه های بسیار تاثیر کننده و بارزی منعکس می کرد.
اگر آن فیلم را دوباره نشان دهند، در شرایط کنونی بسیار بهتر درک درک خواهد شد.
در تاریخ خودمان هم چنین درس هایی وجود دارند، ولی ما در
اینجا درس تاریخ نمی دهیم، بلکه به مقابل مان نگاه می کنیم. اگر بپرسیم،
"امروز، ضروری ترین چیز برای ترکیه چیست" جواب درست بطور قطع،
ارتش است.
احترام ارتش ترک
به بنالی ییلدیریم محترم پشت تلفن هم بیان کردم:
حفظ احترام نیروهای مسلح ترکیه و تقویت آن بسیار مهم است. نخست وزیر هم در
سخنرانی هایش به اهمیت دفاع از اعتبار ارتش با تاکید اشاره می کند.
تقویت احترام نیروهای مسلح ترک، وظیفه اول مردم نیز می
باشد. برای دولت اولین، و وظیفه بلافصل است. زیرا ترکیه هم در جبهه
خارجی و هم در جبهه داخلی با تهدید مسلحانه روبروست.
در جبهه داخلی، نیرویی که آمریکا 70 سال در درون ارتش
برای مقاصد خود سازماندهی کرده بود، درب و داغون شد. پیروزی بزرگ و شادی
بزرگی است. ولی جنگ ترکیه - آمریکا خاتمه نیافته است. جبهه های جنگ در
شمال سوریه مدت هاست که صف آرایی کرده اند. حکومت آمریکا در جبهه داخلی با
استفاده از سازمان های تروری مانند PKK
– ISIS حملات خود را افزایش خواهد داد. آن زمان ضرورت ارتش ترک را
درک خواهیم کرد.
گفتمان های توخالی در وضعیت های
حساس
امروز دشمن ارتش، درعین حال دشمن خلق است. آنهایی
که قادر به دیدن این واقعیت نیسیتند، که امروز، ارتش ضروری ترین هستی ماست، نمی
توانند دوست خلق باشند.
در روزنامه های طرفدار حکومت، با هدف تضعیف موقعیت
ارتش، ادبیات خلق و پلیس را پیش می کشند، در موقعیت های حساس، خواهند دید که
چگونه لاف گزاف شان، پوچ و بی ارزش است. لاف های گزاف برای کوچک کردن نقش
ارتش، حسادت ارتش، قرار دادن خلق و پلیس در مقابل آن فاقد ارزش عملی است. آن
افراد بی مسئولیتی که فکر می کنند برای حمله به ارتش فرصتی بدست آورده اند، باید
عقل شان را سرشان جمع کنند.
اگر آنچه را شب 15 ژوئیه زندگی کردیم ضرورت ارتش را
تفهیم نکرده، تجربیات روندی که در پیش داریم تفهیم خواهد کرد. امیدواریم در
یاد گرفتن دیر نمی مانند.
ارتش قدرت اساسی دولت است.
حرف هایی که به اعتبار ارتش لطمه می زند، بخاطر نداشتن
تجربه دولتی است.
خلق بدون تانک زیر چرخ ها می ماند.
تانک بدون خلق به گل می نشیند.
گلادیو داغون شد
یادداشت هایی درباره کودتای آمریکایی سازمان ترور فتح
الله گولن (3)
دوغو پرینچک
ترجمه: علی قره جه لو
10 اگوست 2016
اگر بگوئید، شب 16 - 15 ژوئیه چه اتفاقی افتاد را
در دو کلمه خلاصه کنید، جواب اش عبارت از این است: گلادیو داغون شد.
بله، تشکیلات مسلحی که امپریالیسم آمریکا در 70
سال اخیر در درون نیروهای مسلح ترک {TSK
} سازماندهی کرده بود داغون شده است.
ما به آن تشکیلات "کانتر گریلا" و یا
"گلادیو" می گفتیم، آن تشکیلات اقدام به کودتای نظامی کرده و از
طرف ارتش ترک داغون شده است.
دیگر برتری با ارتش ترک است
گلادیو، در کودتاهای 1971 و 1980 و توطئه های ارگنه کن/
بالیوز {2014 - 2007} هزاران افسر جمهوری را پاکسازی کرده بود. در سال 1971
، 1500 ، و در سال 1980 ، 2000 ، و بین سال های 2014 – 2007 باز هم
هزاران نفر را پاکسازی کرده بود.
این بار برعکس شد. ارتش جمهوری، گلادیوی آمریکایی
را داغون و پاکسازی کرد. دیگر کمرشان شکسته است، و روندی که در سرآغاز آن
هستیم، به آنها امکان تبدیل شدن به یک نیروی موثر را نخواهد داد.
آمریکا خلع سلاح شد
بعد از سال های 1945 در تارخ مان نقطه عطف هایی وجود
دارند. 1960، 1971، 1980، بعد از این نقطه های گسست، در مهم ترین برگ تقویم،
15 ژوئیه نوشته می شود.
آن روز آمریکا، در ترکیه نیروی عملیات مسلحانه خود را از
دست داد.
آن روز ابزار مسلح آمریکا در درون ارتش ترکیه با خاک
یکسان شد.
آن روز امپریالیسم آمریکا خلع سلاح شد.
آن روز نیروی مسلح ارتش ترک ، نیروی مسلح آمریکا در
ترکیه را داغون کرد. البته در اتحاد با ملت خود، در همدستی با پلیس خود، ولی
حادثه را باید خوب درک کرد: تانک را فقط با تانک می شود شکست داد.
تانک های آمریکایی در آنکارا مغلوب تانک های ترک شده اند. ابزار
آمریکا در درون تشکیلات پلیس، قوه قضایی و بطور عمومی در درون دولت پاکسازی می
شوند. به زبان دیگر، گلادیویی که در درون دولت جمهوری ترکیه لانه کرده در
حال پاکسازی است، و نهایتا به شکل مسلحانه پاکسازی می شود.
همصدر پروژه خاورمیانه بزرگ {BOP}
بود، اکنون علیه BOP
مبارزه می کند
بعضی ها بلافاصله این سوال را می پرسند: مگر طیب
اردوغان همصدر پروژه ی خاورمیانه بزرگ نبود؟
بله، طیب اردوغان همصدر پروژه ی خاورمیانه بزرگ
بود. ما برای تفهیم این حقیقت به ترکیه، کم عرق نریختیم. ولی {طیب
اردوغان} بعد از 24 ژوئیه 2015، در جبهه ترکیه، که به شکل مسلحانه علیه PKK ، پیاده نظام استراتژیک آمریکا،
بحرکت درآمده است، قرار دارد.
در دورانی که طیب اردوغان حکومت را اداره می کند، ارتش و
پلیس ترکیه، PKK
را در خندق ها دفن کرده اند.
ترکیه، علیه سازمان ترور فتح الله گولن، که یکی از
سازمان هایی است که آمریکا در سطح جهان سازماندهی کرده است، بحرکت درآمده است.
ترکیه اکنون، تحت حکومت طیب اردوغان از اردوگاه آتلانتیک
{ناتو} دور و به دوستی استراتژیک با روسیه سمت گیری کرده است.
ترکیه، اکنون در آسیای غربی، با ایران، عراق و سوریه به
جستجوی راه های اتحاد عمل {نیرو} با این کشورها آغاز کرده است.
ناتو عضویت ترکیه را مورد سوال قرار داده است.
اگر بطور کلی به این وضعیت نگاه کنیم: طیب
اردوغان همصدرBOP بود،
اکنون علیه BOP
مبارزه می کند.
این ها واقعیات هستند.
کودتای آمریکایی به دلیل این واقعیات، {سرنگونی حکومت}
طیب اردوغان را هدف قرار داده است.
در دست حکومت AKP ترجیح تسلیم شدن به آمریکا وجود
ندارد
مقابله کردن با اقدام تجزیه کشورمان توسط آمریکا، ضروریت
ترکیه است. زیرا ترکیه، در چارچوب سیستم آتلانتیک به وضعیتی دچار شده است که
نمی تواند تمامیت خود را حفظ کند، و در قرض فرورفته است. اقتصاد ترکیه دیگر
در آسیا نفس می کشد. بزرگترین شریک تجاری مان چین، روسیه و آلمان است.
امنیت انرژی مان به عراق، ایران، آذربایجان و روسیه وابسته است.
از طبقه کارگر تا صاحبان صنایع، در مقابل منافع حیاتی
تمامی طبقات ملت ترک، هیچ قدرتی قادر به ایستادگی نیست.
حال بعد از داغون شدن گلادیو، تلاش هایی که برای تخریب
روند همکاری ترکیه با همسایگان اش و کشورهای آسیا می شود، شانس موفقیت
ندارد. در دوران پیش رو ، ترکیه با ملت و دولت اش در مقابل امپریالیسم
آمریکا رفته رفته به مواضع مصممانه تری خواهد رسید. سهیم شدن در این مواضع
مسئله مرگ و زندگی برای حکومتAKP
است.
امروز در دست AKP
که در راس حکومت ترکیه است، ترجیح ادامه زندگی با تسلیم شدن به آمریکا وجود ندارد.
بعد از پاکسازی گلادیو، افق ترکیه باز شده است و افق
آمریکا به مراتب سیاه تر شده است.
نه تنها روندی که پشت سر گذاشتیم، بلکه روند آینده را
نیز فقط، در متن جنگ ترکیه - آمریکا می توانیم درک کنیم. اتخاذ موضع درست
نیز بدان وابسته است.
آنهایی که علیه "وضعیت فوق العاده" {OHAL}، در مورد دموکراسی و آزادی
پرحرفی می کنند، آلت دست طرح نجات گلادیو می شوند. ولی تمامی سیاست هایی که
در جنگ ترکیه - آمریکا از طرف جبهه آتلانتیک تولید می شود، انعکاسی در میان مردم
نخواهد داشت. (1)
توضیح مترجم:
(1) در این رابطه "رفعت باللی" Refat Ballı مفسر "روزنامه
آیدینلیک"، در مقاله ای تحت عنوان، "کودتا، نزاع آتلانتیک و
یوروآسیا" نوشت: "طرفداران آتلانتیک ابتدا از کودتا حمایت
کردند. وقتی کودتا شکست خورد، جنگ روانی را آغاز کردند. گفتند، کودتا
نیست، "تئاتر" است. اکنون نیز مشغول دفاع از حقوق کودتاگران
هستند. هدف شان، نجات سازمانیابی 50 ساله گلادیو، از پاکسازی است.
تهدید می کنند: "نمی گذاریم عضو اتحادیه اروپا شوید" / "از
ناتو اخراج می کنیم". ولی خودشان هم می دانند: این ها نه هویچ و
نه چماق اند. در دست آنها فقط تهدید {ایجاد} هرج و مرج باقی مانده
است".
No comments:
Post a Comment