پرسش و پاسخ
در ادامه بحثهایی در بررسی سخنان سیدجواد طباطبایی (در مهرنامه) در تحقیر و توهین به ملت ترک ساکن در ایران، تاریخ و ادبیات آن خلق، فکری و پرسشی نیز از یک زاویه دیگر مطرح شده است که من بصورت مختصر به آن میپردازم
پرسش: نمیدانم چرا هیچ وقت یک کرد زبان ، فارس زبان یا عرب زبان پان ترک نمی شوند و یا چرا ترک زبان ها پان کرد یا پان بلوچ نمی شوند، اما تا دلتان بخواهد ترک و کرد و عرب و.... پان فارس!!!! پیدا می شود. کسروی و ارانی و تقی زاده در گذشته و داریوش فروهر همین چند سال پیش، سید جواد طباطبایی هم که امروز، محمد ارسی را هم که چند وقت پیش پنبه اش را زدید کاظم موافق هم که در همین سایت است و عرب پان فارس!!! است. واقعا که عجب پدیده ایست این پان فارسیسم!!!
پاسخ: جملات فوق خیلی خوب جمعبندی شده و بجا پرسشی را در میان گذاشته مبنی بر اینکه، چرا از میان ملتهای محکوم به "پان فارسیسم" روی می آورند اما برعکس آن صادق نیست؟ این پدیده البته اشل های مختلفی دارد. جنبه های روانشاسانهء ایی که تفکرات شخص در یک جامعه استعمارزده را به این سو و آنسو میکشاند. حتی به نظام تحصیلی در ایران که کودک را از روز اول مدرسه با زبان و تاریخ خود بیگانه میکند و دنیای خیالی از ادبیات و تاریخ ملت حاکم را در ذهن دانش آموزان میکارد. و یا تحقیر و تبعیض ها علیه ملتهای غیرفارس در عرصه های فرهنگی و اجتماعی که در بخش آگاه جامعه حس مقاومت و مبارزه را برمی انگیزاند، اما در بعضی دیگر که آگاهی در این زمینه ن دارند شرایط را برای "نفرت از خود" را در نزد عناصری دامن میزند. و یا صدمات بسیاری که از سیاست استعماری و استحماری متوجه جامعه و افراد آن میشود. من با این جنبه های مسئله در این کوتاه سخن کاری ندارم. بلکه جملاتی را در خصوص این مسئله از زوایه نیاز استعماری دولت- ملت حاکم قلمی میکنم.
در اشل کلی و گذرا برای من "پان" های متعلق به ملتهای غیرفارس در واقع وجود خارجی ندارند. اگر وجود دارد، هیچ چیزی نیست، لاف و گزاف است. یا چیزی در حد یک واکنش شفاهی از سوی یک غیرفارس که شاید چیزی به عصبیت بر زبان رانده است. حتی میتوان گفت که "پان" مربوط به ملتهای محکوم را حرف و حدیثی بیش نیست. چون "پان" از سویی ایدئولوژی استعماری قدرت حاکم و از سوی دیگر تفکر برتری جویانه در نزد بخشی از نخبگان سیاسی متعلق به ملت حاکم (فارس) در ایران است.
در واقع "پان" صاحب اش بخشی از نخبگان ملت حاکم است. اساسا ایدئولوژی دولت- ملت (استبدادی و استعماری) حاکم و برای سرکوب ملتهای محکوم است. پان های مربوط به ملتهای غیرفارس در ایران داستان است، خیالبافی است، بهانه تراشی بخشی از نخبگان سیاسی ملت حاکم است. وگر نه بی معنی است. ملتی که هنوز وجودش به رسمیت شناخته نشده، و هنوز برای خودش دولتی ندارد. حتی از ابتدایی ترین امکانات برای بیان بی حقوقی خود محروم است، چگونه میتواند "پان" اندیش باشد؟ "پان" متعلق به ملتهای محکوم فلسفه ایی برای شدن ندارد. چون هنوز در اسارت یک دولت استعماری است. "پان" خود یک اندیشه استعماریست. در نتیجه نمیتواند انگیزه فکری یک ملت یا فعال سیاسی متعلق به آن ملت اسیر باشد. اما به راحتی میتواند به آرمان یک نخبه سیاسی ملت حاکم تبدیل گردد.
بنابراین حتی میتوانم بگویم که اساسا سخن گفتن از "پان" ملتهای محکوم هم خنده دار و هم گریه آور است. خنده دار برای بی معنی بودنش، غیرواقعی بودنش و گریه آور برای اینکه همین "پان"ی که ظاهرا متعلق به ملت محکوم است، باطنا محمل و بهانه برای سرکوب حرکتهای سیاسی همان ملت محکوم است. لذا پاسخ منطقی پرسش مطرح تبارزاش در وجود "ملت حاکم" و "پان فارسیسم" نهفته و باطنا نهان در "پان ایرانیسم" است. ملتی (فارس) که صاحب دولت (ایران) است و بخشی از نخبگان سیاسی آن "پان فارسیسم" (پان ایرانیسم) را برای سرکوب و سیطره بر ملتهای محکوم به باور خود تبدیل کرده اند. تاریخ "پان فارسیسم" در ایران به تاسیس دولت فارسی یعنی به زمان رضا شاه در ایران باز میگردد. وگر نه هر عاقلی بسیار روشن میداند که "پان" های مربوط به ملتهای محکوم ترک، کرد و... تنها و تنها برای سرپوش گذاشتن به پان فارسیسم دولتی و غیردولتی حاکم است که میخواهد برای فریب اذهان عمومی بگوید که "نگاه کنید فقط ما نیستیم که به "پان" باورمندیم، بلکه آنها نیز دارند!! اما از هر کس پنهان باشد برای یک ناظر بی طرف آشکار است که مقصود از "پان" متعلق به ملتهای محکوم چیست! از نظر "پان ایرانیسم" و در واقع "پان" ملت حاکم، اگر یک ترک آموزش به زبان مادری خودش را طلب کند، "پان ترک" است، حق تعیین سرنوشت بخواهد پان ترک است، اداره منطقه خودش را طلب کند پان ترک است، به رسمیت شناخته شدن هویت ملی خودش را در کشور مطرح کند پان ترک است! و در این میان تنها چیزی که واقعا وجود ندارد "پان ترک" یعنی همان "پان" متعلق به ملت محکوم است. چون خلق ترک هنوز حاکم نیست که بخشی از نخبگان آن به این مبانی فکری نزدیک شوند.
نتیجه؛ دلیل اینکه یک ترک و یا یک کرد و یا یک عرب و ... به "پان فارس" تبدیل میشوند، روشن است، این اشخاص (سید جواد طباطبایی ها) عوامل سیادت و سیطره فرهنگی و سیاسی دولت و ملت حاکم هستند و همواره به مثابه ابزار سرکوب دولتی در تمامی سطوح مورد استفاده (به بیان بهتر سوء استفاده) قرار میگیرند.
و همانطوری که پیشتر مطرح کردم، شرایط عینی برای ملتهای محکوم و غیرفارس در ایران وجود ندارد که یک ترک "پان ترک" یا یک کرد "پان کرد" و یا یک عرب "پان عرب" بشود. اما دولت و نخبگان سیاسی ملت حاکم و وابستگان آنان در میان ملل محکوم "پان"های مربوط به ملتهای محکوم و غیرفارس را در تبلیغاتشان با بوق و کرنا از "پان" ملتهای محکوم داد سخن میدهند و ظاهرا با شدت تمام هم آن را محکوم میکنند و به مردم غیرفارس نصحیت میکنند که "واویلا نگذارید که این پان ها شما را از راه بدر کرده و تمامیت ارضی کشور را به خطر بیاندازند". بدون اینکه به این حقیقت تلخ اشاره کنند که "پان ایرانیسم" از پنجاه سال پیش در این کشور حزب سیاسی از نوع نژادپرستی عریان (سومکان و حزب پان ایرانیست ایران) را داشته و بر این کشور حکم رانده است و در اغلب موارد مهمترین تاثیر را بر سیاست دولتی ایران در هشتاد و اندی سال اخیر داشته است. اما کسی به درستی معترض آنها نیست! یکی از سرکردگان پان فارسیست به من میگفت که ما با افتخار میگوییم که "پان ایرانیست" هستیم، اما شما همیشه از اعتراف به "پان ترکیسم" هراس دارید! این جناب علت افتخارش به پان ایرانیسم را چنین توضیح میداد که؛ "پان ایرانیسم" افتخار آفرین است اما "پان ترکیسم" و یا "پان عربیسم" نفرت انگیز است! و میگفت، به این خاطر شما نمیتوانید از آن دفاع کنید. شما با این چند جمله میتوانید به ذکاوت یک "پان ایرانیست" پی ببرید.
علت وجودی گرایش فکری پان فارسیسم بسیار روشن است. چون آنها "پان" متعلق به ملت حاکم اند و پشتشان به قدرت دولتی گرم است و دقیقا میدانند که دولت (استبدادی و استعماری) حاکم برای سرکوب ملتهای محکوم به این نیرو با خوی وحشی اش نیاز دارد. دقیقا علت اساسی پان ایرانیست شدن طباطبایی ها، نیاز دولت به عواملی از میان ملتهای محکوم و تبدیل کردن آنها به ابزار سرکوب همان ملتهاست. این تمامی حقیقت است و نه نیمهء آن.
نقد کوتاه یک جزوه منتشره درباره پان ترکیسم:
در جزوه ایی که اخیر تحت عنوان " نقد و شناخت پانتورکيسم و ... در جنبش رھائی بخش و دمکراتيک آذرباﯾجان جنوبی" در اینترنت منتشر شده "پان ترکیسم" را موضوع نوشته خود قرار داده است. درهم ریختگی اطلاعاتی که تحیلل پان ترکیسم بر آن استوار شده و سطحی نگری در این جزو بقدری وسیع است که من تنها با آوردن دو نقل قول از این جزو برای نشان دادن صوری، سطحی و ساختگی بودن آن کافی میدانم.
جزوه مذکور ایده پان ترکیسم در آذربایجان جنوبی را امری وارداتی خوانده و در صفحه 82 خود مینویسد: "اﯾده ھای گرگ گرایی و پانتورکيستی از بطن جامعه آذرباﯾجان پدﯾد نيامده است ، بلکه آنھا سوغاتی دانشجویان و کار وارداتی تاجران آذربایجانی است که در سالھای اخير به ترکيه و آذربایجان شمالی رفت و آمد داشته اند . در دوره جمھوری اسلامی اﯾران، اخذ وﯾزا ما بين اﯾران و ترکيه برداشته شد و رفت و آمد مردم به ترکيه آسانتر شد و موج وسيعی از مردم آذربایجان برای تجارت، تحصيل، گردش و پناھندگی به ترکيه رفت و آمد داشته اند. از طرفی دیگر تخفيف در اخذ شھریه تحصيلی دانشجوﯾان آذربایجانی در ترکيه، دانشجویان آذری را به رفتن و تحصيل در ترکيه تشویق و ترغيب کرد و ھزاران دانشجوی آذری در مکتبھای پانتورکيستی به آموزش پرداختند . بسياری از مردم آذربایجان بخاطر نفرت از برنامه ھای مذھبی و خسته کننده تلوﯾزﯾونھای اسلامی اﯾران ، ھر روز تماشاگر دھھا کانال "تورک ست "بودند و تحت تاثير آنھا قرار گرفتند. ھمه این عوامل امکان تبليغ و رشد اندﯾشه ھای پانتورکيستی را در ميان آذربایجانيھا آماده ساختند." (پایان نقل قول/ تاکید در متن نقل قول از من است).
هر کسی این پاراگراف را بخواند، ترکیه را مترادف پان ترکیسم، مردم ترکیه را پان ترک، دانشگاههای ترکیه را مدرس پان ترکیسم، دولت ترکیه را دولت پان ترکیستی، تلویزیون و فیلمهای سینمایی در ترکیه را پان ترکیستی بدانند!! این دروغ ها چگونه میتواند سرهم شود تا به اصطلاح تئوری نویسنده جزوه به کام برسد. این نویسنده حداقل بایستی اندکی از "جنبش مدرن گزی پارکی" در ترکیه که به یک خبر در سطح جهان تبدیل شد با خبر میبود. اما ظاهرا نویسنده دوست ندارد به این مقوله ها وارد شود تا قصد نفرت پراکنی علیه ترک و ترکیه را مخدوش کند. نفرت نویسنده این جزوه از ترکیه از تک تک واژه ها و جملات مستتر در آن موج میزند. جدا از اینکه این پاراگراف ترکیه را در تمامی ابعاد آن "پان ترک" میخواند! اما حتی یک جمله نقل قول نه از منابع دولتی، نه دانشگاهی و نه هنری و سینمایی مبنی بر "پان ترک" بودن این مراجع آورده نشده است و این برای بی اعتباری جزوه مذکور کافی است. این جزوه حتی به شعور دانشجویان، تجار و حتی توریستهایی آذربایجانی که به ترکیه در رفت و آمدند نیز توهین میکند. چرا که ورود تجار، توریستها و دانشجویان آذربایجان به ترکیه را مترادف به "پان ترک" شدن آنها قلمداد میکند. و به زعم نگاه سطحی جزوء مذکور "پان ترکیسم" از طریق فیلمهای تلویزیونی ترکیه، دانشگاههای ترکیه و توریسم و تجار آذربایجانی به این منطقه راه باز کرده است!
اطلاعات نادرست دیگر این پاراگراف در این است که عنوان کرده است ترکیه با تخفیف در شهریه تحصیلی برای دانشجویان آذربایجان زمینه های افزایش تعداد دانشجویان در ترکیه را فراهم ساخته است. در صورتیکه این تخفیف برای دانشجویان آذربایجان نیست، بلکه برای دانشجویان ایران است. اما تقلب نویسنده جزوه در تغییر نام "دانشجویان ایرانی" به "دانشجویان آذربایجانی" در واقع برای فریب و اقناع سطحی و صوری خوانندگان خویش است.
در باب افول "پان ترکیسم" در آذربایجان جنوبی و در صفحه 83 از همین جزوه میخوانیم که: "بيست سال بعد از انقلاب اسلامی، ھيچ اثری از وجود مباحث اسطوره ای، توتم بوزقورد و گروه ھای سياسی پانتورکيست در آذربایجان نبود . زوزه ھای بوزقوردھای پانتورکيست در جنبش ملی آذرباﯾجان در دوره اصلاح طلبان و محمد خاتمی بگوش رسيد. این جریان در مدتی کوتاه در ميان تعدادی از جوانان جوانان رشد نمود و در آذربایجان مطرح شد ولی بسرعت بی اعتبار شده و اکنون ستاره بخت پانتورکيستھا رو به افول است". (پایان نقل قول)
بایستی از نویسنده جزو فوق الذکر پرسید که اگر پان ترکیسم " به سرعت در آذربایجان بی اعتبار شده" و همین ایده "ستاره بخت اش در آن سرزمین افول کرده" چه نیازی به نوشتن جزوه ایی با دویست صفحه وجود داشت؟ به بیان دیگر یا نویسنده صادق نیست و جزوه اطلاعات نادرستی در مورد بی اعتباری و افول ایده به اصطلاح پان ترکیسم مطرح کرده است و یا اینکه علت داستانسرایی در مورد "پان ترکیسم" همان حکایت فراهم کردن شرایط برای شدت بخشیدن به سرکوب دولت جمهوری اسلامی علیه جنبش رهایی ملی خلق ترک در آذربایجان جنوبی و ایران است.
پنجشنبه, ژوئیه 18, 2013 - 11:01
یونس شاملی
No comments:
Post a Comment