Monday, December 10, 2012

محمد انصاری:امیدوارم درآذربایجان جنوبی آزاد شاهداجرای سمفوني ۲۱ آذرباشم

 مصاحبه یوردنت با سازنده سمفوني ۲۱ آذر
   ۲۱ آذر روز عجيبي در تاريخ آذربايجان جنوبي است. هم روز شادي و پيروزي مردم است و هم روز اندوه و شکست ملي است. هم روز غرور و اعتماد به نفس يک خلق آزاد شده است و هم روز ميدان داري خود فروختگان و رجاله ها است، هم روز نواختن مارش پيروزي و سرود آذربايجان است و هم روز تحمل نواي گوشخراش عربده قاتلان مردم آذربايجان، هم روز آزادي و بهروزي است و هم روز خفقان و فلاکت است. هم روز عشق و شيفتگي است و هم روز نفرت و خيانت است و در کل، هم روزآغاز حيات است و هم روز مرگ - و چه خوب آقاي محمد انصاري چهره هاي دوگانه اين روز عجيب و فاصله يکساله اش را، د ر پوئم- سمفوني ۲۱ آذر به تصوير کشيده است!
اغراق نخواهد بود اگر آن روزي را که اين اثر براي نخستين بار توسط ارکستر سمفوني اوزئيير حاجيبيلي در باکو اجرا شد، يک روز تاريخي در صحنه هنر ملي آذربايجان به ناميم. سمفوني ۲۱ آذرصرفا يک قطعه موسيقي نيست، بلکه تنها اثر موسيقي کلاسيک است که به موضوع حکومت ملي آذربايجان ميپردازد ومهمتر اينکه سازنده اين اثر کلاسيک خود از همين سرزمين و از فرزندان همان نسلي است که در آن دوره تاريخي جزو پيشاهنگان و سازندگان اين حکومت بودند.
اگر چه حکومت ملي و آزاد مردم آذربايجان جنوبي بيش از يکسال طول نکشيد و با هجوم قشون اشغالگر پهلوي به خاک و خون کشيده شد، و اگر چه از آن تاريخ، دشمنان حاکميت و آزادي مردم به هزار حيله و طرفند خواسته اند با تحريف حقيقت، جوهر ملي و توده اي اين جنبش عمومي مردم را دگرگونه جلوه دهند، اما رويکرد امروز نسل جوان و احترام عميق و بستگي عاطفي اين نسل به آرمانها و قهرماني هاي آن دوره به همراه قدرشناسي از دست آوردهاي آن یکسال رويائي، کم کم آن روي زيباي روز ۲۱آذر را برجسته تر و چهره کريه روز ۲۱آذر را کمرنگ تر ميکند. محمد انصاري خود نمونه اي ازهمین نسل جوان فعالان آذربايجاني در صحنه در دوره حاضر است که با الهام از اين آرمانها و قهرماني ها، موتور حرکت نوين رهائي آذربايجان جنوبي از سلطه استعمار و فاشيسم را تشکيل ميدهند.
سمفوني ۲۱آذر آقاي محمد انصاري البته جدا از بار تاريخي و نوستالژيکي که دارد، از اين نگاه نيز که تنها قطعه پوئم-سمفوني از آذربايجان جنوبي است خود يک استثناء است. استثنائي که مبين اين قاعده است که استعداد هاي درخشان زيادي در ميان مردم آذربايجان جنوبي وجود دارد که در حصار محدوديت هاي مذهبي و سياست هاي ضد ترک حکومت ايران گرفتار آمده اند و زمانی که تک و توک راه مفري پيدا ميکنند، کارهای شگرفی از آنها سر میزند. محمد انصاري اولين اين استعداد ها نيست و آخرين آنها هم نخواهد بود اما يکي از آن نمونه هائي است که ثابت ميکند که خلقي که با وجود همه اين فشارها و سرکوب ها اينگونه استعداد ها را عرضه مي کند در فرداي آزادي خود چه قيامتي ميتواند برپا کند.
سايت يورد نت مصاحبه کوتاهي با آقاي محمد انصاري در رابطه با اين اثر و ديگر کارهاي ايشان انجام داده که در اينجا به مناسبت سالگرد 21آذر منتشر ميشود.
*
سئوال (یوردنت): لطفا کمي از خودتان بگوئيد. کجا به دنيا آمده ايد؟ تحصيلات دوره ابتدائي و متوسطه را در کجا انجام داده ايد؟ کي از ايران خارج شديد؟
محمد انصاری: متولد سال ۱۹۷۶ در تبریز بدنیا آمدم . تحصیلات ابتدائي را در مدرسه فکوری، راهنمائی را در قدس و متوسطه را در طالقانی و مفتح انجام داده ام. با اینکه در چند رشته هنر و موسیقی از دانشگاههای ایران قبول شدم اما به خاطر علاقه ام به تحصیل موسیقی با کیفیت، بعد از اتمام خدمت اجباری سربازی در سال ۱۹۹۸به باکو عزیمت کرده و تحصیل موسیقی را در آکادمی موسیقی باکو که به نام اوزیرحاجی بیلی است اغاز کردم.
سئوال: علاقه شما به موسيقي به صورت حرفه اي از چه زماني شروع شد؟
محمد انصاری: از دوران تحصيلات ابتدائي به گروه سرود مدرسه پیوستم و از همان ابتدا تصمیم گرفتم مویسقدان شوم. با همه مشکلاتی که در سر راه موسیقی بود (و همین حالا هم هست) کارم را ادامه دادم. بخصوص که در آن زمان معلم حرفه ای در موسقی کلاسیک به علت فشار مضاعف حاکمیت کم بود. موسقیدانان حرفه ای یا به تهران مهاجرت کرده بودند یا به شغل دیگری رو آورده بودند.
سئوال: در کجا تحصيل آکادميک موسيقي را شروع کرديد و الان چه ميکنيد؟
محمد انصاری: از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ در اکادمی موسقی باکو در دوره های لیسانس و فوق لیسانس اهنگسازی کلاسیک تحصیل نمودم و پس از اتمام این دوره ها به تبریز برگشته، از سال ۲۰۰۶ تا۲۰۰۷ در هنرستان تازه تاسیس موسیقی اقبال آذر به تدریس موسیقی پرداختم. در سال ۲۰۰۷ به انگلیس مهاجرت کردم و دیگر بار در دانشگاه Goldsmiths در رشته فوق لیسانس اهنگسازی تحصیل کردم و از ژانویه سال ۲۰۱۳ در دکترای اهنگسازی ادامه تحصیل خواهم داد.
سئوال: به چه نوع موسيقي بيشتر علاقه داريد و اولين اثرتان چه بود؟
محمد انصاری: همواره موسیقی کلاسیک مورد علاقه ام بوده است. اما حوزه مطالعه ام بیشتر در زمینه موسیقی بعد از میانه های قرن بیستم ، یعنی به سالهای بعد از ۱۹۴۵ میباشد. اولین کارهایم برای تاتر و فیلمهای کوتاه در آذربایجان جنوبی بود که بیشتر جنبه آماتوری داشتند. بعد از آغاز تحصیل موسیقی آکادمیک در باکو، اولین کارهایم برای پیانو، ویولون، ویولونسل و پیانو، کوارتت زهی و بادی برنجی، سوناتا برای آلتو و پیانو, کنسرتو برای ارکستر مجلسی و سایر بوده است.
سئوال: قبل ازاينکه از شما خواهش کنم که در مورد خود سمفوني ۲۱ آذر توضيح بدهيد، ميخواستم احساس خودم را از شنيدن اين قطعه بگويم. براي کسي که با تاريخ حکومت ملي آذربايجان آشناست ميتوانم بگويم که اين سمفوني دقيقا صحنه اجتماعي و شرح ماوقع آن دوره يکساله را بزبان موسيقي تشريح ميکند. قسمت اول اين قطعه، يک احساس دهشت، زندان، شکنجه و فلاکت را تداعي ميکند. سپس سمفوني با نوعي اکشن که به قيام مردم و مارش آنها ميشود تعبير کرد، ادامه پيدا ميکند. در مراحل بعد، موسيقي آرام همراه با چاشني موسيقي آذربايجاني، احساسي از دوره کار و سازندگي و آرامش را به شنونده منتقل ميکند و در قسمت بعدي، دوباره موسيقي مارش مانند، که ميشود به دوره مقاومت در مقابل هجوم به مردم را از آن برداشت کرد، بگوش ميرسد و در قسمت انتهائي اين اثر، نوائي نوستالژيک را ميشنويم که حس يک حسرت را منتقل ميکند و پس از آن نيز با سکوت چند ثانيه اي، سمفوني به پايان ميرسد. سئوالم این است که آيا خودتان در مقام سازنده اين اثر، اين احساس شنونده را همان چيزي ميبينيد که شما قصد داشتيد دراين سمفوني منتقل کنيد؟
محمد انصاری: با توجه به این که پوئم سمفونی قطعه ایست دارای تیتر توصیفی و بر مبنای داستان یا افسانه ای خاص شکل میگیرد، باید بگویم تعبیر شما در باره این موسیقی کاملا صحیح است. دقیقا همان شرحی را که در باره پوئم یا قسمت داستانی این موسیقی دادید، منظور من در تصنیف این موسیقی بوده است. ضمنا باید بگویم که تعبیر دقیق شما از این موسیقی مرا شگفت زده کرد. خیلی تعبیرها در باره این موسیقی که به من نوشته یا گفته شده نزدیک به تعبیر شما بوده اما برداشت شما خیلی دقیق تراست.
تنها چیزی که برای توضیح میماند، اصطلاح پوئم سمفونی و فرم در این قطعه است. همان طوری که ذکر شد پوئم سمفونی قطعه ایست که دارای تیتر توصیفی که در یک موومان توصیف می شود و از دوره رومانتیک به جا مانده است.
فرم در این موسیقی سنات است و از ترکیب تم اصلی (مارش) و تم فرعی (آرام) و از تقابل این تمها (مقاومت) تشکیل شده است و برای کمک به انتقال داستان تم اول (همان تمی که شما میگوید تم "دهشت و شکنجه") تصنیف شده است.
سئوال: چه طور شد که تصميم گرفتيد اولين اثر سمفوني خود را به دوره حکومت ملي آذربايجان اختصاص دهيد؟
محمد انصاری: اکثر آهنگسازهای حرفه ای در دنیا به موضوعات پیرامون خود اهمیت میدهند و حوادث مهم و حیاتی را در کارهای خود به تصنیف میکشند. دوره حکومت ملي آذربايجان با تمام کاستیها و قوتهای خود در تاریخ آذربایجان جنوبی دوره ای برجسته است. از طرف دیگر خانواده ام مثل اکثر خانواده ها در آذربایجان جنوبی، خاطره ها و گفتنی هائی در باره آن دوران و قبل و بعد ان دوران داشتند که همیشه برای من جذاب بوده است.
در دوره حکومت ملي آذربايجان پدرم پیشاهنگ حکومت ملي بود و پدر بزرگم در اردوی حکومت ملي خدمت میکرد. از این رو تاثیر دوره حکومت ملي آذربايجان در خانوده ما مثل اکثر خانواده ها در آذربایجان جنوبی همیشه ادامه داشته است.
سئوال: چقدر طول کشيد که اين اثر را ساختید؟.
محمد انصاری: این موسیقی را در ۹ ماه و در بین سالهای ۲۰۰۴ - ۲۰۰۵ نوشتم.
سئوال: اين موسيقي جدا از ظرافت ها و خلاقيت هاي هنري آن نشان از حس خاص و نيرومندي دارد که سازنده اثر در ساخت آن داشته است. کمي در اين باره بگوئيد. وقتي اين اثر را ميساختيد چه احساسي داشتيد. چه صحنه هائي را در ذهن خود مجسم ميکرديد؟
محمد انصاری: بیان کردن حس ها در طول ساخت موسیقی کار ساده ای نیست. بعضا شخصی هم هست.در طول دوران نوجوانی ام خاطرات شیرین یک سال حکومت ملی و تلخ بعد از حکومت ملی را از طریق خانواده هایمان لمس کرده ام. اکثر خانواده های مهاجر در دوران بعد از حکومت ملي کشته داشتند. حتی شاهد بودم که بعد از گذشت خیلی زمان از ان دوره، صحبت کردن در رابطه با آن دوران برای آنها خیلی سخت بود و ترس دائم همواره بر زندگی آنها سایه افکنده بود. در کل در حین ساخت این موسیقی همیشه حس میکردم که دوره حکومت ملي یک درام توام با امید بود و همچنان یک داستان ناتمام است. من در این موسیقی همان طوری که شما اشاره کردید سعی کردم مقاومت و اراده مردم تورک آذربایجان را نشان دهم، حسی که اکثرا در تمام ماها وجود دارد. به خاطر دارم که تلاش کردم که قسمت پایانی قطعه را با امید تمام کنم اما همان طوری که شما اشاره کردید، موسیقی با حسرت و سکوت تمام میشود. اما در کل دراماتورژی اثر، امید و مبارزه را از یاد نمیبرد.
سئوال: خودتان هم ساز مینوازید؟
محمد انصاری: بله، پیانو، کلارینت و گیتار.
سئوال: کمي در باره ارکستري که در باکو اين اثر شما را اجرا کرد توضيح دهيد. آيا شما در جريان تمرين آن نظارت داشتيد و آيا خود شما روز اجراي آن در باکو بوديد؟
محمد انصاری: ارکستري که در باکو اين اثر را اجرا کرد به نام پدر موسیقی کلاسیک آذربایجان اوزئییر حاجی بیلی است. رهبر ارکستر "فواد ایبراهیموو" به نظر خیلی ها و من در اجرای قطعه موفق عمل کرده است. من خودم متاسفانه به علت بعضی مشکلات نتوانستم در تمرینها و در روز اجرا در آنجا باشم. صادقانه بگویم، برای یک آهنگساز، نبودن در تمرینات و اجرای قطعه ای با این حجم بزرگ خیلی درد آور است. به هر حال زندگی مهاجرتی است و چاره ای جز تحمل نیست.
سئوال: چه عکس العملي از طرف موسيقي دان هائي که اين اثر شما را شنيده اند ديده ايد. منظورم بيشتر در مورد موسیقی اول قطعه و همچنين نحوه پايان گرفتن اين قطعه در سکوت بجاي اوج گرفتن موسيقي است که هر دو بخوبي وضعيت اجتماعي و سياسي پيش و بعد از دوره حکومت ملي را بزبان موسيقي بيان ميکند.
محمد انصاری: میتوانم بگویم تا به حال از هر طرفی، چه موسیقیدان یا غیره موسیقیدان، اکثرا نظرات مثبتی شنیده ام. اکثر نظرات بیانگر انتقال صحیح حس و قابل درک بودن موسیقی با توجه به عنوانش است. البته در حال حاضر سبک و سیاق موسیقی من فرق کرده است. در آن زمان من تحت تاثیر موسیقی کلاسیک و رومانتیک آذربایجان و اهنگسازان شوروی سابق بودم به همین دلیل این موسیقی پیچیدگی موسیقی امروز من را ندارد.
سئوال: غیر از اجرای این قطعه چه موفقیتهای در عرصه موسیقی داشته اید. سبکی که الان کار میکنید به چه صورت است. کارهای شما غیر از آذربایجان در کجا اجرا شده است.
محمد انصاری: در سال ۲۰۰۵ در مسابقه بین المللی Jurgensen برای آهنگسازان جوان شرکت کردم و برنده مسابقه شدم. اسم قطعه Stress without control بود و برای ساز Marimba (ساز ضربی) نوشته بودم. این قطعه چندین بار در فستیوالهای روسیه به اجرا در آمده است. قطعه دیگرم باری فلوت بود که توسط نوازندگان آمریکائی و آلمانی در آذربایجان، آلمان و امریکا اجرا شد. در باکو برای فیلمی آذربایجانی بنام "Tutgun Boyalar" به کارگردانی آقای اکیر سلیمانی که اصلیتا زنجانی است، موسیقی متن ساخته بودم . این فیلم در کانادا نیز به روی پرده رفت. همچنین در انگلستان چند قطعه از ساخته هایم اجرا شده است.
الان بیشتر برموسیقی آوانگارد و مدرن متمرکزم. این نو موسیقی بیشتر تجربه گرا است و بنا به پیچیدگی زندگی قرن حاضر، در صدد ترسیم اصوات مدرن است. از قطعات اخیرم که در این سبک نوشتم میتوانم
Sight and insight برای ارکستر کوچک ،… The sound of a coffin’s nail and برای گیتار و جعبه گیتار، نام ببرم. این نوع موسیقی بیشتر آکادمیک بوده و برای گوشهای آشنا به این نوع موسیقی تصنیف میشوند.
سئوال: چه برنامه اي براي آينده داريد؟ آيا قطعات ديگرتان نيز در ارتباط با آذربايجان خواهد بود؟
محمد انصاری: در حال حاضر بر روی آهنگی در باره دریاچه اورمیه کارمیکنم که شعرش را آقای اسماعیل جمیلی سروده است. قصد دارم در دوران تحصیل سال آتی، یک اپرای مدرن در رابطه با عمادالدین نسیمی بنویسم اما هنوز در باره موضوع کمی مرددم. با این حال که درون مایه شعرهای نسیمی هنوز اکتوال و امروزی است و در آنها صحبت از آزادی و رهائی است که هنوز هم انسان امروزی در حال پیش برد و جستجوی ان است، اما از طرفی دوست دارم به موضوعی مدرن بپردازم.
سئوال: آيا برنامه اي براي اجراي اين موسيقي در شهرهاي ديگر داريد؟
محمد انصاری: متاسفانه در خارج از کشور از طرف دیاسپورا (آذربایجان جنوبی) اقداماتی که توان معرفی هنرمندان در خارج را داشته باشد یا صورت نگرفته و یا اصلا امکانش وجود ندارد. کارهای من در خارج یا با کمک دوستان موسیقیدان از آذربایجان شمالی و یا با تلاش خودم اجرا شده است. با وجود این که خودم سالها سابقه ارگانیزر موسیقی بودن دارم اما قبل از هر چیز خود را آهنگساز می بینم و دوست دارم با نوشتن موسیقی سروکار داشته باشم. برای اجرای کار حرفه ای با حجم بزرگ در خارج، یک سری سلسله مراتب و بروکراسی را باید طی کرد که این کار ساده ای برای یک یا دو نفر نیست. مفهوم موسیقی برای به اصطلاح دیاسپورای ما دعوت از چند نوازنده با یک خواننده است که در جشنها موجب شادی شود.البته من مخالف این نوع شادیها نیستم، اما مساله در این است که دیگر ملتهای مقیم خارج غیر از این ها به یک سری مسائل دیگر هم اهمیت میدهند که ما حتی از لیست آنها هم خبر نداریم. ظاهرا ژانرهای دیگر موسیقی، تاتر، سینما، و دیگر عرصه های هنر برای دیاسپورای ما فعلا مطرح نیست.
سئوال: آيا امکان اجراي اين اثر در آذربايجان جنوبي را بررسي کرده ايد؟
محمد انصاری: اجرای این قطعه در آذربایجان جنوبی با اوضاع موجود قابل تصور نیست. اول این که این امر با وجود رژیمی که از اساس با معرفی هر چیزی که غنای فرهنگ آذربایجانی را نشان دهد مخالف است، عملی نیست و دوم این که ارکستری که بتواند این کار را اجرا کند موجود نیست. امیدوارم در آینده شرایطی در آذربایجان جنوبی ایجاد شود که بتوانیم شاهد نه تنها اجرای این کار بلکه کارهای بهتر در همه عرصه های هنر و از دیگر هنرمندان حرفه ای باشیم.
حرف دلم را بگویم، امیدم اینست در آذربایجان جنوبی آزاد شاهد اجرای این موسیقی باشم.
هشتم دسامبر 2012
از سایت :  http://www.yurd.net/

سمفونی 21 آذر

No comments: